انتخابات حزبی/دسته بندی ارزشی آراء
صاحب نظران علم مدیریت می گویند یک مدیر برای اجرایی کردن اهدافش در یک سیستم، نهایتا به ۵ تا ۸ سال زمان نیاز دارد، اگر در این مدت توانست افکارش را پیاده کند که درود بر مدیریتش و سلام بر مدیر بعدی، چراکه او پس از این پیاده سازی،لازم است در جایگاهی دیگر خدمت کند و اگر نتوانست شرایط را برای پیاده سازی افکار و اهدافش، بنا به هر دلیلی فراهم نماید، باید گفت مدیرجان از زحمات صادقانه و تلاشهای بی منتتان سپاسگزاریم، باکمال احترامی که برای شما قائلیم، از شواهد و قرائن بر می آید که برای بهره بردن از تفکرات شما لازم است در سیستمی دیگر ارائه خدمت بفرمائید فلذا سلام بر مدیر بعدی.
چند روز پیش قوانینی، به نوعی مدیریتی-انتخاباتی، در مجلس تصویب شد، قانونی نماینده بودن را محدود کرد تا بقول سعدی بالاخره « نوبت به دیگری بگذاری و بگذری» رنگی به خود بگیرد و بتوان در برخی حوزه ها، سلامی بر نماینده بعدی کرد. اما تصویب قانون دیگری انتخابات مجلس را استانی نمود. قانون اول دلهره آفت زدگی حوزه انتخابییه و طبیعتا رخنهی آفت سلطه گری و مسائل پیرامون آن در مجلس را کاهش میدهد و قانون دوم جرقه دلهره ای را میزند که مبادا شرایط جدید مسبب افزایش فاصله مناطق محروم و کمتربرخوردار با برخورداران شود و متاسفانه هیچ تضمینی در آن نیست.
قانون محدودیت، حوزه ها را در برابر آفت تک محصولی ایزوله میکند، فرصتی برای پرورش یافتن نماینده ای دیگر ایجاد میکند لذا تحسین برانگیز است. بدین واسطه شاید افرادی توانمند که تا به امروز دیده نشده اند، احتمال بیشتری برای نماینده شدن پیدا کنند و شاید این نفسهای تازه، با تصویب قوانین و ارتقاء نظارت مجلس برای جامعه خدمتی و عدالتی بهتر به ارمغان بیاورند.
اما بنظر میرسد قانون استانی شدن، اثر مثبت قانون محدودیت را نابود میکند چراکه تهدیدی برای ترکیب نمایندگان که اصولا باید منتهی به خدمت به مردم و برقراری عدالت بشود، دارد. اهرمهای پنهان و آشکار زر و زور و تزویر، بهتر میتوانند در ترکیب قانون گذاری و نظارت بر امور، نفوذ نمایند، اینگونه بهتر به هدایت و کنترل فضاهای انتخاباتی می پردازند و این فرصتی است برای آنانی که با بالقوه نگه داشتن پتانسیلهای جامعه و بسته نگه داشتن درب مجلس بر نظرات و منافع قشر ضعیفتر جامعه ، به منافع خاص خود برسند. و حکایت، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل بر قسمتی از جامعه صادق شود.
طبق این شرایط، نامزدها علی الخصوص تازه واردها که مردم شناخت کمتری از ایشان دارند، اگر پشتوانه حزب یا گروهی را در توشه نداشته باشند، به راحتی نمیتوانند در فضای انتخاباتی گسترده، خود را معرفی کنند و آراء حد نصاب را کسب کنند لذا اول، احتمال لغزیدن نامزدی برای جلب توجه و کسب نظر احزاب و گروه ها، افزایش می یابد و قاعدتا راحتتر در دامهای منفعت طلبانه و رانتهای واضح انتخاباتی گرفتار میشود و دوم اینکه در این فضا، احزاب به سمت استان ها و شهرستانهایی که تعداد امتیاز نمایندگی، احتمال برد و تاثیر بیشتری در مجلسند، گرایش پیدا میکنند و اینگونه بخشی از مردم که هم آورده ای جز محرومیت و عقب ماندگی برای احزاب و گروه ها ندارند و هم تاثیر چندانی در نتایج انتخابات نمیگذارند، فرصت خودنمائی و پیگیری امورشان را از طریق نماینده ای از جنس خودشان از دست میدهند.
لذا نمایندگان محترم ملت ، نمایندگان محترم ملت باقی مانده و احساس خطر کنند از تبدیل شدن به نمایندگی احزاب ناکارآمدمان، چرا که اینگونه عملا احزاب باید به برد انتخاباتی خود فکر کنند پس آراء مردم به واسطه توقعاتشان و محل سکونتشان به دسته های ارزشی مختلف تقسیم خواهد شد و اینگونه قرار گذاشتن و دسته بندی کردن در شان مملکت ما نیست .
محمد مهدی علیزاده فلاح