تارموی حضرت رسول (ص)در دستان یک بافقی

دسته: مقالات
۲۱ دیدگاه
چهارشنبه - 18 آذر 1394

 

تارموی حضرت رسول (ص)در دستان یک بافقی

پس از اسارت سلطان حسین ،آخرین پادشاه صفویه وسقوط پایتختشان یعنی شهر اصفهان بدست اشرف و محمود خان افغان نوبت به نسخیر یزد وکرمان رسید که با دلاوری های عنایت سلطان بافقی شهر یزد چند سالی دربرابر افغانها مقاومت نمود تا افغانها با نیرنگ و فرستادن قرآن ، فرمانده دلاور بافقی را مجاب به مذاکره کردند و او و خانواده ۴۰ نفریش را بازداشت و به اصفهان بردندو همگی رااز زن ومرد گردن زدند و تنها چند کودک خردسال را ترحم کرده و نکشتند! یکی از نجات یافتگان نامش محمد مظفر بود که بعدها با بیرون راندن افغانها از ایران بدست نادر شاه (۱۱۶۰ ـ ۱۱۴۸ق) و بحکم او به حکومت بافق و تولیت آثار ائمه (ع)در ولایتهای یزد و کرمان برگزیده شدو تا آخر عمر در بافق بود و به “میـرزا‌ خان“ مشهور بود. از جمله آثاری که از پدرش به قانون تولیت به ارث برده بود چند تار مو منتسب به حضرت ختمی مرتبت(ص) بود.
زمانی که شاه محمّد مظفر قصد تسخیر کرمان را نمود ومیرزا شمس الدین پدر ساکن کرمان بود از کرامات آثار ائمه اطهار از جمله موی سر مبارک حضرت رسول زیاد شنیده بود لذا از میرزا شمس الدین خواست تا تار موئی از حضرت را در ازای”هرچه می‌خواهد” به او بدهدکه میرزا نپذیرفت. نوشته اند که شاه به خداوند متوسل می‌شود و میرزا در عالم رویا حضرت رسول را می‌بیندکه امر می‌کنند تا خواهشش را بپذیرد. بنا براین فردا تاری از آن موها را به شاه می بخشد وشاه نیز دو روستای بزرگ کرمان به نام‌های چترود و مظفرآباد را وقف اولاد شمس الدین بافقی می‌نماید. بعدها میرزا محمّد مظفر پسرکه تولیت مزبور را به دست می آورد دو شبانه روز آب چتروت را وقف مدرسه علمیه کرمان می‌نماید. از وی چهار پسر بنامهای میرزا شمس الدین محمّد ملقب به میرزا محمّد علی‌خان، میرزا سید حسن، میرزا زین العابدین و ده دختر از جمله همسر عبدالرحیم‌خان‌بافقی باقی ماند که چهارنفرشان درعتبات عالیات ساکن و فوت شدند . چَترود شهری است در استان کرمان ایران. این شهر بسیار خوش آب و هوا بوده و به داشتن بهترین انار در استان کرمان شهرت دارد. انار چترودی معروف‌ترین محصول کشاورزی این شهر است و با حدود ۳۰۰۰ نفر جمعیت در ۴۰ کیلومتری شمال غرب این شهر و در مسیر کرمان – زرند قرار گرفته است.ظاهرا مظفرآباد هم از توابع شهرستان مرکزی کرمان است.البته در متون قدیمی بنام چتروت نوشته شده است.
سید محمد میرسلیمآنی بافقی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۸۰
برچسب ها:
دیدگاه ها
همشهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 18 آذر 1394 - 7:16 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بلاخره ، خواب بود …خیال بود … واقعی بود … تار مو دست کی بود اصلآ بافق بود یا کرمان بود

خروس لاری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 20 آذر 1394 - 9:34 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

افتخار در تبعیت از سیره وسنت رسول خداست وگرنه تار موی رسول خدادر جاهای دیگر هم یافت میشود

