فرهنگ عزاداری در بافق (3)
هيأت زنجيرزني :
هيأت زنجيرزني بافق توسط مرحوم غلامحسين قاسمزاده ایجاد گردید . او زنجيرزني را در سفر کربلا دیده بود . پس از بازگشت به بافق عدهاي از عزاداران را به منزل خود دعوت کرد و به آنها تمرین داد . در آغاز با زنجيرهاي طولي زنجير ميزدند و عزاداري ميکردند . در نخستين سال تشکيل اين هيأت در اربعين حسيني از محله لرد به خانه مرحوم شريفي، جنب حسينيه «حوض بازو» رفتند و در آنجا به عزاداری پرداختند . کم کم زنجيرهاي افشان، جايگزين زنجيرهاي طولي شد .
هیأت اجغه زنی :
امام حسین (ع) در جنگ با سپاه دشمن در آغاز براي اينکه حجت را بر لشکريان عمر سعد تمام کرده باشد ، خود را معرفی نمود از نسب پدري و مادر خود گفت و به بيان اهداف قيام و دليل بيعت نکردن با يزيد پرداخت . در اين بین ولولهاي در سپاه شام به وجود آمد. عمر سعد ديد اگر چارهاي نينديشد سپاه شام عليه او شورش می کند به همین دلیل به اطرافيانش دستور داد هر کدام دو قطعه سنگ بردارند و برهم بزنند تا سر و صدا ايجاد شود و صداي امام به سپاهيان نرسد .
اجغه زنی مردم بافق ریشه در این ماجرا دارد . در گذشته دستههاي اجغه زن روز عاشورا حرکت ميکردند ولی امروزه اين سنت در اربعين حسيني و دهه پاياني ماه صفر و در حسینیه خواجه های بافق انجام می گیرد . اجغه دو قطعه چوب تراشيده است به اندازه کف دست و گِرد . در قدیم کوليها اين چوب را به خوبي ميتراشيدند . این دو قطعه چوب داراي دو فرو رفتگي است که براي در دست گرفتن ايجاد شده و در مراسم عزاداري به هم زده ميشود و صدايي شبيه به هم خوردن سنگ ایجاد ميکند . به هم زدن چوبها (اجغه) به شيوه خاصي انجام ميشود . قديميترها در حالتي مانند بالا و پايين پريدن آنها را به هم ميزنند ، در حالي که يکبار دست راست را از بالا به پايين ميآورند و دست چپ ثابت ميماند و دفعه بعد عکس اين حالت را انجام می دادند . این شيوه براي تماشاگران مراسم، حزن و اندوه به دنبال ندارد و در واقع آنها تماشاگر هستند تا عزادار. از اجغه زنان مشهور بافق مرحوم اصغر عابد ، مرحوم حاج خليل کارگران ، مرحوم سید احمد سلیمانی ، سید محمد بافقی زاده و…. بودند . امروزه این کار توسط حبیب مرشد زاده انجام می گیرد .
عزاداران این اشعار را می خوانند :
«اي مهر به پيش مه روي تو ستاره
زخم تن مجروح تو افزون ز شماره
واي زون ز شماره
اي قافله سالار ز جا خيز که بردند
از کوي تو ما را به دف و چنگ و نقاره
واي چنگ و نقاره
برخيز که بردند زسر معجر زينب
او با سر عريان و گروهي به نظاره
واي گروهي به نظاره »
جوش دوره :
جوش دوره نيز سبکي ديگر از عزاداري مردم بافق بوده و هست . در گذشته عزاداران به دو دسته تقسيم ميشدند و به ترتيب قد کنار هم قرار ميگرفتند . نوحه خوان با اشعاري مانند: «يا مظلوم حسينم يا محروم حسينم، يا عطشان حسينم، يا عريان حسينم» . يک بار همراه يک گروه و بار ديگر همراه دسته ديگر حرکت مي کردند و به دور علم که وسط حسينيه قرار داشت می چرخیدند . دستههاي جوش زني بعد از خواندن اشعار توسط نوحه سرا آن را تکرار ميکردند و در هنگام چرخيدن به دور علم در حالي که با دست چپ لباس يکديگر را گرفته بودند با دست راست به سينه ميزدند و پاها را جلو و به عقب ميبردند . آنها پاي راست خود را از جا بلند کرده و محکم به زمين ميکوبیدند و مراسم را اجرا مي نمودند .
نمونهاي از اشعار :
«اين علم از کيست که بيصاحب است
اين علم از ماه بني هاشم است
آفتاب گرم کربلا
تابيده بر امام ما
امروز حسين جان ميدهد
جان را به جانان ميدهد
عباس و اصغر ميدهد
هم عون و جعفر ميدهد»
امروزه جوش زنی که با هدایت حاج سید علی طباطبائی انجام می گیرد ، به نحوه ای دیگر نیز صورت می پذیرد . تابوت بزرگی را به یاد امام حسین سیاه پوش می کنند عزاداران آن را بلند کرده و در پایان عزاداری ظهر عاشورا به حرکت در می آورند . مردم به دنبال محافه حرکت می کنند جوش می زنند و بر سر و سینه می کوبند . بیشتر جوانان این هیأت با پای برهنه هستند و بر سر و لباس خود خاک و گل می مالند .
گویند فلسفه جوش زدن به این دلیل است : طايفه بنياسد براي دفن پيکر شهدا با پاي برهنه وارد صحراي سوزان کربلا شد چون ريگها بر اثر تابش آفتاب داغ شده بود آنها تحمل راه رفتن نداشتند . به همين دليل پشت سر هم يک پا را از زمين بلند کرده و پاي ديگر را روي ريگهاي داغ می گذاشتند و به اين شيوه راه ميرفتند و نوحه می خواندند .
ادامه دارد….
عالیه نقیب الذاکرین بافقی
با تشكر از خانم نقيب الذاكرين
اگر در تحقيقات تاريخي خود، تاريخ دقيق را ذكر كنيد بسيار مفيد مي باشد.به عنوان مثال ” هیأت زنجیرزنی بافق توسط مرحوم غلامحسین قاسمزاده ایجاد گردید . او زنجیرزنی را در سفر کربلا دیده بود . پس از بازگشت به بافق عدهای از عزاداران را به منزل خود دعوت کرد و به آنها تمرین داد. “ذكر تاريخ اين واقعه بسيار در مستند بودن تحقيق شما موثر است.