نگاهی به رویدادهای بافق در سال 93(سیاسی – بخش یازدهم)
سنگ آهن زنده شد” این تیتری بود که هقته نامه افق کویر، شماره 647 به تاریخ، هشتم تیرماه 93 خود را با آن آغاز کرد. ” بالاخره با حضور استاندار یزد و قرائت مکاتبات بین وزرای صنعت، معدن و تجارت، رفاه و وزیر اقتصاد، کارگران و مهندسان معترض شرکت سنگآهن به کار خود بازگشتند. این پایان 38 روز دلهره، اضطراب، نگرانی و ترس بود. روزهای سختی که بر مردم و مسئولان گذشت و نه تنها شرکت سنگآهن، بلکه جامعه بافق و استان یزد را دچار نگرانی نمود. ترس از دست دادن معدنی که شاهرگ حیاتی استان یزد است و نقشی اساسی در مبادلات اقتصادی استان با سایر استانها دارد.” در این میان محمد رضا صباغیان، نماینده کارگران معترض هم عنوان کرده بود” هر زمانی که احساس کنیم حقمان پایمال میشود، باز معترض خواهیم شد” در این میان خبرنگار ما گفتگویی ویژه با نماینده کارگران انجام داده بود که وی ” ادامه تحصن را بی فایده ” دانسته بود.
خبر بعدی درباره این بود که مهندس محمدحسن تشکری، رییس(وقت) شورای اسلامی شهر بافق در گفتگو با خبرنگار هفتهنامه افقکویر گفت بود “عدم پرداخت حقالسهم شهرداری بافق از محل عوارض دو درصد باعث کندی اجرای طرحها شده است، 2 درصد فروش سنگ شرکت سنگآهن مرکزی در سال 92، 22 میلیارد تومان بوده که شرکت سنگآهن تنها 12 میلیارد تومان آن را قبول دارد و …”
گزارش بعدی افق کویر درباره فاجعه یازدهم تیرماه 1387 بود. همان اتوبوس زائرانی که بافق را به مقصد سوریه ترک کرد؛ ولی به تهران نرسیده به دره ایی سقوط کرد و تمامی مسافران آن به جز چند نفری کشته شدند, این هفته نامه در قالب گزارشی، گفتگویی با یکی از مصدومان این حادثه و پسر راننده اتوبوس انجام داد: ” یازدهم تیرماه، یادآور حادثه خونین کشته شدن بیش از سی نفر از همشهریان عزیزمان میباشد که سال 87 عازم سفر به سوریه بودند. خبرنگار هفتهنامه افقکویر با نزدیک شدن به ششمین سالگرد این پرستوهای مهاجر با محمد علی شیرمحمدی، یکی از خانوادههایی که در این حادثه حضور داشته و همسر و دخترش کشته و پسر وی نیز قطع نخاع شده گفتگویی انجام داد.”
در این شماره هم ” محمد علی قاسم زاده، مطلبی با عنوان ” چله اعتصاب نشان داد مردم برترند یا مافیا !!! نوشت. ” اعتصاب کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی بافق که حدود چهل روز به طول انجامید با دستاوردی به نام توقف واگذاری 5/28 درصد از سهام این شرکت معدنی به فولاد خوزستان پایان یافت. همان موضوعی که خیلیها میگفتند نشدنی است؛ اما مردم نشان دادند اگر بخواهند شدنی است. بر بافق چلهای گذشت:یک چله پر حرف و حدیث، یک چله پرپیمانه از پیگیری، یک چله سرشار از امید و آگاهی، یک چله انتظار و حقخواهی. ”
در این شماره گله مندی هم درباره مسایل و مشکلات کارگران شهرداری بافق، نامنظم بودن رفت و آمد اتوبوس های خط واحد بافق در ماه مبارک رمضان، نکند بافق را از یاد ببرید، فضیلت ماه مبارک رمضان توسط اکبر خالقدادی، گله مندی شهروندان از این که پیست سوارکاری بافق به محل ساخت و ساز مسکن تبدیل شده است، دیابت و شیوع آن از دکتر میرترابی، متخصص داخلی آمده است.
ار نویسنده محترم بابت یادآوری این حوادث ممنون هسیم. واقعا روزهای تلخی بود که انشاالله از ان نتایجی هم گرفته شود.