مروری بر تاریخ یکصد سال گذشته منطقه سبزدشت
روز گذشته سری به روستای قلعه او( نصرت آباد امروزی) زدم. این روستا یکی از قدیمی ترین روستاهای منطقه ما محسوب می شود.ویکی از بزرگترین و قدیمی ترین قلعه ها در این روستا قرار دارد.در یکصد سال گذشته این روستا بیش از پنج خانوار سکنه نداشته است.در حال حاضر هم فاقد سکنه ثابت می باشد.در این قرن ابتدا خانواده علی اکبر قلعه ای که از بساب به این روستا آمده بود ساکن بودند.بعد از ایشان فرزندانش علی.محمدحسن،محمد،فاطمه با ازدواجشان در این روستا ساکن شدند.بعد از علی،فرزندانش حسین،حسن در این روستا ساکن شدند.بعداز مدتی حسن به تهران و کرج مهاجرت کرد.حسین نیز مرحوم شد.ولی فرزند حسین یعنی اکبر با تشکیل خانواده در این روستا ساکن گردید.یعنی در دهه چهل و پنجاه که بیشترین تراکم جمعیت را داشت پنج خانوار شامل ۱- محمدحسن قلعه ای که با دختری از برکوییه بنام رقیه ملقب به عروس قلعه ای ازدواج کرده بود۲- محمد قلعه ای که با دختر عباس ده نویی از اهالی ده نو دشت ازدواج کرد۳- فاطمه قلعه ای که به نظرم همسرش سیریزی بوده.البته قبل از دهه چهل همسرش فوت کرده بود۴- اکبر قلعه ای که نوه علی قلعه ای بود وبا دختری از اهالی برکوییه ازدواج کرده بود۵- علیرضا قلعه ای که پسر محمدحسن بود وبا دختر استاد غلامحسین بسابی ازدواج کرد.تنها خانواده که از مجموعه فوق در قید حیات هست همین علیرضا قلعه ای هست که در حال حاضر در بساب در منزل پدرخانمش ساکن گردیده است. وقلعه او خالی از سکنه می باشد.انچه مسلم و قطعی است این روستا در قرون گذشته بیش از این تعداد سکنه داشته که قلعه ای با این وسعت برای خودشان ساخته بودند.ظاهرا تمام مردم در قلعه ساکن بوده اند چون این خانه های فعلی همه در همین قرن اخیر ساخته شده است.در مورد سکنه این روستا تا قبل از۱۲۹۰ اطلاعی در دست نیست.قلعه این روستا را به دوره صفویه نسبت می دهند. اگر دربین هم ولایتی ها در مورد ساکنان اولیه این روستا کسی اطلاعاتی دارد لطفاً به اشتراک بگذارد.مردم این روستا از اماکن عمومی کرمانی مثل مدرسه،حمام،مسجد استفاده می کردند وبرای تهیه آب شرب از آب انبار فیروز آباد استفاده می کردند.مرحوم حاج محمد فیروز آبادی که یکی از مالکین سه روستا بود و انسان خیر به تمام معنا بود آب انبار را در محلی احداث کرده بود که مردم سه روستای فیروز اباد،نصرت آباد وکرمانی به راحتی به آن دسترسی داشته باشند.البته بعد از انقلاب در خود روستای قلعه او( نصرت آباد) آب انباری که دهها سال قبل تخریب شده بود توسط یکی از عزیزان باز سازی شد و مردم بعداز آن دیگر برای تهیه آب شرب از آب انبار قلعه او استفاده می کردند.اخیرا مسجدی نیز برای روستا احداث گردیده. البته از قدیم قبرستان داشتند. آب قنات این روستا به قدری با مزه ( تلخ وشور) است که بعضی از حیوانات اهلی هم جفاشون ( بی میل ) بود که از آب قنات بنوشند.در این روستا برای چوپانی گوسفندان از سیستم گماری( نوبتی) استفاده می کردند.این روستا یک شهید بنام احمد حسینی تقدیم کشورو انقلاب کرده است.فامیلی مردم همگی حسینی بوده است. یکبار که محمود نجم الدینی با همسر آذری اش وفرزندانش به فیروز آباد آمده بودند.شخصی برای دیدنی در خانه شأن را می زند همسر محمود می پرسد کیست بهش می گویند عروس قلعه ای آمده دیدنی.او تصور کرده که نو عروسی هست.وقتی یک پیر زال خمیده و البته خندان و گشاده رو و مهربان را می بیند.می پرسد.پس عروس کو؟ می گویند مگر چشمهایت مشکل دارد که عروس را نمی بینی همین قرص ماه روبرویت عروس است.خداوند تمامی در گذشتگان این روستا را رحمت کند و به بقیه اهالی هم در هر کجا که هستند طول عمر با عزت عطا فرماید.در زیر تصاویر قلعه او که بعد از غروب آفتاب گرفته شده و نشانگر غروب آفتاب زندگی در این روستا است را مشاهده می کنید
محمدعلی توکلی کرمانی هستم.