منوی خوشبختی ( 3 )

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی
بدون دیدگاه
جمعه - 18 مرداد 1392
[ زندگی ]
*زندگی ، جمعِ فرصت هاست . فرصت هایی که زمان در اختیارِ ما قرار می دهد تا همگی مان را در بوته ی آزمایش ، سنجیده و انتخاب مان را ارزیابی کند .
*زندگی به ما
یا  شجاعتِ مبارزه می بخشد
و یا
شهامتِ کنار آمدن .
*مبارزه و جدال با مشکلاتی که از پس شان بر می آییم و کنار آمدن با مصیبت هایی که سرنوشت برای مان تقریر کرده . سرنوشت و تقدیری که نه گریزی از آن است و نه گزیری .
*زندگی ، درکِ لحظه ای است که در آنیم . لحظه و دَمی که در آن نفس می کشیم و احساسِ زنده بودن می کنیم . لحظه ای که به ما می آموزد نه گذشته و نه آینده ، هیچ کدام شان اکنون و در این   لحظه ، حاضر نیستند پس نمی توانند نجات دهنده و رهایی بخش باشند .
*افسوسِ گذشته ، حسرت و اندوه به بار می آورد و ترس از آینده ، وحشت و اضطراب را دامن می زند . حسرت و اندوه ، ما را در خود غرق می کند و وحشت و اضطراب ، مرگِ ما را نزدیک تر می سازد .
*پس برای زندگی کردن باید مرگ را کنار زد و با زندگی با تمامِ فراز و نشیب هایش کنار آمد . حسرتِ گذشته را نخورد و وحشتِ آینده را به امید تبدیل کرد .
[ عشق ]
*عشق ، موجودی گم شده نیست که دنبالش بگردیم . عشق ، پیداست . عشق در درونِ ماست .
*برای رسیدن به عشق ، باید به خود رسید . باید سفری کرد به درونِ خویش . سفری که مبدأ و مقصدِ آن ، خودِ آدمی است .
*نتیجه ی این سفر ، یعنی سفرِعشق ، رهایی است . رهایی از همه ی قیدها و بند ها  . رهایی از همه چیز برای رسیدن به یک چیز ، آزادی .
* در یک کلام
 عشق ، وابستگی نیست . عشق ، آزادی است . عشق ، همه چیز است .
                                                                                                 جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۵
برچسب ها:

You cannot copy content of this page