سید امین رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 20 آذر 1394 - 11:16 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب میرسلیمانی عزیز
یاد صحنه ای از سریال امام علی ع افتادم که در آن ، مادر ولید بن عقبه، شرابخواره بی بنندوبار خاندان بنی امیه، جهت خواستگاری از قطامه ، مویی از ریش خود بکند و به مادرش داد و گفت: برای خشکه مسلمانانی چون اباقطام، سینه ریز و درهم و دینار، نشانه ی حرامخواری از بیت المال است، اما این مو را بگیر، قدری گلاب و هل به آن بزن تا بوی شراب ندهد، و به او بگو: این تار مویی از محاسن محمد ص است…. جالب اینکه مادر ولید، وقتی تار مو را به اباقطام می داد، گفت: تار مویی از محاسن محمد ص است، بر کفنت ببندی، سرازیری قبر، از فشار قبر در امانی، به نکیر و منکر نباید پاسخی بدهی، سر پل صراط، نخواهی لغزید و …… جناب میرسلیمانی، حس سوسیالیستی شما برای بافق، قابل تامل و ستایش است، اما تاریخی که به وجود یک تار مو از محمد ص و خوابی تکیه کند و آنرا افتخار بداند، واقعا که جای تاسف دارد. ما در دنیا، اگر هزاران تار مو را داشته باشیم، اما پیرو امامان و رسولش نباشیم، چه ارزشی دارد؟ و یا مگر یادمان رفته است موی شتر جمل، در جنگ جمل را، شتر سرخ موی جمل همان گوساله سامری بود. مویش را بر کفن می بستند، به غیر مسلمان سوار ی نمی داد، سرگینش متبرک بود و قس علی هذا…. این خرافات، تا هست، ما روی خوش اسلام را به دنیا نتوانیم نشان داد.

؟؟؟ این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 21 آذر 1394 - 1:26 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ایشان تاریخ را یادآوری کردند . چرا شعور ندارید . انقده توضیح و تفسیر نمی خواد. توضیح و تقسیرش را همه می دانند. هرچه به ذهن کمتان که رسید که نباید بگین.

باباییان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 22 آذر 1394 - 8:44 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام برسیدبزرگوار
احسنت برشماکه تاریخ ادوارگذشته رابرای امروزی هایادآورمیشویدونام بزرگان رازنده میکنید.

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 22 آذر 1394 - 11:23 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقایان بزرگوار بافقی
سلام علیکم
اینکه یک نفر با زحمت وتلاش بسیار افتخارات ، فرهنگ ، تمدن وتاریخ یک شهر را یاد آوری می کند واقعا جای تقدیر و تشکر دارد والبته ما که امروزه در این شهر داریم زندگی می کنیم باید از این فرهنگ دفاع وآن را حفظ کنیم. ما بافقی ها خیلی کارها را می توانیم انجام دهیم ولی صد حیف که با بعضی کارهامون باعث می شیم که رئیس فلان اداره و فلان دانشگاه را غیر بومی بگذارند و از آنها زور بشنویم وکار کنیم.و این جای تاسف دارد

ایلیا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 22 آذر 1394 - 10:35 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

تاریخی که به تارمویی ببالدافتخارندارد

حسن زاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 23 آذر 1394 - 9:01 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

واقعا جای تاسف دارد که آوردن یک داستانی از تاریخ بافق برای بعضی قابل هضم نیست و هر چه به ذهن کوتاهشان می رسد می نویسند.جناب رضوی به چه جراتی به حضرت رسول (ص) توهین می کنی؟؟مگر سر خاک پدر ومادرتان نمی روید و اگر خاک وخاشاکی بود تمیز نمی کنید که برایتان ارزشمند است حالا موی حضرت رسول را به موی شتر مقایسه می کنی؟؟!!!کجا درس خوانده ای؟؟/کجا بزرگ شده ای آقای درسخوانده؟؟اگر سرگینی روی مقبره عزیزت بود چرا تمیز می کنی چون برایت متبرک است و قس هذا…. حالا آمده ای موی حضرت رسول را قیاس می کنی؟؟اگر راست می گویی قبر والدینت را با خاک یکسان کن و اصلا اعتنایی به آن نکن امامزاده بافق را هم اصلا نرو که درودیوار و آجرو گل است..عتبات عالیات را بگو شتر و اسب شمرو کوفیان روی رفته و و با جای پای حضرت حسین توفیری ندارد سیل بیاید ببرد و اینهمه رفتن و زیارت ها همه کشک است و فقط عقیده حضرتش را داشته باشیم !!!اصلا شما چرا شال سبز به گردنت می بندی؟؟؟مگر تکه پارچه ای که از مغازه بافق خریده ای تبرک است که به گردن می اندازی؟؟؟ایشان گفته تار مویی از حضرتش در اختیار یک بافقی بوده و واقعا جای افتخار دارد و صرفا نقل کرده حالا با توهین می خواهی اینها را نگویند؟؟؟واقعا جای تاسف بسیار دارد.

