پروژه جاده سازی یا ناندانی

دسته: مقالات
۱۳ دیدگاه
شنبه - 1 آبان 1395

فرماندار بافق:موضوع جاده بافق – یزد و گاز از اولویتهای کاری بنده در سال ۹۳ است.

فرماندار بافق در جلسه گزارش کارگروه مطالبات بافق:کار 45 کیلومتر باقی مانده جاده بافق – یزد تا پایان سال 94 به پایان می رسد.

فرماندار بافق در جلسات مختلف گزارش دهی:اولویت بافق در سال 95 اتمام بزرگراه یزد بافق است.

این تیترها و این جمله که:

تا پایان سال شاهد بهره برداری جاده ی یزد بافق خواهیم بود، از زبان مسؤلین شهرستان و استان اینقدر برای مردم تکراری شده است که دیگر کسی برای وعده های سر خرمنشان وقعی نمی نهد.

جالب است بدانید در حالی مردم بافق در روزنامه ها و سایت های خبری این تیترهای رنگ باخته را می خوانند که انتظارشان برای پایان یافتن احداث یک جاده 110 کیلومتری 9ساله شده است و عمدی بودن تکمیل و بهره برداری نشدن از بزرگراه یزد_بافق نقل هر مجلسی است
.
جاده بافق یزد به خاطر تردد تریلرهایی که منابع معدنی بافق را به یغما می برند با جا گذاشتن بیشترین رکورد کشته در چند سال گذشته به جاده ی مرگ و نماد دروغ بودن قول و وعده ها معروف گردیده است.

جاده ی یزد_بافق یکی از پرتردد ترین و حادثه سازترین جاده های استان است که نه تنها مردم بیگناه بسیاری را به کام مرگ فرستاده و خانواده های آنها را داغدار نموده است بلکه زحمت تلاشگران بافق برای معرفی شهرشان به عنوان یک شهر مناسب گردشگری را نقش بر آب کرده.

هفته ای نیست که خبر دلخراش تصادفی هولناک در جاده بافق – یزد به گوش نرسد.
درج خبری در سایت «بافق فردا» از زبان یکی از فرمانداران اسبق شهرستان که گفته بود: «یک نفر از مدیران ارشد شهرستان باعث تعطیلی وعدم پیشرفت جاده بافق – یزد شده است»!! یکی از روزنامه های کشوری را بر آن داشت تا در ویژه نامه استانی خود به ماجرای جاده و دلیل تعطیلی عملیات اجرایی آن ورود کند و در مصاحبه ای با امام جمعه بافق از زبان وی اینگونه تیتر بزند که: «در موضوع جاده، آنانی که می گویند پیگیر هستیم، نیستند»!!!

طرح دوبانده کردن این جاده که جدیدا در مصوبه سفر رهبری داشتن، یا نداشتنش بین فرمانداران دولت قبل و جدید اختلاف نظر پیدا شده است، از سفر اول دولت نهم آغاز و با شروع کار دولت تدبیر و امید،امید می رفت به پایان برسد که با گذشت 3 سال از عمر این دولت به سرانجامی نرسیده است.

در بحبوبه اعتصابات سال 93 کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی بافق در اعتراض به نحوه خصوصی سازی این شرکت بود که مدیران بزرگترین شرکت معدنی بافق قول کمک 15میلیاردی را برای اتمام پروژه جاده به مجموعه دولت دادند و با گذشت 2 سال از این وعده عملیاتی شده،رئیس شورای اسلامی شهرستان بافق در مصاحبه ای تلویحا خبر از انتقال مبلغی از این بودجه اختصاص شده به یکی از شهرهای همجوار بافق می دهد.

موضوعی که هیچ کدام از مسؤلین شهرستان و استان حاضر به تایید یا تکذیبش نشدند و علاوه بر شبهه ربوده شدن اعتبارات جاده در ذهن مردم این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که جاده بافق یزد «ناندانی» خوبی برای دیگر جاهایی است که به اسمش بتوانند از گرده ثروت بافق برای منفعتهای مختلف بهره ببرند.

