اصلاح طلبان بازگشتند
درست دو سال پس از روی کار آمدن دکتر حسن روحانی و دولت اعتدالش، یکی دیگری از شعارها و وعده های انتخاباتی ایشان، عملی شد و فضای عمومی ایران، آمادگی یافت تا پس از چند سال رخوت، شاهد حضور دوباره و مشارکت نیروهای سیاسی با تفکر اصلاح طلبی باشد.
اولین کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی چند روز پیش با حضور چهره های سرشناس و بزرگان اصلاح طلب ایران، گشایش یافت تا نشانی از برنامه آنان برای فضای تازه سیاسی کشور باشد.
پرسش این نوشته این است که اصلاح طلبان با چه توش و توانی قصد بازگشت به عرصه اجتماع کرده؟ و چگونه می خواهند گلیم خود را از آب خروشان سیاست ایران بیرون بکشند؟
این یک واقعیت تاریخی است که تفکر اصلاح و گرایش به همگامی با دنیای نو، در ایران قدمتی چند صد ساله دارد. تلاش های فراوانی برای روبروشدن ایرانیان با تغییرات عصر جدید از سوی معرفت شناسان این مملکت صورت گرفته و هر کدام به فراخور وسع خود، دریچه ای تازه به روی مردمان این کشور گشوده اند. و این تلاش ها، هم در حوزه سیاست بوده، هم در حوزه دین و اندیشه های مذهبی، هم در عرصه هنر و فرهنگ و ادبیات و هم در اقتصاد و هم در سایر حوزه ها.
اما بصورت مشخص بعد از انتخابات دوم خرداد 76 و روی کار آمدن سید محمد خاتمی، گفتمان اصلاح طلبی بصورت فراگیر در جامعه، نضج گرفت و اندیشمندان و عالمانی، شروع به تبیین جایگاه این نوع نگرش در زندگی مردم کردند.
تفکر اصلاح طلبی در چند انتخابات بعد از 1376، از سوی جامعه با اقبال روبرو شد و در چند انتخابات دیگر هم موفق به جلب نظر مردم نشد. اما نکته جالب اینجا بوده است که مردم ایران نشان داده اند علاقه ای به حذف کامل یک تفکر خاص از جامعه خود را ندارند. و همین است که ناگهان و در عین ناباوری از درخت ریشه دار ایران، شاخه های نویی می روید و و هواهای تازه ای به مشام می رسد. پیروزی گفتمان اعتدال و درخواست تدبیر در امور، آخرین شاخه تازه رسته بر درخت پربار ایران است.
حالا و با بازگشت میانه روی به کارها و طرد تند و کندروی از سوی مردم، نیاز جامعه به شنیدن همه ی صداها، اصلاح طلبان را نیز به صحنه آورده تا نغمه و آواز خود بخوانند و اگر سخن آنان از سوی جامعه پذیرفته شد، به سریر قدرت نیز برسند.
اصلاح طلبان نشان داده اند در گفتگو با جوانان و جلب و جذب آنان، شگرد دارند. و از آنجا که اکثریت جامعه ایران را جوانان تشکیل می دهند همواره این امید برای اصلاح طلبان هست که گفتمان آنان با اقبال روبرو شود. ویژه گی اصلی تفکر اصلاح طلبی، توانایی آن برای تطابق با محیط و جهان بشدت تغییر کننده اطراف است. کاری که کمتر از تفکر محافظه کارانه برمی آید.
اصلاح طلبان آمادگی بهتری دارند که با سرعت بیشتر خود را با مقتضیات زمان وفق دهند. اگر جهان مدرن را ژله ای دانسته اند بی شک بدلیل سرعت بسیار زیاد تغییرات آن است. و از آنجا که نوجوانان و جوانان مشتریان دایمی تغییر هستند، عمده رای اصلاح طلبان از بین همانا هست.
هنر و ادبیات اولین تبلور این دگرگون خواهی است و بیشترین درخواست برای تغییر هم در همین عرصه خود را نشان می دهند. موسیقی در وهله اول و سینما و ادبیات سه آوردگاه مهم این حوزه است که اصلاح طلبان نشان داده اند در هر سه مورد، حرف برای گفتن بسیار دارند.
در شکاف سنت – مدرن و بحرانی که از این رهگذر گریبان ایران را گرفته، اصلاح طلبان رو به نشانه های مدرن کرده اند و چون طبقه متوسط اقتصادی در ایران به نحوه بارزی گرایش های مدرن دارد _ و با وجود همه تضییقات دوره تحریم و تحلیل رفتن های این طبقه در دولت قبل، هنوز هم سرپا و تاثیرگذارند_ طبیعی است که اصلاح طلبان به حمایت آنان امیدوار باشند.
درهر صورت ما ایرانیان در شش ماه آینده، به تدریج تب خواهیم کرد و گرمای انتخاباتی دیگر؛ وجودمان را خواهد گرفت. تفکرات مختلف طبق قانون، خود را عرضه خواهند کرد و این مائیم که باید از بین همه ی آنها یکی یا چند تا را برگزینیم. اصلاح طلب یا محافظه کار یا میانه رو را.
مهم این است که داریم تمرین می کنیم و آنقدر خواهیم نوشت و غلط هامان را خط خواهیم زد و مشق هامان را اصلاح خواهیم کرد تا یاد بگیریم ایران بزرگ ما، برای همه ی ما جا دارد. هم برای اصلاح طلبانمان، هم برای محافظه کارانمان و هم برای میانه روهایمان.
راستی ! مگر در عالم جز اصلاح و سامان امور، کار دیگری هم داریم؟
محمد علی پورفلاح بافقی
1sokhan.blogfa.com
جالبه که اصلاح طلبان فقط هنگام انتخابات برمی گردند . مردم را پای صندوق می کشونند و وقتی رای گیری تموم شد و عکس ها گرفته شد جمع می کنند و می رن و انتخابات بعد میان .
همتون سر و ته یک کرباسید چه اصلاح طلب چه اصولگر ا چه تندرو چه کندرو
جمع کنید بابا این بند و بساط رو .