سید امین رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 23 آذر 1394 - 10:57 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب حسن زاده عزیز بعید می دانم نمی فهمید انچه را که نوشتم، بیشتر به این می آید که خود را به نفهمی می زنید… تا جاییکه من می دانم، انچه که شما نوشته اید، توهین است نه آنچه من گفته و نوشته ام. من در نوشته ام به صورت پرستی در دین اسلام تاختم که باعث می شود، کنه دین و مذهب، ناشناخته بماند و آن بشود که جوانان امروز ما، به برکت تندروی های تندروهایی چون شما، که فقط از دین اسلام، تهمت و افترایش را بلدید و تنها این را می دانید که شما پیغمبر و پیغمبرزاده اید و بقیه یزید و یزیدزاده، به این وضعیت دچار شده که جوان امروز ما، عاشورا برایش کارناوال است و حتی نمی تواند ده دقیقه درباره امام سجاد ع حرف بزند، ولی می تواند از زیر و بم زندگی زاکربرگ و تتلو و چکامه چمن ماه، برایتان صفحه ها بنویسد…. این به این دلیل است که صورت پرستانی چون حضرتعالی از اسلام، تنها قل قل عربی آن را آموخته اید و با زبان الکن و تندتان، و البته بی آگاهتان، می خواهید با استعانت از خرافه پرستی، جوانان مطلع و آگاه امروز را که به اندک ثانیه ای، دنیای اطلاعات را زیر دست دارند، به سمت اسلام بچرخانید… وای بر آینده اسلام که به دست مسلمانان ظاهربین، به یغما خواهد رفت

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 23 آذر 1394 - 2:01 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

دامن عایشه پر بود از موهای رسول خداوجنگ جمل را به راه انداخت ودل مولا علی که پربود از عشق به ارمان رسول خداراخون کرد اقای حسن زاده به موی رسول الله افتخار نکن

ابراهیم زاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 آذر 1394 - 2:23 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

پیشنهاد می کنم آقای رضوی دیگر نماز هم نخوانند شاید تربتی که نماز می خوانند گل خانه خولی یا عمرسعد باشد یا گل ده تکریت که زادگاه صدام بوده و یا فکری برای سجده هاشان بردارند چه دچار خسران دنیا وآخرت نشوند.اصلا چه ربطی به افتخار یا نداشتن افتخار به مطلب بالا دارد ؟؟؟اخیرا قرآنی منسوب به خط حضرت امیر یا امام رضا هم یافت و بابالاترین قیمت به یکی از موزه های لندن منتقل شد و مردم برای دیدنش مشتاقند با چنین استدلال سخیفی باید درب همه موزه ها را بست و بگوییم در حرمت گزاری به حتی ابدان فرقی بین ائمه وانبیا با کدخدای خوسف نیست برادر من!!!(دقت داشته باشید در ابدان مطهر آنان نه عقیده و مرامشان).ضمن اینکه محققی آمده یک واقعه تاریخی را که اتفاق افتاده بازگو کرده اند چرا اینقدر اظهار فضل اضافی می کنید؟؟؟

بافقي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 8:00 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با نظرات آقاي رضوي موافقم.

