عبرتخانه بافق (۷) روضه ۱۳۰ ساله
روضه خوانی دلنشین ترین نماد ابراز عشق و ارادت به حضرت سیدالشهدا(ع) در شهربافق بوده که همیشه با شیرینی و تلخی هایی همراه بوده است.
قدیمی ترین روضه خوانی بافق به روضه منزل مرحوم ترابزاده تعلق دارد.
اوکسی است که پرافتخارترین فرهیخته و دانشمند معاصر بافقی یعنی پرفسور سید جلال ترابزاده را به جامعه ایران ارزانی داشت.پرفسورترابزاده امسال نتوانست شخصا به ایران بیاید چرا که مسئولیت مصاحبه با سیصد تن از داوطلبان دوره دکترای رشته نفت از سراسر دنیا را در دانشگاه ایالتی کالیفرنیای آمریکا را به عهده داشت ولی برادردیگرشان ( سید علی )به ایران آمده و روضه ۱۳۰ ساله را ساماندهی نمود.
این روضه حتی درزمان رضا شاه که روضه ها ممنوع گردیده بود هم ترک نشد و معممین عبا وقبا را داخل کیسه ای گذاشته و مستمعین هم به بهانه دید وبازدید وارد زیرزمین خانه اجدادیشان در حوالی دفتر امروزی امام جمعه محترم شده و پس از عزاداری با تعویض لباسها ،کم کم متفرق می شدند!.
سالها پیش که فقط دو هیات سینه زنی در بافق وجود داشت و به هیات بنِ ده (امامزاده عبدالله.ع)وسرِ ده (میانگاه)مشهور بوده ،خانه ترابزاده در عصرتاسوعا محل تلاقی و به رخ کشیدن قدرت سنتی دو محله عمده و ناسازگار بافق بود که گاهی به کشمکشهایی درکوچه های خاکی بافق هم می انجامید.
حساسیت و اهمیت این حضور آنقدر زیاد بود که در اشعار وضرب المثلهای محلی بین مردم بافق هم اینچنین رسوخ نمودوغالبا مردم شعری رابروزن سینه زنی سه ضربه می خوانند که یک بیتش چنین بود:
آستبلحسن سف بزن سینه
شهردار باسیده داره می بینه
(آسید ابوالحسن سفت و محکم سینه بزن که شهردار داره تماشا می کنه!)
منظور مرحوم آسید ابوالحسن میرسلیمانی رئیس بنِ دهی ها بود که سردسته و بنیانگزاراولین هیات بافق یعنی امامزاده عبدالله(ع) بود وهرسال درتاسوعای حسینی در خانه مزبور حاضر و به عزاداری می پرداختند.منظور از شهردار هم مرحوم آقای سید علی فهیمی شهردار وقت بافق بوده که درروضه مزبور شرکت می نمود.
شهرداران و مسئولین حکومتی در قدیم هم بمانند اکنون در مراسم عزادری هاحضور می یافتند.مرحوم فهیمی همان شهرداریست که به دنبال سفر محمدرضا شاه به بافق که اگر چه دربین مردم بافق حاضر نشد و به بازدید از چغارت اکتفا کرد ولی هنوز به تهران نرسیده بود، بودجه هنگفتی برای به سازی وتوسعه شهراختصاص و به حساب شهرداری بافق حواله نمود و مرحوم فهیمی تا می توانست خرج نمودولی باز هم اضافه آمد و اوبودجه اضافی را آخر سال به تهران برگشت داد!!
حوضچه وباغچه های اطراف امامزاده و جدول های خیابان اصلی بافق یادگار آن دوران است.مرحوم فهیمی فردی متدین ،پاک سرشت و شب زنده دارواز صلحای دوران بود.
چندین آثار ماندگار از شهرداران بافق تاکنون هنوز هم چشم نوازند از جمله آسفالت کوچه های خاکی بافق که اولین بار به همت آقای سیداصغر سلیمانی ،شهردار سالهای ۱۳۶۰ بافق در سطحی بزرگ به انجام رسید و مردم بویژه عزادران را از شر خاک و خاشاک و گِلهای فصل زمستان نجات داد.
یکی دیگر از ماندگارها پارک زیبای آبشار است که بشرط حفاظت از آن درتاریخ خواهد ماند واز بانیانش به نیکی یاد خواهد شد.
افتخار آفرینی آقای نوروزاده شهردار فعلی بافق که همه شهرداران کشور را در جیب بغلشان گذاشت و بالای قله گردشگری ایران در کنار تبریزایستادند برگ زرینی است که نشانگر توانایی والای مسئولین بافقی است که می تواند الگوی سایر دوستانی باشد که به عنوان مدیردر شهر مشغول خدمتند.
امیدواریم فرماندار محترم هم بتوانند روزی با تکمیل پروژهای جوار معدنی و بازگرداندن زمینهای غصب شده بافق سرآمد فرمانداران کشور شوند وبه موقع درمراسم مربوطه شرکت نمایند و مقصرینی که موجب شدند تا شهردار محترم به مراسم دریافت لوح افتخار از دستان ریاست محترم جمهورنرسند شناسایی ومعرفی شوند.