روزنامه« آفتاب یزد »در ویژه نامه استانی خود با درج تصویری از ناتمام ماندن جاده بافق یزد از زبان امام جمعه بافق می نویسد: «فرماندار می گوید پیگیر هستم که نیست!» و ادامه می دهد : «فرماندار گفته تا آخر سال انجام می شود اما ما قبول نداریم و می دانیم که نمی شود» و بعد اینگونه نتیجه می گیرد:فرماندار محترم که در ابتدای خرداد سال جاری قول قطعی داد که تا پایان سال این جاده را تحویل خواهد داد چه واکنشی نسبت به تعطیلی این پروژه نشان خواهد داد و نیز مردم آیا مردم هنوز و بعد از 38 سال پس از پیروزی انقلاب یاد نگرفته اند که مطالبات به حق خود را چگونه و از چه طریقی پیگیری نمایند؟!

اگر جزو کسانی باشید که علاوه بر خبرهای درج شده در سایتها نظرات تایید شده مردم در ذیل اخبار را هم بخوانید متوجه خواهید شد که دیگر حنای قولها و وعده های تو خالی مسؤلین برای مردم رنگی ندارد و بعید نیست که در یکی از همین روزها مردم تشت رسوایی کسانی که حرفهای بی عمل به خورد مردم داده اند و یا همزمان با سفر استاندار به بافق با حرکتهای نمایشی آنچنان در آسفالت نمودن چند کیلومتر اول جاده همت کردند که خوب به چشم استاندار و همراهانش بیاید و به اینگونه به شعور مردم توهین کردند، را از پشت بام بی اعتمادی به زمین بیاندازند.

محمد علی قاسم زاده


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
قاسم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 آبان 1395 - 3:06 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

از فرماندار بافق کمال تشکر و قدردانی را داریم. امیدوارم در جاده ای که محل رفت و امد خود شما می باشد صحیح و سالم به اغوش خانواده برگردیدو …….

تقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 آبان 1395 - 7:36 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بسیار جای تاسف است کسی به فکر این مردم نمی باشد بهتراست آقای فرماندار برای مردم روشن نمایند مشکل کار کجاست.

یک بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 8:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

از قدیم گفته اند دل مادر سوزد و دامان دایه. از فرماندار غیر بومی بیش از این انتظار نیست. کسی حاضر نیست شب را در محل خدمتش به صبح برساند مشخص است که دلی برا ی شهر ما نخواهد سوخت. جناب اقای فرماندار مارا به خیر تو امیدی نیست لطفا به شهر خود برگرد.

امیر تفکری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 9:05 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ناندانی را خوب اومدی

محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 10:05 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

هیچ چیز بدتر از بد قولی وعمل نکردن به وعده نیست وضربه ای که این کار به نظام واسلام می زند قابل تصور نیست مسئولین شهر …. باید به هوش باشند که مبادا به خاطر این پست های دنیوی خسر الدنیا والاخره شوندوبدانند که مردم بافق ذزه ای از حقوق پایمال شده خود نخواهند گذشت ودر این دنیا اگر دادخواهی پیدا نکنند در یوم الحساب گریبان انها را خواهند گرفت

خ ش م این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 10:35 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

