حاشیه نگاری جشن فیتیله ها در بافق

دسته: عمومی
۱۵ دیدگاه
سه‌شنبه - 30 مهر 1392
با اجازه از کودکان بافقی/حاشیه نگاری جشن فیتیله ها
کودکان بافقی نخوانند تا بیشتر شرمنده آنان نشویم /
هرگز لبان پر از خنده و مهربانی کودکان بافقی را برای رسیدن به برنامه فیتیله ها فراموش نمی کنم/ یعنی نمی توانم /
در گذر از خیابان های اطراف سالن کوثر بافق که عبور می کردی اتومبیل های پر از بچه را می توانستی مشاهده کنی! آخر معلوم بود به کجا می روند ، والدین هم خیلی تند می رفتند انگار رسیدن به برنامه مهمتر از جان بچه هایشان بود هر خودرو پربود از  کودکانی خوشحال  بالاتر ظرفیتش انگار قرار بود  یک اتفاق عجیب رخ دهد.
دنیای بچه ها شیرین و است و این موضوع را  همه می دانند اما در گزارش هایی که برای بچه ها و کودکان بافقی تاکنون تهیه کرده ام این موضوع بیشتر برایم مهم شده بود دنیایی پراز صداقت و پاکی ….
خود را به  محل ورودی ورزشگاه رساندم برای تهیه گزار ش از دنیای شیرین بچه ها پیاده شدم و با همکاران تصویر بردار و گزارشگر جوانه ها هماهنگ شدیم /
جمعیت ورودی موج می زد ، همهمه بود همه در تلاش بودند که داخل سالن بروند ، ورودی اصلی را بسته بودند از ورودی های دیگر راه را باز کرده بودند ولی آنقدر ازدحام جمعیت والدین و کودکان معصومی که شاید ساعت ها منتظر این برنامه بودند زیاد بود که مرا از تهیه گزارش دنیای بچه منصرف کرد.و بیشتر به حاشیه ها پرداختم .
مردم دوربین را که دیدند ، همه مشکلات را با دست  اشاره به من نشان می دادند
ورودی ها شلوغ بود مردم  با بچه هایشان مچاله شده بودند و فریاد می زدند که در را باز کنید ، ما بلیط داریم ،
عده ای هم معترض به این وضع ، این چه وضعیه ، شهرما مسئول نداره ، اگه نمی تونستن برنامه اجرا کنند چرا بلیط فروختند ؟؟؟؟
نگاه پاک کودکان که فقط فکرشان داخل سالن بود مرا  خود فرو برد که آیا این وضعیت ورودی ها در شان  کودکان بافقی است که ناگهان یکی مرا صدا زد آقای خبرنگار برا چی این تصاویر را می گیری ؟؟ آبروی شهرمون می ره ؟؟
ولی تصاویر این بی نظمی و سردرگمی بچه ها را گرفتم /
مسیر ورودی،  کانال نیمه تمامی بود که گودالهای بزرگی هم داشت و یک کامیون آجر و ماسه هم دقیقا محل ورودی قرار داشت و ادامه هم ضایعات و آهن آلاتی که می شد در یک ساعت آنرا جمع کرد .
 اعتراضات شدت گرفت  ، داد و فریاد های والدین دیگر همه جا را فرا گرفت
درب ورودی بسته شد ، عده ای سرگردان و بلیط در دست در محوطه بیرونی می چرخیدند، برخی هم با مشت محکم به درب می کوبیدند .
خانمی فریاد می زد ما 9هزار تومان بلیط خریدیم چرا اجازه نمی دهید بیام داخل و ….
عده ای هم از برخورد بد و تند مسئولانی که ورودی را کنترل می کردند گله داشتند
چهره های معصوم کودکان مانده در پشت در دیدنی بود و احساس شرمندگی را وجود انسان دوچندان می کرد .
گزارشم را با مصاحبه با چند کودک که منتظر پشت در بودند  و برخی هم از شدت انتظار گریه می کردند  تهیه کردم .
همه ی بچه ها گفتند امیدواریم بریم داخل ولی اینجا خیلی شلوغه و گودالهای خطرناکی هم داره .
برخی از اتقافات رو هم نمی شود نوشت باید به آن فکر کرد.
کودکی هم گم شده بود و کنار پلیس با چشمانی اشک الود انتظار مادرش را می کشید .
اختلاط زن و مرد  در ورودی صدای همه را درآورده بود و برخی ها هم اعتراض شدیدی نسبت به آن موضوع داشتند و حرف های تندی هم به میزدند.
ناگهان درب ورودی را باز کردند و همه ، چه آنکه بلیط داشت و نداشت ، کوچک و بزرگ مرد و زن وارد سالن شدند .
نیروی انتظامی ، اورژانس و نیروهای امدادی حضور داشتند و آماده به کار .
آفتاب غروب کرد و محوطه بیرونی تاریک شده بود و نمی شد تصویر گرفت،  به هر سختی بود داخل سالن رفتم .
داخل شلوغ بود ، سکوها پرشده بود از جمعیت بچه و بزرگترها ،
در حین اجرای برنامه گفت و گویی داشتم با رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که  آنجا حضور داشت که او هم نگران بود از برنامه و ناراحت از روند ورودی .
چندتا میان برنامه و اجرای سرود توسط گروههای سرود بچه های بافقی اجرا شد
و ناگهان مجری اعلام کرد بچه ها  ؟؟؟چه اتفاقی قراره بیفتد  و اونا رو به داد و جیغ دعوت کرد و   فیتلیه وارد شدند .
سالن منفجر شد از جیغ و دست و هورای بچه ها و سوت ها و آهنگ
حضور بزرگترها جالب توجه بود .
از مسئولان تشکر شد گرچه مسئول برگزاری به من گفته بود که هیچ کدام از مسئولان به جز اداره فرهنگ و ارشاد ، همکاری نکرده است ، برای اجاره سالن هم 800هزار تومان از من گرفتند.
فرماندار ، معاون ، بخشدار و جمعی دیگر از مسئولان حضور داشتند و از بچه ها بالای سکو تقدیر کردند و رفتند .
البته دیدم که فرماندار و معاون ، بیرون محوطه دارند آهن آلات رو جابجا می کنند و مسیر را باز می کنند ولی حیف کار از کار گذشته بود.
برنامه ی فیتیله ها اجرا شد و بچه ها  شاد و خوشحال بودند و سالن را با عجله ترک کردند.
از اونا مصاحبه گرفتم اکثرا راضی بودند، چندتا شون اعتراض داشتند به جا و مکان و محل برگزاری
آنچه مهم بود این بود که از یکی پرسیدم برنامه چطور بود با ناراحتی گفت : فتیله ها ، هم  به  بچه ها دروغ گفتند و هم بدقولی کردند.
آخه فتیلیه ها گفتند بچه ها  ما یه استراحت کوتاهی می کنیم و برمی گردیم که دیگه برنگشتند .!!!!!!
سالن خالی از جمعیت شد و همه رفتند و عده ای هم بیرون از سالن منتظر بودند بزرگتراشون بیایند دنبالشون که بروند.
دوربین رو جمع کردم و رفتم ،تصاویری که گرفته بودم را دیدم  ، تصاویر مناسبی نبود ….
حالا شما بگویید این تصاویر پخش بشه یا نه ؟؟؟!!!!!
بیایید دنیای زیبای بچه ها را اگر خوب نمی سازیم ،لااقل  خرابش هم نکنیم !!!!
عبداللهی – خبرنگار واحد مرکزی خبر-بافق

