نگذارید تراژدی مرحوم دهستانی تکرار شود
سید امین رضوی مدیر مسئول سایت بافق امروز در همین سایت نوشت :
نگذارید تراژدی مرحوم دهستانی تکرار شود
: چند تن از دوستان، به بنده خرده گرفتند که “چرا تجمع کارگران شرکت سنگ آهن در محل شورای شهر را در سایتت منتشر نکردی؟” در جواب گفتم: مردم شهرمن، خسته شدند از اینهمه اعتصاب، اینهمه زیان و خسارت، اینهمه تهدید به اعتصاب، آن هم اعتصاب بخاطر منافع شخصی عده ای و یا یک نفر!
آیا شهر ما آینده نمی خواهد؟ بافق، امروز بیش از هر روز دیگری نیازمند آرامش است. آرامشی که بتواند فکر کند. بتواند برنامه توسعه ای بریزد. آرامشی که به کشور نشان دهد، جای امنی برای سرمایه گذاران است. آینده شهر ما، به بودن یا نبودن جواد عسکری ساخته و یا خراب نمی شود. آینده شهر ما و خانواده ما و فرزندان ما، به داشتن مهمترین فاکتور آبادانی، یعنی ثبات همه جانبه، ثبات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی وابسته و نیازمند است.
امروز، مردم و همکاران زحمتکشم در شرکت سنگ آهن را برادرانه توصیه میکنم، خصوصاً دوستانم را که اندکی زودباورند : توصیه میکنم فریب بازی عده ای که نقاب دروغین دلسوزی برای مردم را بر چهره زده اند، نخورید. منظور من کسانی اند که در هزارتوی نقاب ایمان، صداقت، دلسوزی و گره گشایی مردم، تنها و تنها به پستهای نان و آبدار می اندیشند و بس.
کسانی را منظورم است که قلبشان برای گرفتن رشوه های کلان، زد و بندهای غیرقانونی، دست اندازیهای بیشمار به بیت المال همین مردم زجر کشیده کویری، خرید و فروش های آنچنانی محموله های شیرین و لقمه های گنده سنگ، زمین خواری و گرفتن باج های آنچنانی و خریدن خانه های لوکس و تجملاتی شهرهای بزرگ به تاپ تاپ می افتد و له له می زنند. شیطان به گونه ای تسخیرشان کرده است که حتی اندکی در خوردن و بالاکشیدن حق و حقوق همین مردم زحمتکشی که شاید از خانواده و محله و اقوام خودشانند، ترسی بخود راه نمی دهند.
به چهره های خسته و رنجور برادران کارگرم در تجمع مذکور، که می نگرم، می بینم کسانی که با زبان روزه، صبح را تا به ظهر در شرکت و چه بسا برای تامین معاش سخت و جانفرسای زندگی، عصر را نیز در کار دیگری سپری کرده اند، تا شرمنده فرزند و عیال خود نباشند، حال، با چه انگیزه و چه نیتی، بدنبال تهدیدی و یا تطمیعی و یا فریبی، تجمع کرده اند و به بهانه گزارش مطالبات (به ظاهر) و به دنبال تغییر مدیرعامل (به واقع) در محل شورا تجمع کرده اند، بخود لرزیدم و خداوند را شاهدم که ناراحت شدم.
کاش می توانستم، صدایم را بلندتر و رساتر بر سر اهریمن قدرت طلبی و جاه طلبی های عده ای که چون اختاپوس بر مال و اموال همین کارگران افتاده اند هوار کنم. در چهره خسته این همکاران زحمتکشم، دیدم که از صداقت، ایمان و سادگی کویریشان و دریادلی این دوستانم، سوء استفاده کرده اند برای رسیدن به مقاصد پلیدشان.
به این دوستانم باید بگویم، کسانی فریبمان می دهند که به خدای احد واحد، یک زدوبند غیرقاونی و معامله خلاف قانونشان، به اندازه یکصد سال همین 30 نفر کارگری که در این محل تجمع کرده بودند، سود خالص به جیب می زنند. کاش برادرانم به خود آیند.
امروز، بافق نیاز به اعتماد و اطمینان دارد. عجیب است از سیاست فرار به جلوی افرادی که دستشان برای مردم و دولتمردان و صد البته مجاری اطلاعاتی و مامورین برخورد مفاسد اقتصادی در حرکات اخیر و اعتصابات گذشته رو شده است و بموقع اخباری از فسادهای مالی اشان را خواهیم شنید.
