آقای وزیر یادتان هست؟
آقای دکتر ربیعی آیا یادتان هست که سال ۹۳ طولانی ترین اعتصابات کشور در بافق رخ داد و گفتید” تا ۳۳۹
روز هم طول بکشد خون از بینی احدالناسی نخواهد آمد” و واقعاً هم نیامد اما شما شبانه به بافق آمدید و رفتید و آفتاب سوزانی هم ندیدید و کلنگی زدید و السلام!
یادتان هست که شامگاه ۲۲ مرداد ۹۳ بود به بافق آمدید؟
جناب دکتر! آیا قسم خوردنتان را یادتان هست؟! “من در همین جا ودر حضور همه ی حاضرین قسم می خورم بیشتر از ۱۵ درصدی که شما می خواهید به این شهر و مردم این شهر کمک کنم.” آقای دکتر الان قریب به ۹ ماه از حضور شما میگذرد میشود بفرمائید چه کمک هایی شده است.
آقای وزیر مبلغ بیش از ۱۵ درصد عددی قریب به ۷۸۰ میلییارد تومان میشود بفرمائید تاکنون چه چقدر از این مبلغ نه بیشتر محقق شده است شایدکمکهایی شده که ما نمی دانیم؟ !
در جلسه فرمانداری بعد از صحبت های اعضاء کارگروه فرمودید “خودم به مردم گزارش میدهم”خودتان که هیچ! صندوق داران نیز تا ۹ ماهی نیامدند که پاسخگو باشند!
آقای وزیر رفاه! یادتان هست که گفتید: “من سفره خالی را درک کرده ام”؟ اما آیا امروز هم همان درک را از سفره خالی کارگر دارید؟!!
وزیر عزیز جمله “من نوکر کارگران هستم” که حتماً یادتان هست؟
آقای وزیر تعاون! یادتان هست که با افتخار گفتید که “من کارگر بوده ام. در بلوک سازی، بنده آب یخ پخش می کردم. به سابقه کارگری ام افتخار می کنم و بارها حتی در کتابهایم، با افتخار گفته ام که من کارگری کارگر زاده ام” ؟! و البته ما هم افتخار میکنیم که کارگر هستیم و وزیرمان نیز روزی کارگر بوده است.
یادتان هست که گفتید: “یادم می آید که به مقام معظم رهبری نیز روزی گفتم که این از نظام مردم سالاری دینی است که کارگری صفر، می تواند وزیر مملکت شود. از اینرو، بنده در شرایطی هستم که می توانم با شما صحبت کنم و احساسات کارگران را درک کنم”؟ برای ما چطور؟ آیا ما هم اکنون باز هم در شرایطی هستیم که بتوانیم با شما صحبت کنیم(پس از گذشت یکسال)؟ هرچند زیردستانتان در صندوق بازنشستگی چیز دیگری را به نمایش گذاشتند.
آقای وزیر کار! میترسم که یادتان نباشد که گفتید: “دغدغه امنیت شغلی را می فهمم. آینده نگری را می دانم و (البته) بیشتر از آن شرمندگی پدری را جلوی فرزند و همسرش، با خون و پوست خود، احساس کرده”
دکتر عزیز! میترسم که این جمله را فراموش کرده باشید که “من مثل برخی از مدیران نیستم که فقط شعار می دهند. بنده، متعهدانه و مسئولانه، به زندگی کارگران شهر بافق، نگاه می کنم.”
فراموشتان نشده که به شهبازی دستور دادید: “برای اینکه مردم، خیالشان راحت باشد، طرح های اصلی شهر را که نام بردید، زمان بندی کنید، تابلوی روزشمار برای آن نصب کنید تا مردم هر روز، در جریان میزان پیشرفت طرح ها قرار بگیرند”؟ طرحها حال خوبی ندارند! برخی از آنها اصلا تابلوی زمانبندی ندارند و به زور جلسات کارگروه حرکتی شروع شده و گزارش پیشرفتی داده شده است؟
قولتان را چی؟ گفتید: “این قول را به شما می دهیم که ما امنیت شغلی کارگران را تضمین خواهیم کرد.! در شرایط کلان و استاندارد، ما هیچ تعدیل نیرویی نخواهیم داشت بلکه در جهت گسترش و بکارگیری نیروهای جدید کار خواهیم نمود و با اولویت نیروهای کاری بومی، استخدام های جدیدی نیز خواهیم داشت.” اما هیچ کاری برای این امنیت شغلی نشده است! احدی تبدیل وضعیت نشده است!! احدی از تبدیل وضعیت هایمان، روزمزد دائم نشده اند و شاید هم نخواهند شد!!
تعهدتان را در مورد طرحها چه می کنید؟ “ما توقف طرحی در بافق، نخواهیم داشت و مردم از این بابت، به هیچ عنوان دغدغه ای نداشته باشند. در طول این سه سالی که عمر مدیریت بنده است، متعهد می شوم که طرح ها را آنچنان به جلو ببریم که عقب گردی نداشته باشیم. همینجا اعلام می کنم هر تعهدی که شرکت و مدیرعامل آن در قبال شهر داشته است را حمایت می کنیم و متعهدانه پیگیری خواهیم کرد.” آقای وزیر تا کنون که دلمان به همین حرفها که قرار بود عملی شود خوش بود ولی”چگونه بودن بر مسند چنین مدیریتی را آنهم بمدت سه سال ضمانت می کنید؟
جناب دکتر ربیعی آیا هنوز هم اعتقاد دارید که “اصلاح ساختار صندوق بازنشستگی فولاد جواب داده است”؟! آیا “این صندوق، امروز یکی از قویترین صندوقهاست”؟! آیا “مالک این معدن، یکی از صندوقهای موفق و قوی روزهای آتی خواهد بود”؟! آری شما می توانستید اموال صندوق را بفروشید و سالها حقوق کارکنان را بدهید و همه برایتان هورا بکشید اما خدا را در نظر گرفتید و این کار را حرام دانستید. اما این کافی نیست!
