ضرورت فوری و بی قید و شرط به سزارین تقسیماتی در « آنومالیهای ۱۴ و ۱۴A»
در نشست خبری دکتر فاطمی، استاندار یزد با اصحاب رسانه استان که اوایل هفته گذشته با حضور شایسته و قابل تقدیر خبرنگاران بافقی و طرح مسائل کلان استان در زمینه انتقال آب و پرداخت حقوق دولتی معادن و ضرورت تامین خوراک معادن و اهمیت انرژی های پاک و ضرورت برنامه ریزی برای کاهش آلودگی صنایع آلاینده و منظور نمودن مشکلات محیط زیستی و … همراه بود در حوزه تقسیمات جغرافیایی و مجادلات مرزی همسایگان بافق نیز مواردی مطرح شد که به دلیل غیبت رسانه ای برخی از همکاران در شهرستان مجاور، موجب واکنش نامتعارف و غوغا سالاری برخی از مسئولین بهاباد در این زمینه گردید.
موضوع مورد بحث و جدل های جغرافیایی و تشابه سازی اسمی و انحرافی برای آنومالی های ۱۴ و ۱۴A به عنوان مهمترین ذخیره مکشوفه شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق در تابعیت و عمق سه کیلومتری مرز جغرافیایی بافق طبق نقشه های ترسیمی قدیم و جدید حداقل از دهه هفتاد تاکنون به دلیل ذخیره و عیار نسبتاً بالای آهن، خاطر خواه های فراوان دارد و حتی در دولتهای مختلف، بخش های خصوصی و پیمانکاری معادن نیز از راههای دور و نزدیک پیغام و پسغام های متعددی را برای تملک بی قید و شرط و یا تصاحب بخش های عمده ای از منافع و عواید این ذخیره معدنی را فرستاده اند که آخرین آن مربوط به زمزمه های واگذاری یکی از معادن استان به سرمایه گذار بخش خصوصی به مدت محدود و در قبال انتقال خط دوم آب تا پشت دروازه های استان یزد می باشد که امیدواریم با همکاری صنایع پر آب خواه استان و نه واگذاری یک معدن معین، با همت و حمیت جدی مسئولین استان و شهرستان بافق آب دریای عمان نیز به سنگ آهن و گندله و فولاد بافق نیز برسد.
و اما اصل داستان بلوک معدنی آنومالی های ۱۴ و ۱۴A که اینگونه خواب مسئولین بهاباد را از بررسی مجدد و اعمال نظرات دقیق و کارشناسان بیطرف و تلاش برای رسیدن به عدالت واقعی و انصاف کامل در این منطقه معدنی آشفته کرده است و حاضرند تا همه کار بکنند ولی در این دولت نیز به ماجرای شهرستان شدن بهاباد و رفت و برگشت بدون پیش شرط نقاط ۳۵ پارچه آبادی و روستاهای بافق و بهاباد و سنگ اندازهای متوالی در این خصوص پرداخته نشود چیست؟!
مگر اینکه استاندار یزد در نشست خبری اخیر خود از چه گفت که موضوع مرزها از آندسته مشکلاتی است که در محدوده زمانی کوتاه قابل پیگیری و رفع و رجوع نمی باشد که بلافاصله برخی از مسئولین بهاباد با جار و جنجال دست به دامن یکی از کانالهای خبری خود شدند تا شاید با فشار های خاص و ایجاد جو روانی و تنش گونه علیرغم آنچه که از آن به نام پیگیری هشت ساله توسط مدیران ذی نفوذ و استفاده یکجانبه و جهت دار بر خلاف قوانین از موقعیت سازمانی و منطقه ای برخی از مسئولین این شهر نام می برند بتوانند بخشی از جامعه بهاباد را در فضای مجازی توجیه نموده و یا آنها را با خود همراه خود نمایند تا به خواسته های زیاده خواهانه ی خودشان برسند.
بهاباد در گرمترین روزهای سال و دقیقا در آخرین مهلتی که دولت مهرورز احمدی نژاد قرار داشت و در حال انتقال از دوره ی نهم به دهم در کوران حوادث سال ۸۸ بود آنهم بصورت نارس در مردادماه این سال به دنیا آمد و برای وقوع این امر وزارت کشور مدیران وقت استان یزد را مکلف به انجام پیش شرط هایی نمود تا ضمن قبولی مرزبندی در دهستان بندی های قبلی، در صورت بروز اختلاف نظر بین بافق و بهاباد آن را تحت هر شرایطی در داخل استان یزد حل و فصل نمایند و دیگر بعد از این در این موضوع به وزارت کشور رجوع ننمایند.
و این امر همان رمزیست که به نظر میرسد برخی از مسئولین بهاباد که تعهدات را نیز طی صورتجلسه ای با حضور مسئولین مربوطه تایید و امضاء نموده اند که ظاهرا با استفاده از نفوذ در شورای عالی استانها در زمان موصوف، بصورت یکطرفه و ناعادلانه، مدیران استان را دور زده باشند و با فشار از بالا و چانه زنی از پایین خواستار رسیدن به حقوق زیاده خواهانه ای باشند که در نگاه اول تصویر دقیقی از آن نداشته اند.
