مروری بر سوره حدید(13)
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الأرْضِ وَلا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ﴿٢٢﴾ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿٢٣﴾ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿٢٤﴾
هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد مگر آنكه پیش از آنكه آن را پدید آوریم در كتابى است این [كار] بر خدا آسان است«22»
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد«23»
همانان كه بخل مى ورزند و مردم را به بخل ورزیدن وامى دارند و هر كه روى گرداند قطعا خدا بى نیاز ستوده است«24»
نکته ها:
1. مصائبی که در زمین رخ می دهد مانند:زلزله ، سیل، طوفان و آفات مختلف و مصائبی که در نفوس انسان ها واقع می شود مانند مرگ و میر ها و انواع حوادث دردناکی که دامان انسان را می گیرد همه آنها از قبل مقدر شده است
2. مصائب دو دسته است 1. مصائبی که مجازات و کفاره گناهان اوست از ظلم ها و بیدادگری ها و خیانت ها و انحراف ها و ندانم کاری ها سرچشمه می گیرد که در سوره شوری آمده است ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم 2. مصائبی که ما هیچ گونه نقشی در آنها نداریم یک امر حتمی است که در آیه 22 مورد بحث قرار گرفته است
3. می توان دیگران را توصیه کرد فلان عمل ها را انجام ندهید موجب فلان مصیبت است اما قضاوت در مورد مصیبت های وارده بر افراد یا اقوام به جز مواردی که در قرآن و یا روایت صحیح آمده کار سخت بلکه در بسیاری از موارد اتهام است ما از کجا بدین یقین رسیدیم که مثلا زلزله فلان شهر به خاطر گناهان آنها بوده است شاید امتحانی الهی بوده و مقدری گریز نا پدید
4. در متون تاریخی آمده که یزید به اهل بیت امام حسین (ع) که در اسارت بودند گفت: مصیبتی که بر شما وارد شد به خاطر عملکرد خود شما بود و آیه 30سوره شوری را خواند امام سجاد(ع) پاسخ داد: این آیه درباره ما نازل نشده و سپس آیه 22 حدید را قرائت کردند.
5. فلسفه تقدیر مصائب در لوح محفوظ بدین جهت است که به آنچه از دست می رود انسان غمگین نشود آن را مقدر بداند که باید اتفاق می افتاد و به آن چه به دست می آورد شادمان نشود و دلبسته بدان نشود و به فخر فروشی نپردازد
6. حضرت علی(ع) زهد را بین دو کلمه از قرآن معرفی می کند لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لاتفرحوا بما اتاکم رضایت به آنچه خدا می خواهد:
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
اگر انسان چنین شد فخر فروشی و تکبر نمی کند و بخل نمی ورزد
7. خود پسند فخر فروش کیست؟ آیه 24 معرفی می کند که بخیل و توصیه کننده به بخل خودپسند و فخر فروش است که خدا او را دوست ندارد.
در روایت است بدترین بخل ، بخل در پرداخت واجبات مالی چون خمس و زکات است . بعضی که خود اهل پرداخت این واجبات نیستند با روحیه ای تکبر گونه و فخر فروشانه و از روی روشن فکری و… می گویند تنها یک آیه آمده مهم نبوده و یا چون خود برتربین شده تمام روایات اهل بیت(ع) را نادیده گرفته و خود به ترجمه و تفسیر می پردازد تا بخل خود را توجیه کند و دیگران را نیز به این نوع از بخل توصیه می کند.
8. همچنان که خدا بخیل را محبوب خود نمی داند در روایت توصیه شده با آدم بخیل مشورت نکنید و بالاتر نگاه به بخیل انسان را سنگدل می کند.
ادامه دارد…
احمد علیزاده فلاح