کی کجا شهر را دست انداز بود

دسته: عمومی
۱۳ دیدگاه
جمعه - 23 مرداد 1394

IMG-20150814-WA0015

کی کجا شهر را دست انداز بود
این معضل با مردم دمساز بود
کردند بر خیابانها دست اندازی
کی سزایش رقص هر ساز بود
ما نفهمیدیم قانون شهر کجاست
دستور کیست ایا دستش باز بود
شب چون خوابید صبح بیدارگشت
فکرشان حل مشکل این راز بود

تا به خود ایی درخیابانهای شهر
پایین و بالا شدن همراه گاز بود
محمود حاجی محمدی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
شهروند این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 23 مرداد 1394 - 4:48 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

چرا در این شهر اوضاع باید این طور باشد این از جاده بافق به یزد یا همان جاده مرگ که پس از سالها برای احداث جاده دوبانده می گویند پلهایی که زده شده استحکام ندارد و امکان ریزش و … دارد و باید اصلاح شود یعنی تاخیر در دوبانده شدن جاده و کشته شدن افرادی دیگر . این هم از قانون در شهر که بر خلاف شهر های دیگر در هر خیابان حتی کمربندی هم دست انداز دارد ایکاش قانون رانندگی را هم رعایت می کردند با وجود دست انداز در هر میدان باز قانون رعایت نمی شود و حق تقدم با طرف مقابل است

hamshari.z این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 24 مرداد 1394 - 7:57 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بابا نگو از این دست انداز که دلم خونه ، این اسفالت پر چاله چوله کم بود این همه (گل میخ)م بهش زدن حتما شغل دوم شهردار جلو بندی سازیه!!!!!!!!!!

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 24 مرداد 1394 - 1:38 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

حاشا و کلا!جالبش این جاست که هیچ کس هم نمیاد بگه چرا؟طبق چ اصولی؟ برای رفع کدوم نیاز؟ و …
فکر نکنم کسی هم باشه یا بخواد جواب بده.

ایلیا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 24 مرداد 1394 - 2:57 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای حاج محمدی بهتراست شعرگفتن راکناربگذارید

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 25 مرداد 1394 - 12:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ایلیا گر بهتر میتوانی بستان بزن راه برای شما هموار است

دلسوز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 25 مرداد 1394 - 2:18 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای ایلیا اب… شما و … سرگرم کار در امور… باشید اقای حاجی محمدی خودشان تصمیم می گیرند چه بکنند چه نکنند ایشان قرار بود رها کنند سروده هایشان را ولی به خاطر حرف شما و عده ای ادامه خواهند داد

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 25 مرداد 1394 - 7:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خدایش شعر از این بدتر ندیه بودم کل لب و دهنم به هم پیچید آخرش هم هیچی نفهمیدم

دلسوز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 25 مرداد 1394 - 10:13 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

محمد اول باید بری چند تا شعر بخوانی تا بفهمی چه طور شعر را باید خواند برای کوته نظران مشخص است که فهم هر شعری مقدور نیست هر موقع لب و دهنت پیچش باز ش شد شعر را بخوان

مهدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 26 مرداد 1394 - 12:24 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای حاجی محمدی محض رضای خدا شعرهایتان را ویرایش کرده بعد برای چاپ به رسانه ها ارسال کنید

.دلسوز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 26 مرداد 1394 - 10:40 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

محمداقا اقای حاجی محمدی به اصرار من سروده ها را در سایت گذاشتند چندبار ویرایش شده شما ایراد را در چه می بینید بگویید اصلاح کنند انتقاد می کنید درست بیان کنید

سید امین رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 27 مرداد 1394 - 9:57 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب حاجی محمدی عزیز و بقیه ی دوستان. خصوصا آقای دلسوز.
قبلا هم یکی دو متن شعری از ایشون خوندم و به بچه های بافق فردا هم گفتم تا شعری ویرایش ظاهری نشود کار نکنید چرا که وقتی شعری در این حد انتشار یابد، از نااگاهی خود مدیران سایت هم نشات می گیرد.
اما نقد شعر: اولا بهتره آقای حاجی محمدی قدری شعر بیشتر بخوند. شعرها عموما حاوی وزن و قافیه و ردیف اند. این ظاهر شعر است. معنی باطنی آن و صنایع شعری آنرا کاری نداریم. ظاهر شعر این سه موضوع است که وقتی کامل باشد و شعر از لحاظ وزن و قافیه و ردیف بی نقص باشد، می توان گفت شاعر، شعری را ساخته است، اگر مفهوم آن و مضمونش برجسته باشد نوعی الهام به شاعر است نه ساخت شعر. بسیاری از شاعران ما شعر را می سازند یعنی وزن و قافیه را درست در می آورند اما شاعران طراز اول مثل مولوی در سماع و مستی شعر می گفته اند و بقیه سریع می نوشته اند و شاعران در نمی یافته اند که وزن و قافیه چیست، بلکه خود می آمده است. بقول مولوی “تومپندار که من شعر به خود می گویم ـ تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم”
شعری که شاعر ما در متن بالا گفته از هر سه لحاظ وزن و قافیه و معنی بسیار مشکل دارد. و متاسفانه فقط بحث این بوده که گاز و راز و ساز و انداز و … ردیف شود و بس. معنی و مفهوم و وزن و اینا …. بیخیال!
فقط کافیه شاعر محترم، سری به قوانین شعری بزند و بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن چند شعری بخواند. شعر، یک جمله ی اهنگین است، بنابراین وزن در شعر، رکن اصلی است. موفق باشید:

.دلسوز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 2 شهریور 1394 - 5:40 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای تازه به دوران رسیده میدانیم نیروی حاج ح هستی و سفارش شده تا …. از ولایت امدی درست تحصیلاتی درست سایتی داری درست برو بیایی داری درست اما دلیل نمیشه از کینه ای که به دل داری دیگران را تخریب کنی شما از شعر و شاعری لابد سررشته داری دو سه بیت شعر از خودت بگو اگر ادعا داری . اگر از شخصی کینه داری دلیل نمی شود شخصیت دیگران را به این راحتی تخریب کنی اگر هم انتقاد بود این طرز انتقاد کردن نیست

شکیب این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 2 شهریور 1394 - 5:45 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای به اصطلاح تحصیلکرده شما چیزی از شعر نو سر در میاری کجای شعر نو ردیف و وزن و قافیه داره سهراب سپهری و خیلی های دیگه این چیزها را در سروده هایشان نیاوردند شما برو برای همون مسئول بالاترتون ح مطلب بنویس

You cannot copy content of this page