دلیل دیگر اینست که برخلاف وجود روابط اجتماعی و فرهنگی مردم این دو شهر و مراودات آنها در شهرهای بافق و بهاباد که ارتباطی به موضوعات سیاسی و ارتباطات اداری مسئولین ندارد این نامه راههای مختلفی را جلوی پای بافق و بهاباد گذاشته است تا در آینده ایی مثل امروز که اگر مدیران و مسئولان دچار مشکلات و دردسرهای عدیده شده اند و مردم به مصائب و بلایای سالهای ابتدایی ۹۰ نیافتند و به مخصمه ی آب و خاک و آهن دچار نشوند.
مسئولین بهاباد به خوبی میدانند که اگر امروز بهاباد با جمعیت ناچیز شهرستان شده است تنها و تنها به لطف پدرانه و مهرورزی مدیران احمدی نژاد در بافق و سال ۸۸ بوده است که ۳۵ نقطه از آبادی های غنی خود را بخشید تا پسر بهاباد به سر و سامان رسیده و داماد شود نه اینکه امروز در حیاط پدری بافق و در زمان حیات والدینش همچون کودک لوس و ننر ادعای بردن ارث و میراث را داشته باشد و علاوه بر آنومالی های ۱۴ و ۱۴A درخواست معدن سه چاهون را نیز داشته باشد که اگر حقیقتا اینچنین باشد باید گفت برخی ها حیا را خورده اند و آبرو رو قی کرده اند که حتی صورتجلساتی را که خودشان تایید و تعهد نموده اند را پایمال میکنند.
از سوی دیگر باید تاکید نمایم که مردم و مسئولین شهرستان بافق از ابتدا تاکنون و بعد از این، نه تنها راضی به جفا و تعرض به حق هیچ همسایه ای نشده اند و نمی شوند بلکه خود از چهار طرف و در زمان های مختلف به اسم قانون و اجرای ضوابط مورد تاخت و تازهای گاه و بیگاه در حوزه جغرافیایی قرار گرفته اند و در هر موقعیتی بخشی از اراضی و معادن خویش را به بهانه دارا بودن و غنی بودن از دست داده اند به گونه ای که امروز از شرکت معظم سنگ آهن مرکزی ایران – بافق تنها پوسته ای باقی مانده است با گودالی عمیق به نام چغارت که در آن به جای آهن به آب نشسته است.
ظاهراً مسئولین بهاباد در بیانات غیر مسئولانه اخیر خود با ایما و اشاره به پیگیری های خود در خارج از روال اداری و سازمانی پرداخته اند و مستقیما نماینده دولت و استاندار یزد را از بررسی مجدد و کارشناسانه موضوع برحذر داشته اند و تاکید کرده اند که حتی در تقسیم منافع و شراکت برای سرمایه گذاری های معدنی و آبی فکر نمیکنند و اگر هم قرار باشد موضوعاتی بررسی شود میبایست چادرملو نیز در لیست برنامه ی بازبینی قرار گیرد و این دقیقا همان خواسته ی مردم بافق و بهاباد است که پای اردکان نیز به میدان باز شود تا عامل اصلی اختلاف از دهه هفتاد تاکنون به روی میز دادخواهی قرار بگیرد.
هرچند که تاکنون مشکلات و معضلات مرزها و معادن بافق به طرز عجیبی در هم تنیده و عجین شده اند ولی به نظر میرسد در این سزارین معدنی بسیاری از گره های کور شده به دست کارشناسان خبره و بیطرف باز می شود و به دور از اعمال نفوذهای دوستان و آشنایان، قانون و ضوابط قانونی فصل الخطاب همه امور در تقسیمات جغرافیایی و منافع معدنی و احقاق حقوق مردم زجر کشیده و آسیب دیده از عوارض معادن قرار می گیرد.
در پایان نیز، یکبار دیگر سفارش میکنیم تا مدیران و مسئولین بهاباد که احیانا در این دولت نیز افراد ذی نفوذی را در حوالی پاستور و بهارستان میشناسند به قانون بازگردند و بگذارند تا با همراهی و همکاری نمایندگان مردم در شوراهای شهر و روستا و در راس آن نماینده مردم در مجلس آنچه را که ضوابط قانونی ملاک و معیار نموده است بی هیچ کم و کاست و به دور از اعمال نفوذهای غیر کارشناسی شده و عدم فرق گذاری بین مردم در دو شهر بافق و بهاباد اجرا و عملیاتی شود تا به لطف خداوند حق به حقدار برسد و یقین بدارید که مردم و مسئولان بافق هرگز نخواهند گذاشت مانند گذشته حق و حقوق قانونی شان پایمال گردد.
و من الله توفیق
احمد برزگری بافقی
عضو انجمن اهل قلم شهرستان بافق
دبیر اجتماعی سایت بافق فردا
با سلام
اگه قراره به قول نگارنده محترم جراحی صورت بگیره خواسته مردم بهاباد کارشناسی مجدد مالکیت چادرملو و سه چاهون و کوشک با همه.
لطف پدرانه مدیران شهرستان بافق در سالهای دور معدن چادرملوی بهاباد را بدون اطلاع مسئولین محلی بهاباد به اردکان واگذار کرد.خدا را شکر الان مردم و مسئولان محترم بهاباد هوشیار و بر روی یک متر جابجایی مرزهای جغرافیایی حساس هستند و هرگونه تعدی و تجاوز به مرزهای این شهرستان از هر طرف را بر نمی تابند.