ملای سید رضا

دسته: مقالات
بدون دیدگاه
سه‌شنبه - 24 مرداد 1402

پنج ، شش سال بیشتر نداشتم که به اصرار پدر و مادرم برای اولین بار رفتم ملا .

دهه ی پنجاه و قبل تر از آن رسم بود که بچه ها همه ی تابستان شان را برایآ موختن قرآن می رفتند ملا، اگر چه ” ملا ” اسم معلمی بود که قرآن را آموزشم ی داد ولی به مرور زمان شده بود اسم مکان ، یعنی جایی که قرآن را آموزشم ی دهند.

بنا براین بود که همه سی جزو قرآن را فرابگیرند و فرازهایی از گلستان سعدیر اهم بلد باشند .

خانه ی ملای سید رضا در محله ی لرد بود و تا خانه ی ما فاصله ی زیادی داشت.

جلسه ی اولی که رفتم ملا، دختر قد بلندی که از همه بزرگ تر هم بود ، قسمتی ازگلستان را از بر خواند وقتی دیدم من که اصلا سواد خواندن و نوشتن ندارم، چه راهد ور و درازی را در پیش رو دارم حسابی ترسیدم ترسم وقتی بیشتر شد که ملا سوراخ بزرگی را در دل دیوار خانه اش به ما نشان داد و گفت :

” هر که بدی کنه یا درست قرآن را یاد نگیره میندازمش تو کت مار 

شب ها از ترس مار کابوس می دیدم و از خواب می پریدم تا این که هنوز یک هفته ازملا رفتنم نگذشته بود که با جسارت تمام به مادرم گفتم: من دیگه ملا نمی رم.

نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود که مادرم به راحتی در برابر خواسته ام تسلیم شد وهمه ی ماجرای ملا رفتن من شاید به یک هفته هم نکشید.

از سی جزو قرآن و گلستان سعدی، فقط دو جمله آموختم :

بسم الله الرحمن الرحیم

هوالفتاح العلیم

و این دو جمله از ملای سید رضا برایم به یادگار ماند و هر وقت به این آیه از قرآن می رسم به یاد ملا می افتم و برایش طلب آمرزش می کنم .

قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ

باز بگو که خدا بین همه ما جمع کند آن گاه میان ما به حق، فتح و داوری خواهد.

و فرمود و اوست که عقده گشا (ی مشکلات) و دانا (ی اسرار عالم) است.

هوالفتاح العلیم قسمتی از آیه ی ۲۶ سوره ی سبا است

برای کلمه ی فتاح در قرآن ترجمه ی” عقده گشا ” و ” داور ” آمده است که در ظاهرمتفاوت به نظر می رسد ولی در باطن از آن جا که داور با قضاوتش گره ای رامی گشاید به نوعی معنی عقده گشا در کلمه ی داور مستتر است.

بعد از ملای سید رضا سال سوم ابتدایی دومین معلم قرآنی را داشتم.

معلم قرآن مان صورت خنده رویی داشت و تقریبا همیشه مقنعه ی مشکی می پوشید.

از خانم بافقی زاده هم آیه الکرسی برایم به یادگار ماند روزی که سر کلاس ازخوبی های آیه الکرسی برایمان گفت و از ما خواست که آن را حفظ کنیم

بعدها در ساعات درس قرآن فقط روخوانی قرآن را به ما آموزش می دادند و کمتر به ترجمه ی آیات اهمیت داده می شد.

معلم قرآن همه ی سعی اش بر این بود که کلمه ای از قرآن را به اشتباه تلفظ نکنیم حالا بگذریم از دانش آموزانی که از اشتباهاتشان موقع قرائت می شد یک کتاب جدید به بازار عرضه کرد.

وقتی راهنمایی می رفتم سه معلم قرآن داشتم یکی معلم قرآن مدرسه و دو معلم که در جلسات ختم قرآن ماه رمضان توفیق حضور در خدمت شان را داشتم .

از دو معلم اخیر که نام بردم فقط جر وبحث هایشان به یادم مانده خانه ی حاج بی بی دختر دایی مادرم جلسات ختم قرآن ماه رمضان برگزار می شد .

