ذهنیت!!

دسته: عمومی , مقالات
۲ دیدگاه
پنج‌شنبه - 8 دی 1390

 ما عادت كرده ايم كه در جامعه، محل كار، محل تحصيل و … هنگام برخورد با مسائل، به جای جستجوی راه حل برای‌ برطرف كردن ريشه بروز آنها، به غصه خوردن و همراه شدن با ديگران در اشاعه افكار منفی بپردازيم. مثبت انديشی كار سختی است. واقعا سخت است، اما غير ممكن نيست. شايد بتوان به زبان، ادعای آن را داشت ولی با توجه به امواج منفی ديگران، عمل به آن همتی والا می طلبد. مدتی است در شهر ما ذهنیتی به مسولین رده بالای استان شایع شده است.ذهنیتی بسیار منفی تا آنجایی که نه تنها عملکردهای مثبت را نمی بنیم بلکه کوچکترین موضوع منفی که برای شهرمان اتفاق می افتد را به حساب تسویه حسابهای شخصی یا دشمنی آنها با خودمان و شهرمان می گذاریم. اما آیا واقعا اینگونه است؟ آیا کسانی بالا دست نشسته اند تا خیر و پیشرفتی به زیر مجوعه خودشان در شهری مثل بافق نرسد؟ آن هم وقتی بدانند تاریخ خوب و بدِ منطقه های تحت امرشان را در کارنامه عملکرد آنها ثبت و ضبط می کند؟آیا هیچ نظارتی بر عملکرد افراد آن هم در رده های بالای مدیریتی و اجرایی نیست ؟ بعید می دانم اینگونه باشد، آن هم از طرف کسانی که خود داعیه دار آرمانهای امام و انقلابند. مسلما سم پاشی های افراد سود جو که می خواهند فاصله بیاندازند و خود منفعت برند آنقدر قوی بوده که هم ما و هم مسولین استان را به هم بدبین نموده و هرگونه حرکت، حتی حرکات مثبت افراد را نادیده گرفته و با ذهنیت منفی خودمان تفسیر می کنیم . به نظر می رسد عدم آگاهی از پی گیری ها،غلبه احساسات بر عقلانیت،عقده عقب ماندگی ها از قطار پیشرفت،عدم جلسات گفتگوی رو در رو و نبودن فرد یا گروهی که بتواند برای رفع کینه ها نقش میانجی اصلاح گر را بازی کند و مسایلی از این قبیل نه تنها موجب دور شدن مردم از مسولین شده بلکه با ایجاد کینه های دشمن پسند، راه را برای سوء استفاده آنانی که استاد ماهی گیری از آب گل آلودند هموار نموده است. پس بیایید: اگر بدی کسی را شنیدیم و معلوم شد که همه مردم او را بد می دانند، به بدی او حکم نکنیم اما اگر خوبی کسی را شنیدیم و آشکار شد که همه از او خوب می گویند، به خوبی آن شخص مطمئن باشیم.

 عباس یزدانی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
دوست این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 8 دی 1390 - 7:57 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

عباس جون حرفت درست
ولی….
وقتی هم محله ای زیراب هم محله ای را مییزند چه برسد به همشهری اون وقت چطور . وقتی حتی طاقت شنیدن را ندارند و حتی وبلاگت را هک می کنند چطور؟

حاجی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 8 دی 1390 - 11:48 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مقاله خوبی است انشاءا…آغازیک حرکت خوب باشد درضمن همه اش نبایدکاردیگران رادیدخودمانراهم ببینیم قدرت تحمل همشهریهاراداشته باشیم حتی اگر باانها موافق نیستیم باید از خودمان بپرسیم جراجوانان بافقی آرزویشان محدود به استخدام درسنگ اهن شده چراتلاش نمیکنیم در مرکز استان در مراکز تصمیم گیری حضور یابیم اگر بگوییم پارتی نداریم قبول نیست خودمان چقدر تلاش کردیم.تازمانی که امال جوان بافقی اشتغال در سنگ اهن باشدوضع همین خواهدبودالبته اهل قلم هم بایددر کنار نقد،امید دادن به نسل جوان وتشویق به تحصیل علم را فراموش نکنند چقدر ازتحصیلکردگان ما حاضر به ترک بافق شدنددر حالی که تعدادزیادی ازاهالی شهرهای خاتم وبهاباد دراستان و…مشغول به کارند

You cannot copy content of this page