امروز: جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
ساعت:
۱۱:۱۷ قبل از ظهر
روزگاری دلم این قدر تار نبود
مرثیه خوان دردهای هربیمار نبود
دور بودم ز گناهان و افکار پلید
این همه در دام غیبت گرفتار نبود
نوجوانی بودم درآغاز صاف وزلال
در پی رفیقهای ناباب وبیکار نبود
گویم زمان بمن دست نامردی داد
دور کرد زصراط و با من یار نبود
خجلم زسالها که به گمراهی رفت
کسی بهر دلم مرهم و تیمار نبود
گشته ام پشیمان زین گناهان زیاد
روی توبه بهر گناهان بسیار نبود
گویند بمن غفارالذنوب است خدا
ایکاش زآغاز مرا با بیگانه کارنبود
محمود حاجی محمدی
زیبا بود ایکاش آن روزها تکرار می شد برای همه
احسنت زیبا بود،آقا حبیب هم که با شعور و ویژگی های منحصر به فردش نظر میده مشخص میشه که ثوادشون به اون حد نمیرسه که بتونه این شعر زیبا رو درک کنه
حاج حبیب برای مشکل این سروده چیست چرا به سروده های ایشان ایراد می گیرید اگر انتقادی هست خوب شفاف بگویید دیگر چرا حرفهای بیهوده می زنید شما در ادبیات سررشته داری لابد عیبها را بگویید
سلام”عالی بود.موفق باشید
بله روزهای خوش سفر پیاده به مشهد مقدس چقدر لذتبخش بود یادش بخیر خدا دوباره قسمت کند
هرچند که از لحاظ محتوایی بی مفهوم نبود ولی بر کسی که دستی در شعر و شاعری دارد پر واضح هست که ابتدایی ترین اصول وزن شعری در آن دیده نشده است.
انتقاد می کنید دلایلش را هم واضح بگویید وزن شعری چطور باید باشد تا طبق نظر شما در بیاید راهنمایی کنید استفاده کنیم از بیاناتتان
عالییییییی
دمت گرم
سلام. خوب بود .موفق باشید
شعر زیبایی بود جناب حبیب شما قصدتتان دقیقا چی بود نقد یا تخریب ؟
بسیار عالی.موفق باشید
واقعا پر معنی بود ان شاالله همیشه پر موفق باشین??????????
You cannot copy content of this page
مدیر محترم سایت هر چرتی رو سایتتون قرار ندهید ….والله همین چهار تا شاعر جوون هم که دارند رشته شو می خوننند خجالت می کشند بگین این شاعر شهر ماس……….یه تذکر بدید بگید بابا این شعرتون نشون چهار تا آدم خبره بده بعد درج کنید. ای بابا……مگه میشه …. مگه داریم.