مرگ نیمی از جهان در نظام سرمایهداری لیبرالی
نگرش اسلام به اصل اموال و سرمایه بسیار مثبت است و جایگاه ویژه ای برای آن در نظر گرفته است. اسلام، اموال را بعنوان ابزاری برای برطرف کردن نیازهای بشری میداند و آن را امری حیاتی و عامل بقاء و برپایی جامعه و راه تداوم حیات انسانی میداند.
در احادیث مال و ثروت، عامل پایداری اسلام و مسلمانان دانسته شده است.
برای نمونه در جلد ۶ بحارالانوار آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمود:« ای مفضل درباره این معادن بیندیش، و درباره مواد گوناگونی که از آنها بیرون آورده می شود، همچون گچ و آهک و سنگ گچ و…که مردمان برای رفع نیازمندیهای خود به کار میبرند، آیا ممکن است بر شخص خردمند این مطلب پوشیده بماند که همه اینها چیزهایی است که (بر طبق حکمت) برای انسان در این زمین ذخیره شده است، تا آنها را از زمین بیرون آورد و هنگام نیاز به کار برد؟»
اهمیت ویژه اسلام به رشد اقتصادی و آبادی مزارع و بهرهبرداری از منابع طبیعی در روایات بهوضوح به چشم میخورد.
البته باید دقت داشت که اگر اموال و سرمایهها در جهتی درست و انسانی هدایت نشوند و در جوامع انسانی به عنوان اهداف مطرح شود و منجر به زیاده طلبی ها و افزون خواهی های بخشی از جامعه شود، این از نظر اسلام محکوم است. چرا که اموال و سرمایهها باید در خدمت کل جامعه بشری قرار بگیرد.
اسلام عملکردهای ناعادلانه و راهکارهای ظالمانه و ضدانسانی را بهعنوان بعد منفی سرمایهداری معرفی کرده است.همچون “اقتصاد بازار آزاد” که رکن قرائت لیبرال_سرمایهداری در جامعه مدنی غربی است، ومیتوان ریشه بسیاری از تجاوزگریها و بیدادگریها و حق خوری ها را در سرمایهداری و تمکن بیحساب مالی یافت.
نتیجه بعد منفی سرمایهداری، خودخواهیها و سودجوییها و نابسامانیها و تبعیضها و محرومیتها است. زمانی که در جامعه شاهد تراکم سرمایه تنها در بخشی از افراد شویم قطعاً شاهد رهآوردهای ویرانگر آن که منجر به تباهی افراد و اجتماعات حتی طبیعت و محیط زیست میشود،هم خواهیم بود.
خویهای غیرالهی و سرشت های غیرانسانی نتیجه ی جامعه مدنی سرمایهداری است چراکه استضعاف اقتصادی زمینه استضعاف اخلاقی و فکری است و گود زیاده خواهی آن هم پس از داشتن زیستی معقول و بسنده، انسان را با فقدان خشوع و خضوع قلب و روح همراه میکند چرا که این زیاده خواهی ها سیری ناپذیر است.
طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق خود نقل میکند که امام علی میفرماید :«آن کسی که به اندازه کفاف از دنیا راضی شود کمترین چیز دنیا برای او بسنده است و آن کسی که به اندازه کفاف راضی نشود چیزی نیست که بتواند او را بسنده باشد». که این ارمغان اخلاق لیبرال_سرمایه داری خواهد بود.
چیزی که امروزه در نظام سرمایهداری جهان معمول است، ویژه سازی امکانات رفاهی و سلطه افکنی بر کل منابع و سرمایهها و بازارها توسط گروههای اندک و سودپرست است. به همین دلیل تراکم مال پرستی در نظر اسلام یک پدیده ساده مالی و یا اجتماعی محض و یا سیاسی صرف نیست. عقلی که ارزشمندی انسان را میفهمد عشق های مادی و دلبستگیهای مالاندوزی را بها نمیدهد و با تفکر سرمایهداری لیبرال ناسازگار است و آن را مانعی برای فکر کردن سالم و تشخیص ارزشهای انسانی و ضدانسانی میداند.
امام علی علیهالسلام در نهج البلاغه میفرمایند: «قد خرت الشهوات عقله ، شهوتها(دنیاگرایی ها و مال پرستی ها) خرد او را تباه کرده است».
