7 خرداد 1398
بدون دیدگاه
شب های بی پدری…
چقدر دلگیرو دلتنگ میشوم در این شبها کجا میشود بعد از جداشدن روح ازبدنِ کسی که تو نیز تکه ای از وجود اوبودی باز به دنبال خود او بگردی… آنقدر دلتنگ باشی که در تنهائیت آواز غریبانگی بخوانی ودر این هیاهو چنان بر زمین بخوری که دستی جز دستان خدا یاری بخشت نباشد… کودکان کوفه…..