قاری قرآن در این جلسات مادر بزرگم بود ولی ملا صغری هم ما را همراهی می کرد .

ملا صغری چشمان کم سویی داشت و قرآن را از بر می خواند.گاهی که ننه بی بی کلمه ای را اشتباه می گفت بی بی صغری جوشی می شد و با حرص، درست کلمه را ادا می کرد ولی اکثر مواقع تذکراتش نابجا بود و او قرائت کلمه را از جای دیگری از قرآن می گفت ، آن وقت جر و بحثی اساسی بین آن دو در می گرفت. به همین دلیل جلسات ختم قرآن خیلی طولانی می شد.

بعدها همچنان و فقط به قرائت قرآن اهتمام داشتم و کمتر به معنای آیات توجه می کردم . همین که قرآن را ختم می کردم برایم کفایت می کرد.

تا این که قرآنی خریدم که ترجمه اش بر اساس تفسیر ” المیزان ” بود و کم کم به ترجمه ی آیات علاقه مند شدم البته پشت جلد همین قرآن جمله ای از امام خمینی

بود به این مضمون که :

“فرزندم !

با قرآن ، این کتاب معرفت آشنا شو ، اگرچه با قرائت آن . و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه ی شیطان است “

ولی کم کم اشتیاق دانستن معنای آیات به جانم افتاد خصوصا روزی که از یکی از علما تعبیر نویی در تعریف قرآن شنیدم که :

” قرآن یک ” خدا نامه ” است . نامه ی خصوصی مولا به عبدش .بروید و ببینید خدا چه علاقه ای به بندگانش داشته که هر نکته ای را که بیان فرموده باز گفته این را هم بدان ، این را هم بدان، تا این که حجم آیات بالغ بر شش هزار آیه

شده و این از شدت علاقه ی خدا به بنده اش است.

قرآن را مطالعه کنید نه که بخوانیداین که قرآن یک نامه ی عاشقانه از مولا به عبد است دیدگاهم را نسبت به قرآن تغییر داد برای همین به سراغ ترجمه ی آیات رفتم و از آن جا به حقایق دیگری دست یافتم.

بعدها به جمع آوری آیاتی اهتمام کردم که قسمتی از آیه مشهور است ولی مابقی آیه مورد غفلت قرارگرفته

مثل آیه ی :

ادعونی استجب لکم، که قسمت اول یک آیه است : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما

با توجه به این بخش آیه دعا کردن برای انسان ها یک امر کاملا اختیاری اشت و فرد مخیر است دعا کند یا دعا نکند ولی آن چه در ادامه ی آیه آمده حرف دیگری می زند :

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

و خدای شما فرمود که مرا با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما مستجاب کنم. آنانکه از (دعا و) عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود با ذلت و خواری در دوزخ شوند.

با توجه به آن چه در ادامه ی آیه آمده، دعا کردن و درخواست از خداوند یک امر واجب است که اگر بنده از آن اعراض کند، با ذلت و خواری در دوزخ افکنده می شود

در روایتی از معصوم شنیدم که هرگاه کسی نماز بخواند و بدون دعا کردن از سرسجاده اش برخیزد خداوند به فرشتگانش می فرماید : بنده ی من چرا از من چیزی درخواست نکرد ؟ مگرنمی داند که همه ی کارهایش به دست من است پس نمازش را به صورتش بزنید.

یا آیه ی : و استعینو بالصبر والصلوه کمک بگیرید ازصبر ونمازکه بخش اول آیه مشهور است ولی بخش دوم کمتر مورد توجه است تعبیر جالبی از بخش دوم آیه شنیدم که حس وحالم را نسبت به ” صبر ” و خصوصا ” نماز تغییر داد

وانها لکبیره الا علی الخاشعین واین دو امر سختی است مگر برای خاشعان

تعبیر این بود : خداوند در ادامه ی آیه با بندگانش همراهی می کند که : من می دانم که نماز سخت است این همراهی پروردگار، سختی نمازخواندن را برایمان هموار می کند و همین جمله،سنگینی امر نماز را کم می کند.

