وقتی داغ روی دل داغ داغدار میگذارند

دسته: مقالات
۱۸ دیدگاه
یکشنبه - 18 مرداد 1394

IMG-20150218-WA0030-169x300

در دستورات دین و سنت قدیممان داریم که وقتی خانواده ای داغ میبیند باید تکریمشان کرد ، باید امورات زندگیشان را تامین کرد تا باری ازدوششان برداشته شود و تحمل داغ ازدست دادن عزیزان برایشان آسان تر شود.

ولی از آنجا که سبک زندگی ما سالهاست با سبک زندگی اسلامی و حتی با سبک زندگی ایرانی فاصله گرفته ، این روزها اگر کسی داغی ببیند، زمین و زمان دست به دست هم میدهند و داغ روی داغش میگذارند.

این روزها دو داغ ناگهانی دیدم که به تنهایی کافی است تا جوانی را پیر کند، و اگر نبودند اسوه هایی چون زینب کبری سلام الله علیها و اگر نبود جمله “ما رأیت الا جمیلا” به راستی تحملش بسی دشوار بود؛ اگر عمری برای جنازه های بی سر شهدای کربلا گریه نکرده بودیم، قطعا با دیدن جنازه بی سر عزیزمان از پا در می آمدیم ؛ اگر عمری بر بازو و پهلوی شکسته مادرمان زهرای مرضیه سلام الله علیها نگریسته بودیم، اگر عمری با نوحه دستهای قلم شده علمدار کربلا سینه نزده بودیم، حتما داغ پهلوی شکسته و بازوی قلم شده عزیزمان ما را از پای در می آورد…

(و چقدر بیچاره اند آنها که این سرمایه های عظیم را ندارند)

ولی در این میان همچون پس لرزه های زلزله که اثرش بر پیکر نیمه جان یک ساختمان، بیشتر از خود زلزله است، مشکلات بعدی، دل داغ دیده را بیشتر می آزارد؛

از شوکه شدن به خاطر شنیدن خبر ناگهانی در شبکه های اجتماعی که بگذریم، از شایعات کوچک و بزرگ مردم که بگذریم، از دوندگی های جزئیات مراسم که بگذریم، از بی مسئولیتی نیروی انتظامی و اورژانس و جا ماندن جسد عزیزانمان میان بیابان تا آمدن آمبولانس بهشت حسین (ع) که بگذریم، از رها شدن لوازم شخصی عزیزانمان توسط نیروی انتظامی که بگذریم، از تحویل دادن اندک لوازم جمع شده توسط نیروی انتظامی به شخص غریبه که بگذریم، از جمع کردن بقایای جسد عزیزانمان از محل حادثه پس از ۱۷ ساعت که بگذریم، از انعام خواستن های بی موقع که بگذریم و از خیلی چیزهای دیگر که بگذریم تازه به بدبختی شهرمان میرسیم…

شاید آنها که در شرایط من قرار گرفته اند، این درد را بهتر بفهمند؛ وقتی عزیزی از دنیا میرود و در سردخانه منتظر خاکسپاری است، انسان آرام و قرار ندارد تا امانت الهی را پس دهد و جسم خاکی عزیزش را به خاک برگرداند؛

ولی تصور کنید شهری با بیش از ۳۵۰۰۰ نفر جمعیت، با این وضع جاده ها و حوادث معدنی، تنها یک پزشک مورد تایید پزشکی قانونی دارد و زمانی که این پزشک بنا بر حق طبیعی خود، چند روزی به مسافرت میرود، و در این زمان حادثه ای رخ میدهد، و خدای نکرده عزیزانتان از دست میروند، به شما جواز دفن نمیدهند، تا با قلبی داغدار به دنبال آمبولانس بگردید و جنازه عزیزانتان را پس از طی مسافتی بیش از ۱۲۰ کیلومتر به پزشکی قانونی یزد ببرید و جواز دفن بگیرید؛

و بدتر از آن، تصور کنید شهری با بیش از ۳۵۰۰۰ نفر جمعیت، آمبولانس یخچال دار ندارد و شما باید برای طی این مسیر طولانی با همان قلب داغدار، یخ روی جنازه عزیزتان بریزید و در گرمای حدود ۵۰ درجه طی طریق کنید…