قدمت دومین روضه خوانی قدیمی بافق به حدود 116 سال پیش می رسد که واقف آن خانمی به نام مرحومه ام السلمه همسر مرحوم آسید سلیمان بزرگ (ازاجداد امام جمعه محترم و نیز نگارنده)بوده و هم اکنون در منزل آسید ابوالحسن میرسلیمانی از ۲۱ محرم هرسال خوانده می شود.
درآخر شعر زیبایی با گویش بافقی را که آقای سید علی ترابزاده در آمریکا به یاد شهر بافق سروده است را به دوستان اهدا می کنم و برای ایشان و برادردانشمندشان آرزوی پیروزی دارم:
تودهه ماه محرم روزوشب درالتهاب
یادعاشورا وهفتاد ودو تن میاد به خواب
بچه های بن ده اصغر ومحمود وحسن
همگی گوش میکنن به حرفای آستبلحسن(آسیدابواحسن)
همگی جمع شوید فردا درِامامزاده
تا شویم بهر همه کارای هیات آماده
باید کاری بکنیم دسته جمعی با جون ودل
تا نباشیم پیش سالار شهیدامون خجل
نَقلِ رو صحنو باید آیینه کاری بکنیم
درعزای شه دین گریه وزاری بکنیم
علم شَدِّه رو تزیین بکنیم خوب وقشنگ
بازارِشاموبپوشیم پارچه های رنگارنگ
شترا با ساربون جلوجلو،در حرکت
الهی خدا بــــده به هیاتمون برکت
برای مـــاه بنی هاشم و سقای حرم
مرد میدون نبرد ،اسوه ایثار و کرم
سپرو اسبی مهیا بشه و زین ورکاب
تارسونه به لب تشنه لبا،جرعه آب
طفل مسلم رو نجات بدیم زدست حارث
تا که یه قطره خوره شیرازاون کاسه مس
برای شط فرات ورودخونه پر آبی
نخل خرما بیاریم همره چن تا مرغابی
توتنور داغ خولی زنظرها پنهان
میکنیم راس حسین ابن علی رامهمان
الغرض می طلبد همت وسعی والا
که تداعی بشود فاجعه کرببلا
همه دانند زجوروستم شمر یزید
عزت وحرمت فرزند علی گشته مزید….
سید محمد میرسلیمانی بافقی
من با ترابزاده ها آشنا نیستم ولی از معلمان دبیرستان بارها از شخصی به نام ترابزاده شنیدم که در آمریکاست و در زمینه ی نفت فعالیت می کند . اگر شاعر بند پایانی همان فرد است باید بسیار متاسف بود که شخصیتهای به اصطلاح علمی نیز گرفتار مسائلی هستند که سرسوزنی به ایران و ایرانیت ربطی ندارد. به همین خاطر است که نباید برای تغییر به دانشگاه ها امیدوار بود زیرا که دانشگاه ها نوکر غرب و عرب تولید می کنند و وظیفه ی آنها همین است . چه بسیار دکترها داشتیم که خیانت های بزرگی به ملت ما کرده اند و همه ی هم وغمشان فروش ایران به خارجی است و آن را به اصطلاح بازار ازاد می گویند . لیبرالیسم اسلامی و یا اسلام لیبرالی می رود به منابع نفتی و معدنی ایران چوب حراج بزند . بافق نیز از این قاعده مستثنا نیست و بی شک یکی از لقمه های راحت برای فروش به خارجی است . (همانگونه که خبر موثق دارم آقایان سعی دارند معدن بافق را ورشکست نشان دهند و بر سر کارگران سنگ آهن بزنند تا خفه شوند و بعد این معدن را به هلو برای دو شرکت یکی از آلمان و دیگری از ژاپن تبدیل کنند.در این بین پای آقای نیلی تئوریسین اقتصادی دولت روحانی در کار است که مشاور اقتصادی شرکتهای ژاپنی و آلمانی است . همانگونه به نفت چوب حراج زدند و از طریق قرادهای جدید در حال فروش سرمایه های ایران به ثمن بخس به خارجی هایند. زیرا که دولت -در معنای عامش-ورشکسته است و چاره ای جزء این ندارد تا برای چندر قاز منابع ملی ما را رفروشد . اما ایران ورشکست نیست همانگونه که سنگ آهن ورشکست نیست ، تنها حاکمان لایق می خواهد که دوباره پا بگیرد و گرنه با قصه ی شام غریبان امروز به سرنوشت آفریقا دچا می شود.)در شرایطی که مردم بافق شام غریبان می بستند و بر سر خود می زدند روسیه قرارداد انتقال گاز به ترکیه و از آنجا به اروپا را بست . خط لوله ای که قرار بود از قطر به سوریه و بعد به اروپا ایجاد شود تا وابستگی اروپا به نفت روسیه را کاهش دهد اما مقاومت اسد باعث شد که آمریکا کشورش را به هم بریزد و این جنگ خانمان سوز را علیه سوریه ایجاد کند . یا خط لوله ای که قرار بود محمد رضا شاه به اروپا بکشد و در این بین منافع ایران را تامین کند . خط لوله ای که می توانست یک اهرم از سوی ایران برای فشار به غرب و روسیه باشد . ما انتظار داشتیم جناب تراب زاده این مسائل را برای مردم ما روشن کند نه اینکه قصه ی شام غریبان را برای ما به نثر بنویسد و به آن نام شعر بگذارد . ما قصه ی شام غریبان را نیک می دانیم .