ازجمله رهآوردهای که نظام لیبرال-سرمایهداری دارد:
۱٫روابط سلطهجویانه بین افراد جامعه حتی در بین خویشان و بستگان است و قدرت هر فرد به میزان سرمایه اوست و نتیجه آن طاغوت گری و استکبار است.
۲٫مخالفت با تفکر اسلامی، چراکه تفکر لیبرال سرمایهداری فضیلتها و کاستیها را بیارزش و تنها ارزش را به ثروت و سوددهی و منفعتطلبی میدهد چرا که منشاء اندیشه لیبرال_سرمایه داری، مال است..
۳٫این تفکر در رابطه با بحث آزادی،آن آزادی را میپذیرد که هیچ مانع و محدودیتی در راهکارهای سرمایهداری پدید نیاورد که نتیجه این تفکر، اقتصاد آزاد، تولید و توزیع و نرخگذاری آزاد و همچنین مصرف آزاد است. قطعاً با این نظام فکری ازآنجاکه میان بخشهای گوناگون زندگی انسانی ارتباط و پیوستگی وجود دارد دیگر آزادیها محدود خواهد شد و موجب آزادی لگام گسیخته مال اندوزان خواهد بود.
۴٫بهرهکشی از محرومان یا همان استثمار، از روشهای سرمایهداری است و این همان ظلم و بیعدالتی است که بشدت مورد نکوهش ادیان الهی است .قرآن در آیه ۲۹سوره نساء میفرماید: «ولا تقتلوا أنفسکم، و خودتان یکدیگر را نکشید». که باتوجه به آیات دیگر منظور از این قتل، قتل اقتصادی و با سلاح اقتصادی است، یعنی وقتی نرخگذاریها آزاد باشد تودههای مردم به تدریج تهیدست میشوند و تنها عدهای کم از سرمایهداران هستند که سودهای بیحساب میبرند چراکه اموال به تعبیر پیامبر اسلام همانطور که در کتاب الاختصاص شیخ مفید صفحه ۳۴۳ آمده در حکم خون است. «حرمه ما له کحرمه دمه ،احترام مال مؤمن چون احترام خون اوست».
جا دارد نکته ای هم در رابطه با چگونگی تسلط نظام سرمایهداری در کشورها بیان شود:
ابرقدرتهای این تفکر بهخوبی میدانند راه توسعه تسلط بر بازارها و منابع ثروت،جنگ فیزیکی نیست، بلکه با جنگی نامرئی و فتنه و با سلاحی اقتصادی و ظاهری صلحجویانه و خیرخواهانه میتوانند تمام جوامع را زیر نفوذ و سلطه خود درآورند. این روش تنها در جوامع قانونمند و آگاه و بابصیرت امکان پیادهسازی ندارد. سرمایهداری هیچ تعهدی به مواهب الهی و طبیعت ندارد درحالیکه اسلام حتی ظلم به گونههای حیوانی و تخریب آبادیها و منابع حیاتی را مذموم میشمرد.
خلاصه کلام اینکه گرایشهای انسان در نظام لیبرال_سرمایه، ماده پرستانه می شود و از ماهیت انسانی دور می شود چون جامعه سرمایهداری بهسرعت به سمت عدل ستیزی و تبعیض طبقاتی و انحصارطلبی و زیست ستیزی و بهرهبرداریهای بیحساب از منابع جلو میرود و به دلیل استثمار و طبقاتی شدن جامعه به فقیر و غنی، و بهرهبرداریهای بیمورد و آلودگیهای زیستمحیطی و لذت پرستی ها و سلطهگریها در نظام لیبرال سرمایهداری سرانجام هویت انسانی مسخ شده و انسانها از خود بیگانه می شوند و با افزایش فقر و بیکاری و توسعه بازارهای فروش حیات انسانی و… در نهایت به تشدید فقر و استبداد و نابودی جامعه انسانی منجر می شود.
زهرا زارعی. مدرس حوزه علمیه و مدیرعامل کانون دانش آموختگان
انوقت خانم میشه بفرمائید ایران که سرشار از بی عدالتی و تبعیض از از کدام دسته محسوب می شود.