طرح دوبانده کردن این جاده که جدیدا در مصوبه سفر رهبری داشتن، یا نداشتنش بین فرمانداران دولت قبل و جدید اختلاف نظر پیدا شده است، از سفر اول دولت نهم آغاز و با شروع کار دولت تدبیر و امید،امید می رفت به پایان برسد که با گذشت ۳ سال از عمر این دولت به سرانجامی نرسیده است.
………………..
….. در اسناد تاریخی آمده است که رضا شاه به همه ی پروژه های عمرانی -مهمترین آن راه آهن سراسری-سر می زده است .یعنی به صرف تصویب یک طرح در یک جلسه بسنده نمی کرده است بلکه اعتقاد داشته است که باید در مراحل اجرای آن پروژه نظارت داشته باشد . به گونه ای که گزاف گویی نیست که اگر بگوییم باسن رضا شاه در بخش وسیعی از عمرش بر روی اسب بوده است تا به این سو و آن سوی ایران سربزند و ایران را بسازد .
البته بهرام گور -ابرمرد فرودوسی -چیز دیگری است و بی شک او نمونه ی یک شهریار پاکدست و راستین و شجاع است . او برای بدست آوردن تاج شاهی حاضر می شود تا تاج را از میان دو شیر ژیان بیرون بکشد و بدین ترتیب ارزش خود را ثابت کند . موبدان از بهرام می پرسند که اگر پادشاه شدی ، چه برنامه ای داری ؟ مبادا که تو جایگاه بلند پادشاهی را تصرف کنی و کم کاری کنی ؟
به آواز گفتند پس موبدان
که هستی تو داناتر از بخردان
به شاهنشهی در چه پیش آوری
چو گیری بلندی و کنداوری
چه پیش آری از داد و از راستی
کزان گم شود کژی و کاستی
بهرام هم بسیار جالب جواب می دهد و جواب او نشان دهنده ی پایه گذاری اولین پادشاهی سوسیال و آزاد توسط ایرانیان است . باید بر امثال دکتر شریعتی تاسف خورد که …و دیگر …را اولین سوسیالیتهای جهان معرفی می کنند . بهرام می گوید
چنین داد پاسخ به فرزانگان
بدان نامداران و مردانگان
جهان را بدارم به رای و به داد
چو ایمن کنم باشم از داد شاد
(یعنی ابتدا با به کارگیری رای و نظر مردم و همچنین عدالت و دهش همسان ، امنیت برقرار می کنم . به عبارت دیگر بهرام می گوید که راه برقراری امنیت زور شمشیر نیست بلکه تنها با عدالت است که می توان امنیت برقرار کرد . وقتی همه ی امکانات کشور را در تهران جمع کنی و مناطقی چون سیستان بلوچستان و کردستان از امکانات ساده محروم باشند ، معلوم است نا امنی ایجاد می شود . وقتی سنگ آهن بافق را چپاول کنی و آینده ی نسلهای بعد را بر باد دهی معلوم است که می آیند ریل راه آهن را می برند )
کسی را که درویش باشد به نیز
ز گنج نهاده ببخشیم چیز
(یعنی به انسانهای نیازمنده از حساب دولت ، حقوق پرداخت می کنم تا نیاز خود را برآورده کنند و مجبور به انجام کار خلاف نشوند)
گنه کرده را پند پیش آوریم
چو دیگر کند بند پیش آوریم
(انسان گناه کار را برای بار اول پند می دهم و اگر بار دیگر کرد او را به زندان می اندازم و یا اعدام می کنم)
همان راست داریم دل با زبان
ز کژی و تاری بپیچم روان
(یعنی به مردم قول و وعده ی سرخرمن نمی دهم . ماجرای جاده ی بافق در تضاد با همین بند از سخنان بهران گور است . مسئولین به مردم بافق درباره ی طرحهای مختلف وعده ی سرخرمن می دهند و بنا به گفته ی آقای قاسم زاده ، مردم دیگر به این وعده ها وقعی نمی نهند)
کسی کو بمیرد نباشدش خویش
وزو چیز ماند ز اندازه بیش
به دوریش بخشم نیارم به گنج
نبندم دل اندر سرای سپنج
(یعنی اگر کسی مرد و وارثی نداشت ، آن را به نیازمندان می بخشم و برای خود برنمی دارم)
همه رای با کاردانان زنیم
به تدبیر پشت هوا بشکنیم
(یعنی با افراد کاردان مشورت می کنم و از هوا و هوس خود پیروی نمی کنم)
ز دستور پرسیم یکسر سخن
چو کاری نو افگند خواهم ز بن
(یعنی اگر نوآوری صورت گرفت و نیاز به حمایت داشت از آن حمایت می کنم . در شرایط فعلی همین بند راه گشاست . هیچکدام از مسئولین فعلی از نوآوری های جوانان نخبه که منجر به اشتغال می شود حمایت نمی کنند بلکه سنگ هم جلوی پای آنها می گذارند )
کسی کو همی داد خواهد ز من
نجویم پراگندن انجمن
دهم داد آنکس که او داد خواست
به چیزی نرانم سخن جز به راست
مکافات سازم بدان را به بد
چنان کز ره شهریاران سزد
(یعنی اینکه بدکاران را به سزای اعمالشان می رسانم و اگر کسی دادخواهی کرد به داد او رسیدگی می کنم.اما امروز می بینیم که کارگرانی که حقشان را می خواهند شلاق می زنند و پدرشان را درمیارند)
تا مردم بافق شاهنامه را در دست نگیرند و در آن تدبر نکنند وضع ما همین است که هست . مشکل کار اینجاست … .

