اي تو بر انگشتر ايران،نگين

دسته: عمومی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 10 آذر 1395

باز هم همراه مادر مي شوم
سوي آن شهر مطهر مي شوم
چند روزي در هواي مرقدش
بال ميگيرم،كبوتر مي شوم

مي نشيند در دلم شوقي غريب
بوي شمع و بوي عطر و بوي سيب
مي تراود از لبان خسته ام
بار ديگر آيه ي امن يجيب

گر چه من مثل پرستو نيستم
يا گل زيباي شب بو نيستم
خوب ميدانم كه در دامان تو
كمتر از يك بچه آهو نيستم

آستاني دارد اينجا بي نظير
خاك اينجا ميكند دل را اسير
من به سويت آمدم اي مقتدا
رحمتي كن دستهايم را بگير

اي تو بر انگشتر ايران،نگين
اشكهاي التماسم را ببين
عاشقم كن در تب دلشوره ها
دردمندم اي امام هشتمين

“مينا(نگين) مسرت نيا


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۵
برچسب ها:

You cannot copy content of this page