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 8:57 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای رضوی
تابوده اسلام از این خرافه پرستی ها خسارت دیده وخواهددیدجوهر خودرابه سنگ سیاه نزنید

هم استانی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 11:30 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بنده بافقی نیستم به عکس جناب بافقی ولی بشما توصیه می کنم جوهرتان را به خانه وحشی بافقی بزنید که مردم ایران را فریب داده و خانه برایش ساخته ایدو سنگ سیاه درست کرده اید!! .شماها که در شهر خودتان جاعل و بت پرستید و خانه شاعری را به همه دنیا نشان می دهید و در بوق وکرنا می کنید که بیایید خانه شاعرمان را ببینید چرا به یک تار موی عزیزتزین بندگان خدا و مظلومترین انبیای الهی توهین می کنید؟؟؟آیا حفظ اثری از پیامبرتان زهر و آتش است که از داشتنش اینقدر درذدتان آمده؟؟این چه شهری است!!!روسیه کمونیست تار موی پیامبر را با قفل و بند و تشریفات در بهترین جای موزه اش جا داده و کسی در بافق ظاهرا شیعه نشین به شتر و سرگین وعایشه و…(پناه بر خدا) تشبیه کرده !!!! بافقی گرامی سنگ سیاه لایق کوچه های بافق است نه موی پیامبر (ص)صدرحمت به داعش با چنین عقایدی.وقتی به بافق اومدم اولین جایی که نشانم دادند خانه وحشی بافقی بود؟؟؟.شماها که اینقدر بی ادبید چرا خانه شاعر 400 ساله تان را حفظ می کنید؟؟؟خدا به مردم فهیم بافق صبر عطا کن.

بافقی 1 این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 2:29 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ازاینکه با نویسنده ردیف14هم استانی ام متاسفم

جمالی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 8:57 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سالها می گفتیم چه شد که خانه فرزند پیامبر را آتش زدندو حسینش را کشتند ….حالا کمی متوجه شدم .بابا اگر کدورتی با کسی دارید چرا به رسول خدا توهین می کنیدوسر پیامبرتان خالی می کنید؟حیف نام سید برای امثال رضوی و بافقی…..شرمتان باد

دوست این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 آذر 1394 - 10:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

به نظر بنده آقای رضوی فقط میخواهد اظهار وجود کند.

رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 26 آذر 1394 - 11:08 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

برخی از دوستان طوری صحبت می کنند که انگار نمازشان تنها به این دلیل قبول است که بر تربت کربلا پیشانی میگذارند…. بخوانید. همه بخوانند این مطالب زیر را:
خرافه پرستی نوعی شرک و بت پرستی محسوب می شود که بین همه ملت ها به اشکال مختلف رواج داشته و دارد
خرافه و خرافه گرایی از دیرباز در هر جامعه ای وجود داشته و همچنان وجود دارد . در حقیقت موضوع افراط و تفریط آن است . جامعه شناسان گفته اند هرچه سطح فرهنگ جامعه ای پایین تر باشد در آن جامعه خرافه گرایی رواج بیشتری دارد .
در مشرق زمین و در کشور های فقیر که افراد نمی توانند به امیال و خواسته های خود در حالت واقعی برسند و از دیگر سو مسئولان هم که توانایی برآورده کردن خواسته های مردم را ندارند گرایش به خرافات بیشتر می شود
یکی از موجبات گسترش خرافات تحصیلات کم و آموزش و پرورش ضعیف و صد البته عدم درایت مراکز و مراجع فرهنگی کشور به دلیل ضعف در مدیریت اجرایی در جامعه است . از این نکته نیز نباید غفلت نمود ، کسانی که خرافات را گسترش می دهند صد در صد افراد کم سوادی نیستند بلکه افراد تحصیلکرده هم گاهی از روی آگاهی و گاهی هم از روی ناآگاهی موجب گسترش خرافات می شوند .
از دیدگاه اسلام ، هر عمل اعم از گفتار ، رفتار و اعتقاد که برخلاف مبانی دینی – عقلی باشد ، خرافه است . کسانی که خرافات را با دین مرتبط می دانند یا دین را درست نشناخته اند ، یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه می خواهند چهره پاک دین را آلوده و مشوش سازند.
خوف ، حيرت ، جهل ) سه انگيزه اساسي و مهم در افكار و خيالات خرافي است
عقايد باطل ، بدعتهاي خانمان برانداز ، مكتبهاي باطل ، همه نتيجه دروغهايي است كه بر خدا و رسول بسته اند
من، از خرافه گفتم… همین.
ولی انگار حرف آقای بافقی درست است…. جوهر بر سنگ سیاه زدن است. ( راست گفت : پروین به کجروان ، سخن از راستی چه سود؟)

