9 دی 1396
یک دیدگاه
بیدار کن ز خواب گران ناخدای بافق
باران بیا و غلغله کن در هوای بافق چنگی بزن به بام و بخوان در غنای بافق آری چنان که شور بریزد به رود شور شوری که شور دیگری آرد به نای بافق سنگ آبهای بیشه در افتند در خروش تا جلوه ای نشان بدهد از جلای بافق باران بیا که منتظرت هست آن گون…..