چرا در جواب یکی از اعضای شورای شهر برای ۱۵ درصد چنین گفتید؟؟ “این قضیه را بااین گره زدن ها پیچیده نکنید ومثل کرم ابریشم اینقدر به دور خود پیله نپیچیم که درآن خفه شویم. مامی خواهیم به مردم خدمت کنیم، ما می خواهیم درمانگاه درست کنیم وباصمیم قلب می خواهیم این کار را انجام دهیم”. آیا مافیای فولاد تارهای عنکبوتیشان را براین سرزمین نیانداخته اند و مردمش را خفه نکرده اند؟!
آقای ربیعی برنامه ریزی معدن را که خوب بخاطر دارید؟! “برای معدن هم برنامه ریزی کرده ایم. برایش سرمایه گذاری کرده ایم. دل مردم قرص باشد. اینکه بگویید معدن تمام میشود، اشتباه است. ما طرح های گسترش فراوانی برای این معدن داریم”! چه سرمایه گذاری ای کرده اید؟ برنامه هایتان چی شد؟ آیا گسترشی داریم؟ آیا تصورمان در مورد تمام شدن معدنمان اشتباه است؟
آیا تعهد عدم برداشت ۵ سال سود از شرکت سنگ آهن و در ازای اجرای سریع طرحهای جوار معدنی را به یاد دارید.؟ بنظر نمی رسد که اجرایی شده باشد و گفته ها و شنیده ها از درخواست صندوق جهت واریز پول گویای حرف دیگری است.
جناب دکتر گفتید! “همین پلی کلینیک را حتما در موعد مقرر یعنی دوسال دیگر، بهره برداری خواهیم کرد. چرا که بودجه، نقشه و تمامی مواردش دیده شده و تامین شده است و نباید با سخنان ناامید کننده مردم را مایوس کرد”.! آیا این پروژه، ۲۲ مرداد ۹۵ تمام می شود؟!!(انشا الله)
خبر خوشحال کننده ی شما برای بیمه شدگان تامین اجتماعی را یادتان هست؟! ما تاکنون کارت الکتریکی سلامت دریافت نکرده ایم تا امر درمانمان تسهیل شود!
آقای رئیس و وزیر کارگری! یادتان هست که شایستگی های مدیرعامل شرکت سنگ آهن را برشمردید و گفتید: “آقای عسکری که به نظر بنده فردی زحمتکش، شایسته و دلسوز برای شهرش است، موظف است مطالعه کند، کمبودهای منطقه را ببیند و هر تعهدی را که در مورد پیشرفت منطقه بپذیرد، بنده خود را موظف می دانم که حامی این تعهد باشم و به جد، آنرا برآورده سازم. هر تعهدی هم که تا کنون برای شهر داده شده نیز، درصدد برآورده کردن آن خواهم بود. هم اکنون هم ایشان آخرین خبر را داده اند که ۱۵۰۰ نفر در سال ۹۳ در طرح های توسعه ای شرکت، مشغول بکار خواهند شد که الحمدالله این خبر بسیار مسرت بار را امشب، از زبان ایشان شنیدم و برای بنده که می دانم، کار برای یک خانواده بیکار چقدر باارزش است، خستگی ها را از تنم بیرون می برد”. آقای دکتر آیا میدانید که سال ۹۳ هم تمام شد و از بکارگیری ۱۵۰۰ نفر خبری نشد؟!!
آقای دکتر ربیعی شما در فرمانداری بافق جلوی نماینده کارگران و شورای شهر و شهرستان و دیگران گفتید: “من به دولتهای گذشته کاری ندارم، چه کسی قول داده و چه کسی عمل نکرده، به بنده ربطی ندارد. اما بنده، یاد گرفتم کاری را که از عهده اش بر نمی آیم، قول ندهم.”
اما دکتر جان! ما خیلی امیدوار نیستیم. می ترسیم که نگذارند که بمانید تا کار را تمام کنید و دیگری نیز به قول شما کاری نداشته باشد و همین استدلال شما را بکار ببرد و بگوید من به قبلی ها کاری ندارم!!! می ترسیم با رفتنتان، مدیر شایسته تان نیز برود و طرحها با همه پیشرفت ۷ درصدیشان بر روی کاغذ بماند و می دانیم که این، باز از مافیاهایی است که سودشان در همین رفتن ها و آمدن هاست.
آقای ربیعی آیا هنوز وزیر کار هستید و وزیر بیکاران نیستید؟؟! ما هنوز در این شهر بیکار فراوان داریم! نکند وزیر آنها نیستید؟!
نکند که قسمتان بشکند که گناهی است کبیره!
محبوبه رنجبر بافقی
خانم رنجبر آفرين به اين شجاعتتان .عالي بود اما يادمان باشد اينجا ايران است فقط قول ميدهند وفراموش ميكنند.سالهاست با همين قول وقرارها فريبمان داده اند