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 2:40 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مشکل کار نماینده بود که نداشتیم حالا داریم!!!!!!!!!!!!!!!

شهروند دلسوز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 3:01 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام دوستان عزیز فرماندار که زحمت خودش در این رابطه کشیده و می کشد خواهشمند است جو خراب نکنید در این مدت هم که در اداره راه ریالی پول نبود و کلیه پیمانکاران از قبل و بدون پول کار کردن ولی با این وضعیت بی پولی 95 درصد پلسازی انجام شده و پیشرفت خوبی داشته در ضمن جاده سازی فقط آسفالت نیست که هر نفر که هیچ اطلاعی از جاده سازی و راهسازی ندارد کارشناسی ونظریه میدهد .

محمد فتاحی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 آبان 1395 - 4:58 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

شهر زخمی

از دل مجروح شهر غصه ها را خط بزن

پا بپای مشکلات ای و ردپا را خط بزن

رد شو از دوراهی های شک و تردیدها

یا، ولی، اما، اگر، ایا، چرا ها را خط بزن

یا کنار شهر باش و دور دنیا خط بکش

یا دست از شهر بکش ماجرا را خط بزن

هم صدا با شهر باش عشق را فریاد کن

از میل و هوای نفس شیطان را خط بزن

می رسد دنیا به اخر روزی خوب بدان

همت کن خود بی وجدانها را خط بزن

محمود حاجی محمدی

امید این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 3 آبان 1395 - 12:28 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

باسلام :از فرماندار جوان و پرتلاش که در این ۲/۵ سال زحمت زیادی کشیده اند نظیر (گاز کشی – پلی کلنیک- ساختمان ۹۶ تخت خوابی-۷۰ درصد پیشرفت بزرگراه که انشالاه تا پایان سال ۹۵ باتمام میرسد کمال تشگر و قدردانی مینماییم

مهدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 3 آبان 1395 - 7:13 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

http://www.bafghfarda.com/?p=76665
پلیس در خبر بالا کجا بود ؟
چرا محسوس نبود و هیچ کدام را قبل از حادثه متوقف نکرده؟ البته اگر تخلفی بوده؟

مدرسه بی ناظم است واویلا

خ ش م این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 3 آبان 1395 - 8:28 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ادامه :

از نخبه گان علمی و دکترها بخاری برای مردم ما بلند نمی شود . زیرا که آینده ی آنها در پناه سرمایه داران خارجی تامین است و برای آنها نوکری می کنند و حقوق بالا می گیرند . این کارگران و اکثریت جامعه هستند که زیر چکمه های سرمایه داری له خواهند شد و جنبش داد خواهانه از میان این گروه باید سازماندهی شود .کاوه آهنگر نه نخبه بود و نه دکتر . او یک آهنگر-کارگر-ساده بود که توانست مسیر تاریخ را عوض کند و نسلهای بعد را نجات دهد .از نظر علمی بالاتر از پروفسور … نداریم ، او در شرایط فعلی خود را وسیله ای برای تبلیغات … و … قرار داده است . سایر نخبگان نیز همینند . قرار نیست آنها برای مردم دل بسوزانند . جای آنها در پناه سرمایه داری امن است و نوکری او را می کنند و حقوق بالا می گیرند . اما اگر به اقدامات روحانی توجه کنید ، همه ی هم و غم او برای جلب سرمایه به دو مورد جلب است . 1-چوب حراج زدن به دارایی ملی 2-تضعیف قدرت چانه زنی کارگران در مقابل کارفرما با تغییر قانون کار . یعنی آینده ی ایران و کارگران آن بسیار سیاه است زیرا که قرار است جیب سرمایه داران غرب با نابودی این دو پر شود . سرمایه های ملی به غارت برود و کارگران بدبخت ایرانی نیز به خاطر چندر غاز حاضر باشند از صبح تا شب برای سرمایه دران جان بکنند . اما راه حل همان است که در بالا گفتم .

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 3 آبان 1395 - 12:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

چنین فرماندار باانگیزه وپرتلاش وپرکاری راشهربافق تاکنون به خود ندیده بود.خیلی ازبومیهاهم بودندکه کاری نکردندواقامتشان نیزبافرماندارشدن تغییرکردویزدنشین شدند

You cannot copy content of this page