و تصور کنید در غسال خانه شهرتان کاور جنازه پیدا نمیشود و ناچارید جسد عزیزتان را لای ملحفه بپیچید و برای آخرین بار به مسافرت ببرید و تازه ساعت ۳ بعد از ظهر، دور شهر یزد بگردید تا مغازه باز پیدا کنید و کاور بخرید چون پزشکی قانونی جنازه را بدون کاور تحویل نمیدهد…

و بعد از همه این دوندگی ها با قلب داغدار، جنازه عزیزتان را یک شبانه روز دیگر در سردخانه تصور کنید…

امروز ۱۳۹۴/۰۵/۱۶ در شهری با سرمایه های زیاد و امکانات کم پس از تحمل داغهای دنباله دار از خداند تمنا میکنم کسی به چنین دردی مبتلا نشود و از مسئولین انتظار دارم پیگیر این مشکلات باشند تا کسی داغ پس از داغ نبیند.

امین بابایی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۴۶
برچسب ها:
دیدگاه ها
علیرضا دانشی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 10:42 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

دوست عزیزم از خداوند صبری عظیم را خواستارم

همشهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 11:08 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

دوست عزیزو داغدار خدا روح امواتتان را بیامرزد واقعا درک میکنم چون خودم دچار همین بدبختی برای دفن پدرم شدم ولی کو گوش شنوا آدم نمیداند چه دعایی بکند خدا برای هیچکس نیاورد ولی مسئولین محترم جناب آقای شهردار و فرماندار محترم لطفا پیگیری کنید.

سید13 این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 11:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام.من هم با امین جان موافقم.انشالله خداوند برخی از مسولان بافقی را از خواب غفلت چندین ساله بیدار کند . هرچقدر بدبختی و تو سری خوردیم بسه دیگه.خواهشا بیدار شید.از شهرهای اطراف مثل اردکان و میبد و حتی بهاباد یک دلی و عرضه را یاد بگیرید.

یا علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 12:59 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

همشهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 2:04 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خدا صبرتان دهد !
امیدوارم مسئولین این متنو ببینن !!!!
متأسفم برای خودم ، شهرم و همشهریانم….

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 7:44 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سرنی درنینوا میماند اگر زینب نبود/ کربلا درکربلا میمانداگر زینب نبود
امیر جان خدا صبرت دهد

محمد رضا سیستابزاده بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 18 مرداد 1394 - 11:54 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

من هم به نوبه خودم تسلیت عرض می کنم و برای داشتن چنین شرایطی برای شهرمان با داشتن چنین نعمت های خدادای متاسفم@ ای کاش مسئولان شهرمان حالا دیگه یک کار جهادی برای حل چنین مشکلاتی بردارند ###

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 12:20 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سپاس از نگارنده وارزوی صبرواجربرای بازماندگان، فقط میشود گفت شرم باد بر مدیران بی کفایت .

همدرد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 1:27 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خانواده آقای بابایی ازخداوند متعال برای شما
صبر وبرای درگذشتگان شما غفران ورحمت
الهی را خواستارم من که خود به داغی مشابه
شما دچار شده ام شما رادرک میکنم
امیدوارم مسولین بخودآیند تا داغ روی دل داغدار گذاشته نشودان شالله خدابه شماصبردهد

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 2:32 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام”ضمن عرض تسلیت به خانواده بزرگوار بابایی ,برای عزیزان از دست رفته از خداوندطلب امرزش وصبر به داغدیده ها راخواهانیم. باخواندن مطالب فوق خیلی ازهمشهریان بافقی بیادحادثه تلخ زایرین سوریه می افتتد وباعمق وجود درک میکنند که این خانواده داغدار چه کشیدند .هیچ وقت نمیتوان کمبودهای شهرمان را که(لااقل در این مورد) همه در مراسم تدفین زایرین سوریه به وضوح دیدندوسوختند رافراموش کنند.
چند سال ازاین حادثه تلخ گذشته؟چه فکری برای رفع کمبودها شد؟
بی تفاوتی بعضی ازمسولین شهرمان که فقط به میزشان چسبیدند قابل انکار نیست.
تا کی باید به چوب پست دوستان شهرمان بسوزیم؟
ای کاش یک کم مسولین به خود آیند.