جمالی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 28 آذر 1394 - 11:09 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب رضوی هر کودک 5 ساله ای می داند قبولی نماز به چیست و خرافه کدام است.
اگر هر کسی در تخصص خودش قلممی زد و صحبت میکرد جهالت و خرافه پرستی و آلودگی ها ازبین می رفت.مشکل این است که هرکس از راه میرسد می خواهد خودش را مطرح کند و عقده گشایی های شخصیش را بروز دهد برادر عزیز اینقدر اسلام شناس و دین شناس داریم که نیازی به چنین تحلیلهای شخصی و آبکی نیست.برادر من اگر چیزی را که تخصصت نیست حرف نزنی می گویند لالی که وقت این وآن را می گیری؟این مطالبی که نوشته ای چه ارتباطی با مطلب نویسنده دارد؟؟اگر احترامی به تربت و خانه و موی حضرت است نشانه عشق و علاقه وافر است وگرنه همه می دانند که اینها همه فانی است. همه دنیا آثار و لوازم بزرگانشان را به بهترین وجه و در بهترین جاها نگهداری و حفظ می کنند (مثل خانه استاد شهریار و مصدق و پرفسورحسابی و امام خمینی و…..) حالا یک اسلام شناس و علامه دهر آمده می گویدحفظ موی پیامبری که عزیزترین خلایق خداست خرافه است!!! برو بنده خدا به تابلو نویسیت برس یا حداقل سیده نبوی علامه طباطبایی را بخوان شاید کمی از دین واسلام حالیت شود و بخاطر جهالتت به رسول خداو ائمه اطهار توهین نکنی.مردم نیازی به دین شناسی و سفسطه بازی امثال شماها ندارند. ای کاش ذره ای از مردانگی و خلوص روسهای بیدین را داشتی که تاری از موی حضرتش را در بهترین موزه مسکو نگهداری می کنند.بازهم می گویم شرمتان باد

پیر دانای همدان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 30 آذر 1394 - 8:59 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام و درود
بهتر است فقط نظرات خود را بگوییم و از پرخاشگری و خدای نخواسته هتک حرمت هم پرهیز کنیم اینجا فضای مجازی هست دوستان
الاایحال
نظر آقای بافقی و آقای رضوی به نظر بنده نیز نزدیک هست .و بنده در نظرات توهین به پیامبر (ص) نیافتم .

نصیری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 30 آذر 1394 - 4:47 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

درودها بر استاد گرانقدر و مورخ برجسته شهرمان استاد میرسلیمانی
از شما که چنین زیبا و روشنگر مطالب ارزشمندی برای دوستان می نویسید وصهحات تاریخ فراموش شده مان را یادآور می شویدوموجب بیداری و حرکت جوانان بافقی می شوید تشکر می کنم.نوشته هایتان باعث افتخار هر بافقی و یزدی است و بشما مباهات می کنیم.دستتان درد نکند و باران افتخارتان مستدام باد که:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
درباغ لاله روید و در شوره زار خس
آنانکه چشم دیدن رونق بافق و افتحارات بافق را ندارند همیشه سم پراکنی کرده و می کنند و هرروز به رنگی درآمده وبه کسی چسبیده اندو بارها در مقابل طرحهای اقتصادی بافق سنگ اندازی کرده اند چرا که بزرگ شده روستای کوچگی بوده اند و افق فکرشان تا پیش پایشان بیشتر نیست.خداوند عمر باعزتتان دهد

You cannot copy content of this page