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۶
برچسب ها:
دیدگاه ها
مصطفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 30 مهر 1392 - 4:04 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

پخش کن پخش کن شاید مسئولین به فکر باشن برای مکان مناسبتر

عباس ابراهیمی خوسفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 7:26 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام آقای عبداللهی همه اش تقصیر آمریکاست غصه نخور درست میشه

رضايي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 8:48 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقاي عبدالهي دستت درد نكنه گزارش خوبي نبود اگر تصاويرشم مثل گزارشش همينطور دردناك باشه بيشترداغ دلمونو تازه ميكنه به نظر من پخش نشه بهتره

حاج احمد اقا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 9:17 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بازم خدارو صد هزار مرتبه شکر که با این بی تدبیری مسئولین شهری خون از دماغ بچه ای نیومد.هرآن ممکن بود حادثه شهرستان دیگه ای که بچه های بیگناه تو همینجور سالن ها اومده بودند شاد باشند تکرار بشه و خدای نخواسته دست و پای یکیشون بشکنه. برین خداروشکر بکنین

رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 10:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مسولین چرابه کسانی که لیاقت میزبانی کودکان ماراندارند مجوز برگزاری می دهند اقایان پولشان راگرفتندوتمام شد موسسه وشرکت

پدر بچه این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 11:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

” البته دیدم که فرماندار و معاون ، بیرون محوطه دارند آهن آلات رو جابجا می کنند و مسیر را باز می کنند ولی حیف کار از کار گذشته بود.”
واقعا این دونفر مسیر عبور و مرور مردم را باز میکردن!!!
خب وقتی نتونی مدیریت کنی باید خودتون دست به کار بشبن آقایان مسئول!!!

مادر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 1 آبان 1392 - 2:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ممنون آقای عبداللهی
بازم شما
دلتون بیشتر مسیولین میسوزه خدا عمرتون بده
حتما پخش کنین فکر نکنم آبرومون بیشتر از اینا بره

ناصر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 2 آبان 1392 - 12:09 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام اینها بار اولشان نیست که غرور و بزرگی فرزندان ما را له میکنند

اذر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 2 آبان 1392 - 7:22 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

لطفا تصاویر رو پخش کنید

نسرین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 2 آبان 1392 - 11:31 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

همه برنامه های بافق همین طوریه ولی کاش از روی زمین و خاک نشستن ها هم پخش میکردید.

مسعود رنجبر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 3 آبان 1392 - 6:28 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اصلا بیکارید بچه های ناز و گلتون رو میبرید اینجور جاها که چی؟تا یه عده از این راه نون بخورند.حالا بچه رو بردید چقدر توپیشرفتش اثر داشت.همینه که بدبختیم

آشنا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 3 آبان 1392 - 4:23 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام لطفا پخش کنید
همه برنامه های این شهر بی نظمی است

آشنا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 3 آبان 1392 - 4:28 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

کار فرماندار ومعاون شون آقای رنجبر درسته ومردم شهر باید افتخار کنند به داشتن چنین فرمانداری ومعاون محترمی من بخاطر اینکه راه را صاف می کردند نمیگم کلا عرض کردم خیلی دلشون برای این شهر میتپد از خدا میخوام هر دوتاشون را یاری کنه وموفق ومؤید باشند از ته قلب ارزوی سلامتی وسربلندی برایشان دارم

منصور این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 3 آبان 1392 - 8:31 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
این بی تدبیری مسولین برگزاری را نشون میده
باید ریشه مشکلات حل شود ….من فکر میکنم اگر دوباره این مدل مراسمی اجرا بشه بازم همین مشکلات پیش میاید
ا

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 4 آبان 1392 - 9:34 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

استقبال والدین بخصوص مادران بسیار چشمگیر بود

You cannot copy content of this page