ورود به غارچشمه در روز غارپاک

دسته: محیط زیست، منابع طبیعی، گردشگری , مقالات
۲ دیدگاه
سه‌شنبه - 9 مهر 1398

این هفته فرصت هست چند ساعتی بیرون از شهر باشیم. مقدمات را فراهم می کنیم. یک ظرف آب، وسائل چای آتشی، دو سه عدد خربزه و چند کیلو انار که حسرت خوردنش به دلمان می ماند.

قرارمان مثل همیشه ساعت ۱۵/۳۰میدان دانشجو. دوستان با کمی تاخیر می رسند .فرماندار و فرمانده نیروی انتظامی، دکتر آیت الهی و بنیامینش، قاسمزاده وامینش من وعلی محمدم، ماشاالله و کوله اش جعفری و کوله اش، صادقی و جعبه شیرینی اش، راستی میثم پورمنش هم برای اولین بار آمده است.

حدود ساعت ۴ عصر حرکت می کنیم. مقصد روستای درپرز هست اما نیمه های راه، وسط کوه ها دره ای با چند درخت خود نمایی می کند دوستان می گویند چطور است آنجا را ببینیم . پیاده روی خوبی دارد.

 کوله پشتی ها را به دوش می گیریم و حرکت می کنیم. تا چشمه و درختان نیم ساعتی راه است از هر دری سخن می گوئیم.

۲۰۱۹۰۹۲۷_۱۶۱۸۵۹

سرهنگ کمالی خوش کلام است و عنان سخن را در جمع به دست می گیرد.سرهنگ از بی مبالاتی بعضی از رانندگان می گوید و از عواقب خطرناک آن . باورش سخت است که در بلوارهای شهر،عزیزانی با سرعت ۱۸۰ کیلومتر رانندگی می کنند و این یعنی آغوش گشودن برای حضرت عزرائیل.

کمالی از راه اندازی دوربینهای ثبت سرعت داخل شهر در آینده ای نزدیک هم خبر میدهد که شاید برای عده ای خوشآیند نباشد اما لازم است.

به چشمه می رسیم. وسایل را بر زمین می گذاریم و آماده کوه پیمایی می شویم. دکتر آیت اللهی نگاهی به شیب تند کوه می کند و می گوید: بالا آمدن از این کوه برای من سخت است پس همینجا می مانم تا شما برگردید. زاده رحمانی از یکی از دوستان می خواهد که چند عکس یادگاری گرفته شود خصوصا یک عکس دو نفره با سرهنگ کمالی می گیرد همان عکس دو نفره ای که به عنوان عکس خبر خداحافظی سرهنگ از بافق توسط یکی از کانال های خبری منتشر شده است.

photo_2019-10-01_09-13-25

 پیشنهاد من حرکت به سمت غار است دوستان می پذیرند. شیب مسیر تند است اما همت دوستان چاره ساز میشود . به ورودی غار می رسیم .فرماندار و سرهنگ کمالی از ورود به غار انصراف می دهند اما بقیه تمایل دارند داخل غار را ببینند.

photo_۲۰۱۹-۰۹-۲۷_۲۰-۳۱-۵۹

ماشاالله پیر میدان دیده گروه است با توجه به خطرات احتمالی داخل غار از سقوط آزاد گرفته تا وجود افعیهای خطرناک، پیرمرد ورزشکار گروه جلو می شود تا اگر ماری بود قرارداد صلح امضا کند وبقیه وارد شوند آخر ماشاالله مارگیر قهاری است البته از نوع بی خطرش.

photo_2019-10-01_09-10-55

دهانه ورودی غار به شکل چاه عمودی با عمق تقریبی ده متر است که سخت ترین قسمت همین ورودی است.با توجه به کم تجربگی بعضی از دوستان در غارنوردی من مجبور می شوم آخرین نفر باشم تا کمکی باشم برای دوستان وشاید دلگرمی. این را نمیدانم.البته قبلا چندین بار به این غار آمده بودم.

