پیرمرد تنها و خجالتی
امروز میخواهم پیرمردی را به شما معرفی کنم که سالهاست در شهر ماست ولی مدتی است که غریب و تنها و خجالتی خودش را از دیدها مخفی کرده است یا شاید مخفی اش کرده اند. نمی دانم دلیلش چیست که این پیرمرد دیگر مثل سالیان گذشته دیده نمی شود و در انبوهی از درختان سر به فلک کشیده گم شده است.
تا آنجایی که ذهن من یاری می کند،مجسمه ها همیشه در جاهایی نصب می شده اند که به راحتی قابل دید بوده و بسیار بالا تر از فضای اطراف خود قرار داشته اند.اما جریان مجسمه میدان معلم کاملا متفاوت است.این مجسمه حتی از فاصله چند متری میدان هم قابل مشاهده نیست.(برای چه نصب شده است نمی دانم)این پیرمرد،تک و تنها در میان تعداد بسیاری درخت محصور شده و برای دیدنش حتما باید به وسط میدان رفته تا بتوان از نزدیک او را ملاقات کرد.خواهش می کنم پس از غروب آفتاب به دیدنش نروید،چون آن میدان اصلا روشنایی مناسبی ندارد و پیرمرد بعد از تاریکی هوا می خوابد.پس لطفا
آرامشش را بهم نزنید.
شاید هم مسئولین مراعات حال این پیرمرد را کردند و فکر کردند با این کهولت سن دیگر حوصله ندارد در ارتفاع و در معرض دید همگان باشد.اگر اینگونه است باید از دلسوزی و مهربانیهای ایشان تقدیر و تشکر کرد.
پیرمرد چشم انتظار نگاههای گرم شماست.(میدان معلم مجسمه فراموش شده)
محمود ملا حیدری
سلام دوست عزیز – مسلما بین تمام آیتمهایی که برشمردید سنخیتی وجود دارد – پیر مرد تنها دبیر بازنشسته ای است که در وسط میدان معلم قد برافراشته و با توجه به افزایش 5 در صدی حقوقش در مقابل تورم 25 درصدی قناعت پیشه کرده و با دانه ای خرما ریاضت اقتصادی می کشد – خود را از دید عموم پنهان ساخته چون شخصیتش اجازه نمیدهد که با قبای ژنده ای که بر تن دارد در مقابل نو کیسگان زانو بزند بلکه با غرور تمام بر بلندا قرار گرفته وغنچه هایی را که در پایش به بار نشسته اند را نظاره می کند .