*قصه ی بی سروسامانی و شرحِ پریشانیِ وحشی به پایان می رسید اگر ،
وحشی بافقی ، یزدی بود
و یا لااقل ، یزدی ها در قبالِ او کمی معرفت به خرج می دادند !
بله ، این قصه ی پُرغصه تمام می شد اگر یزدی ها فارغ از منافعِ خویش و جدا از این که وحشی ، بچه محل شان نیست ولی به این خاطر که او بزرگترین شاعرِ قرنِ دهمِ این سرزمین است برایش حسابی سنگِ تمام می گذاشتند و از خجالتِ چندین قرنی که از درگذشتِ وی گذشته ، از هر فرصتی استفاده می کردند تا او را هر چه بیشتر به جهانیان و حتی برخی ایرانیان بشناسانند . ولی متاسفانه انگار مثل همیشه ، مسایلی به جز حسِ وطن دوستی ، اشاعه ی فرهنگ ، توجه به آرمان ها و آن نگاهِ روشن بینانه ، دامن گیرِ یزدی ها و اهالیِ فرهنگِ این سرزمین شده که موجب گشته است وحشیِ بافقی جایی در این خطه نداشته باشد و همچنان در دیارِ خود ، غریب و مهجور باقی بماند .
*امروزه تصویرسازیِ ذهنی ، این امکان را به ما می دهد تا چیزهایی را در حالتی خارج از روندِ عادیِ زندگی برای خود مجسّم کرده ، به مشاهده و نقد آن ها بپردازیم . حال با توجه به این امکان ، ما برای خود تصویرسازی می کنیم که اگر وحشی بافقی ، اهلِ یزد بود چه اتفاقاتِ خوشایندی در سطح شهر ، استان ، کشور و جهان ، تا به امروز حتماً برای این شاعرِ بزرگ و نامی رقم می خورد تا پریشانی و بی سروسامانیِ وحشی به پایان رسیده ، دیگر لازم نباشد تا او شرحِ جانکاهش را برای دیگران بازگو کند و قصه ی تلخش را به گوش جهانیان برساند .
اتفاقاتی که قرار بود بیفتد اگر
 وحشی بافقی ، بچه محلّ یزدی ها بود .
*برگزاری حداقل یک کنگره ی بزرگداشت برای این شاعرِ پُرآوازه در سطح جهانی
*تدارک چندین و چند همایشِ کشوری در رابطه با معرفیِ مقام والا و شامخِ این شاعرِ شهیر
*نامگذاری برخی از میادین یا خیابان ها و یا مراکز فرهنگی ، هنریِ شهر یزد به نام وحشیِ یزدی
*چاپِ چندین کتاب و مقاله در رابطه با معرفیِ هر چه بیشترِ این شاعرِ بزرگ به همگان و توجه به نقش و  جایگاهِ او در فرهنگ و ادبِ پارسی
*احداثِ مقبره و آرامگاهی باشکوه و در خورِ توجه ، آن گونه که شایسته ی مقام و منزلتِ این شاعرِ بزرگ و جهانی باشد .
* استفاده از اشعارِ بسیار زیبای وحشی در شبکه ی رادیو و تلویزیونی محلی ، مجلات ، نشریات ، سایت ها و دیگر رسانه های جمعی و ارتباطی به هر طریقِ ممکن و تولید برنامه هایی برای معرفی این شخصیتِ بزرگ .
*و نیز چندین و چند اتفاقِ خوشایندِ دیگر که وحشی حتی در خواب هم هرگز قرار نبوده و نیست آن ها را به چشم خویش ببیند .
حال شما می توانید بر همین اساس ، موارد دیگری را نیز به این لیست اضافه کرده ، با اضافه کردنِ آن ها ، به دردها و حسرت های خود بیفزایید که چرا وحشیِ بافقی ، یزدی نیست و یا به چه دلیل یزدی ها در موردِ این شاعرِ بزرگ و نامی  بی معرفتی می کنند . به هر حال امیدوارم که بافقی های مظلوم کمی به خود آیند و همین طور یزدی های بافرهنگ و بامعرفت . به امید آن روز .
                                            جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )
IMG_111111113569