بادهای وحشی و خاک های ویرانگر

دسته: مقالات
یک دیدگاه
جمعه - 14 بهمن 1390

در طول دو هفته اخیر، بافق به مدت سه روز در معرض وزش بادهای شدید و گرفتار گرد و خاک فراوان بود. به اغراق نخواهد بود اگر بگویم دهها و بلکه صدها تُن گرد و خاک دراین مدت کوتاه بر سر و روی بافق خورده و تَن و بدن مردم این شهر را آزرده و ریه های آنان را آلوده کرده است و این در حالی است که هنوز فصل بادهای تند منطقه آغاز نشده و ما در میانه زمستانیم و باز عجیب تر آنکه نیمی از فصل بارش را پشت سرگذاشته ایم و فقط دو بار، باران اندکی در حد میلیمتر در این شهر باریده است.

خیلی ها می پرسند، چرا اینگونه شده است؟ و برای آن جواب های مختلفی داده شده است.

عده ای _ که تعدادشان هم کم نیست_  معتقدند، اینها نشانه های خشم خداوندی است و دلیلی بر اینکه خدا از دست اعمال و رفتارمان راضی نیست. کثرت گناهان ما موجب خشم خداست و تبلور این خشم در خشکی نمایان می شود. آنان می گویند تلاش کنیم با خواندن دعا و درخواست از بارگاه حضرت باریتعالی، باران بر سر این مردم ببارد. من چون در حوزه دین مطالعه چندانی ندارم، در این مورد نمی توانم سخنی بگویم. این مسئله نیازمند تحقیق ویژه ای است و جا دارد در این زمینه تلاش علمی بیشتری صورت گیرد.

عده ای دیگر _ که یکی از مسئولان بلند پایه کشور هم جزو آنان است _ معتقدند دشمنان ایران و اسلام سعی کرده اند این وضعیت را برای ما بوجود بیاورند و با ابزارهایی که در اختیار دارند باران را از ما دریغ می دارند.

در هر صورت دشمن، دشمن است و هر کاری که بکند از او بعید نیست. اما سوال این است که چرا دیگران با ما دشمن شده اند و رفتار خصمانه با ما در پیش گرفته اند. بر دستگاه دیپلماسی کشور است که هر چه زودتر بکوشد تا این وضع را تغییر دهد و دشمنان را به دوستان کشور تبدیل کند.

عده ای دیگر هم شرایط جغرافیایی را عامل این خشکی می دانند. ما در یکی از خشک ترین مناطق زمین زیست و زندگی می کنیم و طبیعی است که گرفتار این وضع باشیم. اما سوالی که هست اینکه چرا در گذشته، وضعیت به این بدی نبود. هم باران بود و هم برف. گرد و خاک هم اندک.

عده ای دیگر هم معتقد به دوره های متناوب خشکی و تری هستند و می گویند هر چهل سال این اتفاق می افتد. گاهی زمین دوره تری دارد و گاهی  خشکی . اینها می گویند فعلاً، زمانه خشکی است و برای ترسالی باید صبور بود.

خیلی ها هم معتقدند همه ی این عوامل می تواند درست باشد. اما آنچه به ذهن من رسید اینکه دشمن ما، خود مائیم.

به گذشته بافق نظر بکنید و ببینید به دست خویش چه بر سر طبیعت آورده ایم. قناتها را خشکانده ایم. باغ های آباد را از بیخ و بن  کنده و به جایش سیمان و سنگ کاشته ایم. چاه های عمیق حفر کرده و در دشت بی آبی با سرسختی، شیره جان زمین را مکیده ایم.

جالب است بدانید ایران بعد از چین و هند، متاسفانه بیشترین مقدار برداشت آب از سفره های زیرزمینی را داشته است و این یعنی فاجعه. مخصوصاً برای ایران که همواره با خشکسالی و کمبود آب، دست به گریبان بوده است.

 خودروهایمان سرب و گرما در هوا پراکنده اند و با این حال توقع باران داریم.

گرد و خاکی که متاسفانه نمونه اش را دیروز دیدیم و به طور حتم تا مدتی بعد از بهار سال بعد نیز به تناوب، دنبالمان خواهد کرد، نتیجه چیزی نیست، جز آنچه خود برای خود خواسته ایم.

می توان دعای باران خواند اما اگر کلنگ بی مبالاتی برداشتیم و بر چهره شهر و زمین خود زدیم، همانگونه که داریم انجام  می دهیم، آیا نابودی و ویرانی برای بافق نخواهد آورد.

فکر می کنم بافق و آبادی های بسیار دیگری در معرض ویرانیند. فعلاً که باید با تنگی نفس و ریه های آلوده از ریزگردها بسازیم تا نوبت سرطانها و بیماریهای لاعلاجش برسد.

 از خدا بخواهیم اگر برامان نعمت باران و ترسالی ندارد، دست کم، نقمت گرد و خاک های ویرانگر خویش را از ما دور دارد.

به این می اندیشم که با کاشت درختی یا ایجاد فضای سبزی، یکبار دیگر فرصت نفس زدن به کویر، بخشیم.

محمد علی پور فلاح


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 14 بهمن 1390 - 7:53 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام ، نصب ایستگاه سنجش(تابلو) آلودگی بافق درچه مرحله ای قرار دارد.

You cannot copy content of this page