همشهري این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 7:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

برادر عزيز به عنوان يك همشهري از صميم قلب به شما و خانواده بزرگوارتان تسليت عرض ميكنم و اميدوارم خداوند خودش ياري كند بعضي وقتها هر چقدر فرياد بزني گويي همه كر شده اند و الان همان زمان است .واقعا براي شهرمان متاسفم

سید امین رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 9:57 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با آشنایی که با برخی از دوستان این اتفاق نامیمون، داشتم، از نزدیک با بسیاری از این اتفاقات باخبر بودم و در دل به این سرزمین که در آن می زیم، تاسف خوردم و بارها به مردمم، نه مسئولانم گله می کنم که چرا کاری نمی کنند. مردم، همواره توانایی انجام کاری را دارند و نه مسئولین. بنابراین این مردم اند که مسئول این ناکامی ها و قصوراتند. و مردم خود منم و خود شما و خود او. به خانواده ی داغدار بابایی و کریمیان تسلیت ویژه می گویم و به خانواده ی خودم و خانواده ی شما و خانواده ی اویی که نوبت بعدی این تراژدی غمگین است نیز پیشاپیش تسلیتی ویژه تر.

قاسم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 19 مرداد 1394 - 12:58 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

امین جان بهت تسلیت میگم .
امیدوارم مسئولین شهر به نوشته هایت توجه کنند و حداقل یک لحظه خودشان را بجای تو بگذارند.

تفکری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 8:10 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

شایدبارها برای خیلی ها اتفاق افتاده که مثلا ماشینتان بعداز تعمیر ,هنگام تحویل گرفتن,شاگرد مغازه که اون هم اغلب نونهالی بیش نیست طلب انعام میکند,کمتر کسی جواب رد به شاگرد مغازه میدهد چرا که ماشین درست شده وخوشحال است وبارویی بازاوراهم در خوشحالی خود سهیم میکند.حال اگر در اوج ناراحتی وعزا با دلی خون,مجبورتان کنندانعام بدهید بابت جابجایی میت ویا….واقعا این کار بازورگیری تفاوتی دارد.

همشهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 - 8:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام ضمن عرض تسلیت ، واقعا تحمل چنین مصیبت هایی سخت است خدا اجرتان بدهد

حسین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 - 12:34 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام تسلیت خدمت خانواده داغدار.شاید درست نباشد این حرف ولی تا خدا چنین موقعیتی را برای خانواده مسئولان پیش نیاورد مشکل مردم را درک نمیکنند.البته اون موقع هم اونا با رابطه بازی مشکلشونو حل میکنند متاسفانه!!

رضا رنجبر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 25 مرداد 1394 - 11:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خدا صبری بده خانوادهای بابایی وبرزگری و کریمیان که مصیبت خیلی درناکی برای این خانودها اتفاق افتاده است وخیلی مشکل است واین متنی امین آقای بابایی نوشته اند برای ایشان این اتفاق افتاده است خیلی متن خوبی است ومسئولین باید به این نوع مشکلات بافق رسیدگی کنندبخصوص شهرداری محترم که اگر خواستن یک مییدی را به یزد ببرندجهت پزشک قانونی باید یخ روی آن بریزن این مشکل شهرداری است که از ماشین سردخانه دار استفاده کند وشهرداری بافق بوجه ای جهت خرید یک ماشین سرد خانه دار را نداردکه برای بهشت حسین بخرد واقع شرم آور است برای شهری که اینقدر سرمایه دارد هیچ کس بفکر مردم این روستای بافق نیست همه بفکر جیبهای خود هستن آی مسئولین بفکر آخرت خود باشید وبه مردم خدمت کنید وسلام

اصغر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 26 مرداد 1394 - 7:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام .خداوند صبرتان بدهد.و عزیزانتان را با بی بی فاطمه زهرا(س) محشور گرداند.

You cannot copy content of this page