با شنیدن روایتی از امام صادق (ع) به مهجور ماندن آیات قرآن نزد خودمان بیشتر پی بردم

آن جا که می فرمایند :

_ در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده و به ذکر ” حسبنا الله و نعم الوکیل “پناه نمی برد در صورتی که خداوند در ادامه ی آیه می فرماید :

فانقلبو بنعمه من الله وفضل لم یمسسه السوء

بعد از آن که این ذکر را گفتند :

همراه با نعمتی از جانب خداوند ( عافیت ) و چیزی اضافه بر آن ( سود در تجارت ) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید.

_در شگفتم از کسی که اندوهگین است وبه ذکر ” لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ” پناه نمی برد.

چون خداوند در ادامه ی این آیه می فرماید : ” فاستجبنا له ونجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین “

پس ما دعای یونس را بعد از تمسک به این ذکر استجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و همین گونه مومنان را نجات می دهیم.

_ در شگفتم از کسی که مورد مکر وحیله قرار می گیرد چگونه به ذکر ” افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد پناه نمی برد زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است :

فوقاه الله السیئات ما مکرو پس خداوند حضرت موسی را بعد این که این ذکر را گفت از شر فرعونیان نجات داد.

_در شگفتم از کسی که خواستار نعمت های دنیا و زیبایی های آن است و به ذکرماشاالله ولا حول ولا قوه الا بالله 

پناه نمی برد زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده می فرماید :

“ان ترن انا اقل منک مالا و ولدا فعسی ربی ان یوتین خیرا من جنتک عسی در آیه ” حتم ” و ” یقین ” است.

مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود خطاب به مردی که از نعمت ها برخوردار بود گفت : اگر تو مرا به مال و فرزند کمتر از خد می دانی بدان که حتما خداوند بهتر از باغ تو به من خواهد داد.

برای درک مفاهیم قرآنی باید با آیاتش رابطه ی عاطفی برقرار کنیم شاید به همین علت است که سفارش شده قرآن را با حزن بخوانید.

از رادیو قرآن از زبان یکی از کارشناسان حوزه ی قرآن مطلبی شنیدم که برایم تازگی داشت ولی عجیب به دلم نشست. مطلب این بود که در صدر اسلام پیامبر اکرم (ص)فقط آیات را برای مردم می خواندند و از آن ها می خواستند که گوش فرا دهند ،

اذا قرا القرآن فاستمعوا له فانصتوا لعلکم ترحمون

هنگامی که قرآن خوانده می شود به آن گوش فرادهید

ایشان معتقد بود در مدارس باید تاکید برآن باشد که دانش آموزان فقط به قرآن گوش دهند وآن قدر این کار تکرار شود تا آیات بر جان شان بنشیند آن وقت است که تاثیرش را خواهد گذاشت.

در حالی که اشتباه رایج در مدارس ما این است که بر روی درست خواندن آیات تاکید فراوان می شود و ساعت ها برای این موضوع وقت گذاشته می شود در حالی که دغدغه ی اصلی باید برقرای ارتباط با کلام وحی باشد و این امر با شنیدن مکرر آیات محقق خواهد شد.

به نظرم حرف درستی آمد اگر روش رایج در مدارس ما طی ده های گذشته تجربه ی درستی بود الان نمی بایست قرآن در میان ما این قدر غریب باشد و تنها افراد خاصی به آن توجه و اهتمام داشته باشند .

از ملای سید رضا تا به اکنون سال های زیادی می گذرد مواجهه ی با قرآن را به شکل های گوناگون تجربه کرده ام ، گاهی اقبال زیادی به آن داشته ام و گاهی اندک ادباری در دلم نشسته است ولی همچنان در معنای این جمله مانده ام که :

قرآن با حزن نازل شده پس آن را با حزن بخوانید

جستاری در باب قرآن

نویسنده : اعظم زعیمیان


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۴۵
برچسب ها: