موریانه همه چیز خانه را می خورد جز غم صاحب خانه را
جنبش اول که قلم بر گرفت حرف نخستین ز سخن در گرفت
چون قلم آمد شدن آغاز کرد چشم جهان را به سخن باز کرد
بین بودن و شدن دیواریست، همیشه از بودن ها گفتیم و به شدن ها کمتر رسیدیم، دیوار بین بودن و شدن نه از جنس آجر و سیمان های مغازه مصالح فروشی؛ بلکه از جنس آجر و سیمانهای مغازه موانع فروشی است و از این رو نه با تیشه فلزی بلکه با قلم چوبی فرو می ریزد…
هفته نامه افق کویر به منظور 14 تیرماه و روز قلم گفتگویی با یکی از نویسندگان شهرستان بافق انجام داده است. نویسنده کتاب “فرهنگ مردم بافق” با حضور در دفتر هفته نامه افق کویر به پرسش های مطرح شده از سوی این هفته نامه پاسخ داد.
“محمد علی طالعی” در ابتدا ضمن تبریک این روز برای معرفی خود گفت:متولدسال 1348 هستم. در سال 1366 بعد از اخذ دیپلم در رشته کارشناسی علوم اجتماعی وارد دانشگاه تربیت معلم تهران شده و سال 1370 فارغ التحصیل شدم. حدود 27 سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش را دارم به جز یکسالی که در فرمانداری مشغول به خدمت هستم. سال 79 کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی قبول شدم و به خاطر علاقه ای که به بحث های مردم شناسی و فرهنگ مردم داشتم و البته به نوعی رشته دانشگاهی ام بوده و هم رشته تدریس در دبیرستانهای بافق به صورت غیررسمی به جمع آوری بخش هایی از فرهنگ مردم بافق پرداختم که حاصل آن دو جلد کتاب به نام های (فرهنگ عامیانه بافق) و (فرهنگ مردم بافق) است که تقربیاً اندازه یک جلد کتاب دیگر هم مطالب در حوزه های مختلف فرهنگ مردم جمع آوری کرده ام و به دلایل متفاوتی از قبیل گرفتارهای شغلی و مخارج چاپ فعلاً اقدامی برای چاپ آن در قالب کتاب انجام نگرفته است.
کار نویسندگی و فرهنگی سود آوری ندارد
وی در پاسخ به این پرسش که«نویسندگی چه مشکلاتی دارد» افزود: در حوزه فعالیت خودم، یعنی فرهنگ مردم به دلیل اینکه فرهنگ مردم، فرهنگ شفاهی است، چون این فرهنگ در سینه مردم است و در حافظه معمرین و سالخوردگان است مشکلی که در این زمینه وجود دارد دسترسی به منابع است و تعداد محدودی از پیرمردها و پیرزنهایی که از نسل قبل باقی مانده اند و حامل و ناقل فرهنگ مردم هستند دسترسی به آنها مشکل است و عمدتاً این افراد با ضعف حافظه روبرو هستند و آلزایمر دارند، کم حوصله هستند و پیدا کردن افرادی که در این زمینه ذوق داشته باشند و بخواهند به ارائه مطالبی که می خواهیم بپردازند محدودیتهایی وجود دارد، البته افرادی بودند که سال 75 و 76 که کارهای جمع آوری مطالب کتاب فرهنگ مردم را انجام می دادم هم علاقمند بودند و هم حافظه قوی در این زمینه داشتند؛ اما هر چقدر از آن سال ها می گذرد دسترسی به این افراد مشکل تر می شود، خیلی از افرادی که در زمینه فرهنگ مردم از آنها استفاده شده است امروز رخ به تن خاک کشیدند وبه دیار باقی شتافتند. در این زمینه به مشکلات دیگری از قبیل هزینه های چاپ، جا نیفتادن فرهنگ کتاب، خریدن در بین مردم می توان اشاره کرد. یک نویسنده علاوه بر تأمین هزینه های چاپ باید تلاش زیادی برای فروش کتاب خود داشته باشد؛ چرا که کتابها به سرعت قدیمی می شوند و کتابهای جدید تری با این موضوعات به بازار می آید و کتابی که نویسنده زحمات زیادی برای آن کشیده است به بوته فراموشی سپرده می شود، اگر نویسنده نتواند کتاب خود را به فروش برساند چه بسا علاوه بر اشغال کردن فضایی از خانه موریانه هم به جان این کتاب ها افتاده و آن را از بین می برد، می گویند «موریانه همه چیز خانه را می خورد جز غم صاحب خانه را» باید از این فرصت استفاده کنم و این نکته را متذکر شوم که در هر زمینه ای هیچکس غصه کار دیگری را نمی خورد از جمله حوزه کار نویسندگی و فرهنگی که همه می دانند سود آوری ندارد و فردی که این کار را انجام می دهد باید عشق و علاقه داشته باشد، خیلی فرد باید زحمت بکشد تا بتواند هزینه اولیه را جبران کند
خرید کتاب در بین مردم هنوز جایگاهی ندارد
وی در پاسخ به این پرسش که« اگر نویسنده بودید از این راه می توانستید امرار معاش کنید؟ تصریح کرد: به عنوان آب باریکه ای که ممر دائم درآمدی باشد مشکل بود، چون هنوز فرهنگ مطالعه و فرهنگ کتاب خریدن در بین مردم جا نیفتاده است. افراد حاضر هستند روزانه چندین جنس غیر ضروری، حتی زیان آور برای فرزندانشان تهیه کنند؛ ولی حاضر نیستند خرید کتاب را در سبد خرید خود داشته باشند. در چاپ کتاب دومم سعی کردم کتاب را به لبنیاتی ها بدهم و فروش آن منحصر به کتابفروشی ها نباشد و مردم در کنار خرید اجناس دیگر با مشاهده کتاب آن را هم خریداری کنند، البته عده ای این کار را انجام می دادند؛ ولی هنوز به طور کامل جا نیفتاده است.
طالعی در پاسخ به این پرسش که “به نظر شما چه موضوعات و سوژه هایی باعث فروش بیشتر یک کتاب می شود؟” اظهار داشت: فکر می کنم بیشتر بستگی به محتوای کتاب و قلم نویسنده دارد. به طور مثال شخصاً به آثار استاد باستانی پاریزی علاقمند هستم با اینکه مورخ هست؛ ولی کتابی که می نویسد مشحون از مطالب مختلف از جمله فرهنگ مردم، ادبیات، شعر و ضرب المثل است، وقتی فردی مطالعه این کتاب را شروع می کند دست از این کتاب نمی کشد و بیشتر به خاطر محتوا و سبک نویسندگی هست.
وی در پاسخ به این پرسش که« آیا کتاب شما این خصوصیات را دارا می باشد» اظهار داشت: با توجه به بازخوردی که از مردم مشاهده می کردم کتاب دومم این خصوصیات را دارا است و به طور کامل فروش رفته است.
طالعی در پاسخ به این پرسش که« اگر غیراز موضوع فرهنگ مردم بخواهید کار نویسندگی انجام دهید چه موضوعی را انتخاب می کنید؟” افزود: باز هم فرهنگ مردم را انتخاب می کنم، چون رشته تحصیلی و مهارتی که دارم در این حوزه است و علاقمند به این موضوع هستم.
حدود 100 عنوان کتاب در شهرستان بافق چاپ شده است
وی در پاسخ به این پرسش که« چه فرقی بین نویسنده مردمی و نویسنده فرمایشی است؟» عنوان کرد: منبع نویسنده مردمی خود مردم هستند و مسائل و مشکلات روزه مره آنها و چون از مردم برخواسته است به دل هم می نشیند.
وی در پاسخ به این پرسش که« آیا کانون نویسندگان در بافق وجود دارد؟» گفت:خیر، کانون نویسندگان در بافق نداریم.
طالعی در پاسخ به این پرسش که« آیا درصدد تشکیل کانون نویسندگان در شهرستان نیستند؟ افزود: حدود 100 عنوان کتاب در شهرستان بافق چاپ شده است. لازم است همانطور که انجمن شعر یا مؤسسات فرهنگی داریم یک کانون و انجمن نویسندگان نیز در بافق داشته باشیم. شایان ذکر است در جلسه ای که حدود یک ماه پیش با هنرمندان و فرماندار برگزار شد بنده مأمور شدم خانه قدیمی را خریداری کرده تا به عنوان خانه هنرمندان بافق از آن استفاده شود.
وی در پاسخ به این پرسش که« قلم فروشی از نظر شما به چه معنایی است؟» تصریح کرد: یعنی فردی که به خاطر پول و خوشامد دیگران مطالبی را بنویسد نه به خاطر مردم و ارزش علم. بزرگی در جلسه ای حرفی زد که به دل من نشست. این بزرگ گفت: در فرهنگ ایرانی و اسلامی ارزش قلم به حدی است که قلم را بیخ گوش خود می گذاشتند و فرد وقتی از نویسندگی فارغ می شود و نمی خواهد قلمش را زمین بگذارد نزدیکترین و دسترس ترین قسمت به مغز سر پشت گوش است. برخلاف خیلی از ابزار دیگر که کنار گذاشته می شود. فردی که ارزش برای قلم قائل نشود و به خاطر خوشامدگویی دیگران پول و مسائل دیگر قلم فرسایی کند یکی از مصادیق قلم فروشی است.
7 سال طول کشید تا سه هزار جلد کتاب من به فروش رفت
وی در پاسخ به این پرسش که: “آیا برای چاپ کتابتان از مسئولین در خواست کمک کرده اید” افزود: خیر، در خواست کمکی که بلاعوض باشد، نبوده؛ ولی زمانی که کتاب دوم را خواستم چاپ کنم به اعضای شورای سوم نامه نوشتم و تعدادی از کتاب دومم را پیش خرید کردند، چون باید حدود 8 میلیون تومان سال 87 هزینه چاپ پرداخت می کردم، خیلی راهگشا بود، البته برای چاپ کتاب ردیف بودجه در نظر گرفته نشده است و اگر ارگان خاصی از چاپ کتابی حمایت کند نشان دهنده این است که آن ارگان علاقه خاصی به فرهنگ دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که “بعضاً برخی از نویسندگان از ارگان ها در خواست کمک بلا عوض دارند نظر شما در این زمینه چیست؟” افزود: شاید فردی که علاقه به فرهنگ دارد از نظر مالی دست وی بسته است که در خواست کمک مالی بلاعوض کرده است؛ ولی تا بشود اگر نویسنده ای بر روی پای خودش بایستد و کتاب و کار فرهنگی عرضه کند که ارزش ذاتی داشته باشد تا افراد به سراغ آن بیایند خیلی بهتر است تا اینکه بخواهد به نوعی بار چاپ و انتشار اثرش را به دوش دیگری بیاندازد.
وی در پاسخ به این پرسش که« کتابهایی که چاپ کردید چه تعداد فروش داشته آیا کتابی که به فروش نرفته باشد هم در خانه دارید؟” عنوان کرد:همه کتابها فروش رفته است منتها نویسنده باید پول یکجا به انتشارات پرداخت کند و بعد از چاپ خرد خرد کتاب را بفروشد و چیزی که به عنوان سود دست نویسنده را نمی گیرد. کتاب فروش می رود، ولی به زمان احتیاج دارد. حدود 7 سال طول کشید تا سه هزار جلد کتاب من به فروش رفت. طبیعتاً نمی تواند ارزش مادی داشته باشد؛ ولی همینقدر که فرهنگ را حفظ کرده و نگذاشتیم همراه با فوت افراد سالخورده و مطلعین زیر خاک برود ارزش داشته و گرنه سود آوری مادی ندارد.
امروز روزنامه نگاری و نویسندگی رکن چهارم دموکراسی است
طالعی در پاسخ به این پرسش که« آیا صحبت و گفته ای در حوزه قلم مد نظرتان هست که مایل باشید به آن بپردازید؟» افزود: روز قلم شاید برای برخی سؤال شود که چه روزی هست؟! گفته می شود سه مناسبت برای روز قلم مطرح می کنند یکی 13 تیرماه در فرهنگ ایران باستان، این روز یکی از جشنهای ایران باستان به نام تیرگان شناخته می شود و به عنوان روز قلم هم معروف است؛ دیگر اینکه با یک روز اختلاف بعد از انقلاب اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی روز 14 تیرماه را روز قلم و پاسداشت نویسندگان و قلم به رسمیت شناخته و در تقویم ایران اسلامی ثبت شده است. دیدگاه دیگری که هست گفته می شود هوشنگ یکی از پادشاهان پیشدادی ایران نویسندگان و کاتبان را در روز 13 تیرماه به رسیمت شناخته و این روز را به نام روز قلم ثبت و ضبط کرده اند. نظر دیگری هم هست که گفته می شود در نوشته های ابوریحان بیرونی روز 13 تیرماه روز ستاره تیر یا عطارد هست که عطارد به عنوان کاتب ستارگان معروف می شود و به عنوان روز نویسنده و قلم از آن یاد می شود.
وی در پایان به عنوان حرف پایانی گفت: قلم و تاریخ آنقدر ارزش دارد که حد و مرز بین ما قبل تاریخ و تاریخ هست و قلم با اینکه علم پیشرفت کرده است و ابزارهایی مثل کامپیوتر و دستگاه های چاپ روی کار آمده است هنوز ارزش خودش را حفظ کرده است.
در ضمن تشکر می کنم از همه نویسندگان و اهل قلم که می دانم تنها عشق و علاقه است که در این عرصه افراد را پیش می برد و هیچ انگیزه دیگری نمی توان برای آن در نظر گرفت. امروز هم روزنامه نگاری و نویسندگی رکن چهارم دموکراسی است که اگر نباشد آنطور که باید و شاید دموکراسی و مردم سالاری تحقق پیدا نمی کند.
اکرم عباسی – افق کویر
سلام
دمتون گرم آقای طالعی شما تنها مسئولی هستید که درد مردم را می فهمید و غم دیگران را می خورید