زائر بارانی
زائري باراني ام ، آقا به دادم مي رسي؟ بي پناهم خسته ام، تنها، به دادم مي رسي؟ گر چه آهو نيستم اما پر از دلتنگي ام ضامن چشمان آهوها، به دادم مي رسي؟ از کبوترها که مي پرسم نشانم مي دهند گنبد و گلدسته هايت را، به دادم مي رسي؟ ماهي افتاده بر خاکم لبالب…..