photo_2019-10-01_09-11-14

بعد از ورودی عمودی یه فضای کوچک وجود دارد، چند شکاف و تونل اطراف این محوطه هست دوستان را راهنمایی می کنم تا به سمت مرکز غار حرکت کنند داخل شکاف باید بصورت چهاردست وپا حرکت کنیم.

photo_2019-10-01_09-11-29

شیب شکاف کمی بسمت بالاست. بعد از آن محوطه اصلی غار نمایان می شود این محوطه تقریبا دایره ای با قطر پنج متر و ارتفاع سقف بیش از بیست متر وارتفاع از محل ورودی حدود پنج متر است که باید مجددا پائین برویم اما با توجه به بزرگی فضا امکان اینکه پاها رابه اطراف چفت کنیم وجود ندارد.

photo_2019-10-01_09-11-19

در گوشه ای از این قسمت غار یک سوراغ است و می توان به صورت سینه خیز از آن عبور کرده و وارد بخش اصلی غار شد. مسلما عبور از این قسمت آن هم وقتی تعداد افراد زیاد باشد وقتگیر است.

photo_2019-10-01_09-11-45

پایین یکی از تونل های غار چشمه آب گوارایی وجود دارد که امکان ندارد از بالای تونل آن هم در حالی که تشنگی و خستگی مسیر بر شما غلبه کرده ببینی و برای نوش جان کردنش سختی رسیدن به آن را به جان نخری.

photo_2019-10-01_09-11-25

خودمان را به آب درون غار می رسانیم. خفاشی در حال پرواز در غار است و این خطر وجود دارد که به ما اصابت کند که خدا را شکر این اتفاق نمی افتد. کنار این چشمه قندیلی زیبا وجود دارد چند عکس یادگاری می گیریم.

۲۰۱۹۰۹۲۷_۱۷۱۹۲۳

قسمت بعدی غار را می بینیم .بدلیل نداشتن تجهیزات اجازه ورود به دوستان نمیدهم وفقط با چراغ قوه داخل شیارها را نگاه می کنند. البته قبلا من وارد برخی از این شکافها و تونل ها شده ام بسیار سخت ونفس گیر است و دارای شیارهایی باریک که دوستان تنومند نمیتوانند وارد شوند. بعد از استراحتی کوتاه از همان مسیری که آمده بودیم باز می گردیم . بازگشت کمی زمانبر است .چند نفراز دوستان را بالا میفرستم و ماشاالله را برای کمک به بنیامین تنها می گذارم. از غار که بیرون آمدیم نزدیک غروب بود از دامنه کوه پائین می آییم بساط چای آتشی مهیاست.

photo_2019-10-01_09-11-10

و چقدر خوب خستگی را از تن به در می کند چای لب سوزو لب دوز همراه دوستان طبیعتگرد و غارنورد.

نکته جالب ماجرای امروزمان این است که دقیقا در روز غارپاک و آن هم ناخواسته ما به یکی از غارهای پاک و زنده بافق در مسیر قطرم و شادکام رفته ایم و دانستن این موضوع لذتش را برایمان دوچندان می کند.

تا سفری دیگر به طبیعت بکر بافق و گزارشی دیگر، بدرود.

                                                           محمد رضا رضایی بافقی

 


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۰۲
برچسب ها:
دیدگاه ها
رنجبر بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 10 مهر 1398 - 5:17 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام و درود
ممنون بابت توصیف زیبا و ساده ای که داشتید.
فقط یه پیشنهاد و البته گله
چرا قبل از رفتن اطلاع نمیدین تا اگه کسی تمایل داره همراه گروهتون بشه .

    محمد رضا رضایی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 13 مهر 1398 - 11:06 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

    جناب آقای رنجبر ممنو ن که مطلب را خوانده ودیدگاه خودرانوشته اید.چنین سفرهایی هرروزه توسط گروه های مختلف انجام شده واصولا رسانه ای هم نمیشود .سفرما چون درروز غار پاک نا خواسته به غارنوردی بدل شد رسانه ای هم شد.قبول کنید نمیتوان برای هر تفریح وبیرون رفتن از شهر به همه همشهریان اطلاع داد مشکل است شاید هم ناممکن.ممنون از شما

You cannot copy content of this page