شعبده بازی اردکانی در چاه گز

چاه گز بلوک معدنی است شامل چند آنومالی مکشوفه شرکت سنگ آهن مرکزی ایران-بافق که اکنون به عنوان مجتمع فلات مرکزی ایران فعالیت معدنی میکند. این محدوده معدنی با ذخیره ای بالغ بر ۱۰۰میلیون تن، لقمه چربی است که بر لب مرزهای شهرستان بافق و شهرستان استثنائی بهاباد(ماده۱۴آئین نامه تقسیمات کشوری مصوبه ۱۳۶۳) قرار گرفته است.

آنچه این روزها ثمره آن را میبینیم بازی با یک نقطه است، «نقطه ۳ از ۴۵»(انومالی ۱۷C) در مصوبه اسمی جلگه بهاباد سال ۱۳۷۵؛ نقطه ای که داد فعالین اجتماعی و مسئولین بافق را درآورد تا بالاخره تکلیف آن با پیاده سازی GPS روی نقشه برابر اسناد تقسیماتی مشخص شد و اینبار داد فعالین اجتماعی بهاباد و اقبالها در آمد که فلان و بهمان.

مردم بافق میدانند که «نقطه ۳» از آن بهاباد است همان نقطه ای که بافق روی آن ادعایی نداشته اما بهاباد باید همان و دقیقا همان «نقطه ۳» را مطالبه کند نه نقاط ارزشمند دیگر که همیشه برای بافق بود و خواهد بود.

اما پیچیدگی مسئله چیست که حلش برای حضرات سخت است!

شعبده بازی با «کلمات در اسناد» برای چسباندن مکانی دیگر به «نقطه ۳» تا با چشم‌بندی، فهم ولی‌نعمتان حین نمایش را اسیر حرکات شعبده‌بازی کنند. اما در عصر ارتباطات این حربه کارساز نیست. مردم شریف بافق و بهاباد لطفا با تفاوت معانی، عبارات قانونی استفاده شده در اسناد بیشتر خو بگیرید تا فضا برایتان روشن شود بعنوان نمونه دو عبارت زیر را نمیتوان بجای هم یا بصورت جمع بکار برد یا تلفیقی از آنها را ساخت و پیاده کرد:

۱- «آنومالی ۱۷c»، همان «نقطه ۳» مذکور ، معدن چاه گز بهاباد است که با پروانه بهره برداری به تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۸ به نام شهرستان بهاباد ثبت گردیده است و تناقض تقسیماتی آن در محدود اردکان می باشد.

۲-  محدوده آنومالیهای ۱۴ همان «سنگ آهن چاه گز» که با پروانه بهره برداری به تاریخ ۲۵/۴/۱۳۸۷ به نام شهرستان بافق ثبت گردیده است که طبق نقشه های ترسیمی حدودا ۷۰درصد آن در حوزه آبریز بافق و مابقی در حوزه آبریز بهاباد میباشد.

به سه تصویر پیوست مراجعه کنید تا تشریح کامل شود، اکنون وقت سوال کردن است:

جناب آقای استاندار؛

پاسخ بفرمایید که آیا میشود به بهانه اینکه اردکان نام یکی از شهرهای استان یزد است به کوه ها و منابع شهر اردکان در استان شیراز به کام استان یزد دستی دراز کرد؟ اگر میشود بسم الله؛ برویم منافع استان را جمع کنیم ولی اگر نمیشود چگونه اجازه میدهید با دستان شما کام همسایه عزیز بافق(بهاباد) با نام معدن چاه گز(۱۷C) که حدود ۱۰ کیلومتر وسعت دارد به سنگ آهن چاه گز بافق(۱۴Aو …)،  که حدود ۸۰کیلومتر وسعت دارد، شیرین شود؟!

جناب آقای فاطمی؛

ملکی که حدود ۲۰ درصدش برای یک نفر، مابقی برای دیگری است، آیا میشود بنام آن ۲۰درصدی سند زد؟!  شنیده بودیم که زمانی سود سهامدار کوچکتر را سهامدار بزرگتر میخورده! که حقیقتا این ظلمی غیرقابل گذشت به سهامدار خرد بوده و اابته حق هیچ طرفی خوردن ندارد. حال بفرمائید، چگونه حساب کردید که توانستید سود کل عایدی سنگ آهن چاه گز بافق(آنومالیهای در حال بهره برداری) را به سهامدار کوچک(بهاباد) پرداخت کرده، حق سهامدار اصلی(بافق) را ضایع کنید؟

مستاجر محترم آقای استاندار؛

حکایت دو برادر را بشنوید که برادر کم سن و سالتر به بهانه داشتن دو درخت پسته موجود در زمینی که از میراث پدری برده، قصد چیدن میوه های ردیفی از درختان پسته برادربزرگ را میکند! مگر میشود کشاورزی از غفلت همسایه بهره ببرد و میوه درختان همسایه را بچیند. چگونه شما میوه معادن ردیفهای بافق را به دامان همسایه ریختید؟!

در پایان از مستاجر محترم استانداری و سایر مستاجران بومی و غیربومی تکیه زده بر مسئولیتهای شهرستان بافق خواهانیم که با توجه به اینکه مردم بافق صبور و نجیبند بگواه تاریخ مطالبه‌گرند و پیگیری حقوقشان، لذا طبق وظیفه قانونی و شرعی، جلوی بازی با کلمات در اسناد و برپایی «شعبده بازی اردکانی در سنگ آهن چاه گز» را باهدف غصبی ظاهرا قانونی بگیرید.

والعاقبه للمتقین

محمدمهدی علیزاده فلاح