این نکته را نیز یادآوری کنم که در خبر منتشر شده بافق نیوز آمده است که رئیس شورا بر سیاست انتخاب معاون غیربومی توسط مدیرعامل شرکت تاخته است. البته بنده در جایگاهی نیستم که سیاست مذکور را تایید یا رد کنم، و این برمیگردد به سیاست مدیریت شرکت، اما این دوگانگی را از رئیس شورا برنمی تابم و مورد قبولم نیست. سوال من اینجاست که اگر بومی بودن و غیربومی بودن، ملاک انتخاب مدیران از دیدگاه ایشان است، چرا زمانی که در حضور استاندار یزد، به مدیرعامل بومی شرکت، از طرف عده ای معدود، شعارهای ناروا و ناپسندی داده شد، هیچگاه، رئیس شورا نه در سخنانش، نه در سایتها و رسانه های بافق و نه در هیچ جلسه ای ، این حرکت را محکوم نکرد؟ اگر امروز، به مدیرعامل شرکت، می تازید که چرا معانی غیربومی برگزیده است، چرا به کارگرانی که شعار بر علیه مدیر ارشد بومی روبروی استاندار یزد سر دادند، هیچگاه خرده نگرفتید که کاری اشتباه بوده است؟ چرا بعد از گذشت نزدیک به دو هفته از آن ماجرا، در جلسه ای و یا جمعی، این حرکت را محکوم نکردید؟ آیا، این شایعه، که شما، خود را برای این معاونت لایق و کاندید می دانستید، صحت دارد؟
من به برادران و همکاران صادقم، توصیه میکنم نه بخاطر حرف من، بلکه به خاطر خود، خانواده و فرزندانتان و خداوندی که همیشه حق و باطل را جلوی دیدگان شما قرار داده و به قدرت و نیروی عقل، توان بازشناختن آن را نیز به شما عطا فرموده است، قبل از هر اقدامی، حرکتی، سخنی و نظری به درون خود، به دل خود رجوع کنید، صدای باطن خود را بشنوید، با خودروراست باشید، کلاه خود را قاضی کنید، ببینید برای چه به این اقدامات دست می زنید؟! بخدا اگر صدای باطن خود را بشنوید و اقدام کنید، خداوند نیز باشماست وگرنه اسیر شیطان و هوا وهوس خود و دیگرانید. بدانید بسیاری از کسانی که امروز، مدعی حق خوری دولتمردان اند، یا از دروغگویی دولت، دم می زنند، (نمی خواهم بگویم دروغ در این دولت نیست) خود اینها 8 سال تمام حامی کسانی بودند که با دروغ، سرمایه های مملکت را به تاراج بردند. چرا دولتی با نفت 130 دلار، باید بدهکار باشد که شرکت سنگ آهن را به عنوان بدهی به صندوق بدهد؟ قدری فکر کنیم و اسیر گفته های کسانی نشویم که خود می فهمند دنبال چه هستند ولی ما نادانسته ، مهره بازی آنهاییم.
یاد مرحوم دهستانی (1) به خیر. اینروزها بیشتر به عکسها و نوشته های آرشیویم از وی رجوع میکنم. دیروز دست نوشته اش را از آرشیو نامه هایش بیرون آوردم. به فرزند شهید همرزمش نوشته بود: ” ما بافق را می سازیم، اگر عده ای کج فهم و زمین خوار بگذارند.” نمی دانم چرا این جمله اش به دلم نشست.
دوستان و همکاران دریادلم، شما که نشان دادید نگران آینده مردم و فرزندانتان هستید، نگذارید تراژدی دهستانی، دوباره در شهرمان تکرار شود. دلم میخواهد دوستان کارگرم را که در تجمع دیروز بوده اند، به اسم صدا بزنم و بگویم: “راه را اشتباه رفته اید، برگردید”
(1) : محمد دهستانی بافقی، مدیر عامل فقید شرکت سنگ آهن مرکزی (79-85) که بسیاری از طرح های توسعه ای بافق را انجام داد و بسیاری دیگر نیز، بدلیل تفرقه افکنی ها و زیاده خواهی های افرادی ، ناتمام ماند. وی 12 مهرماه سال گذشته بر اثر سکته قلبی درگذشت. روحش شاد
جناب آقای رضوی
با تمام احترامی که برای مرحوم دهستانی قائلم، خواستم بپرسم شما معنی واژه تراژدی رو می دونید چیه که همه چیز رو تشبیه به تراژدی می کنید؟؟؟ برید جستجو کنید؟!!!