آنچه بر ماست از خود ماست
بافقی فرهنگ ندارد ، این بافقی ها به هیچ کجا نمی رسند ، بافق جای خوبی برای زندگی نیست .
اینها جمله هایی است که بارها از زبان همشهریان گرامی شنیده اید شاید هم خود بدان اعتقاد دارید . همه ما سازنده فرهنگ جامعه ای هستیم که در آن زندگی می کنیم . فرهنگ را ما از مردم خود آموخته ایم آن را پذیرفته ایم و به کار می بندیم .
فرهنگ آداب و رسوم اعتقادات ، اعمال، رفتار ،طرز فکر و… به طور کلی تمام چیزهای مهم زندگی ما را شامل می شود . اگر در جامعه خود در شهرمان با موردی ناشایست روبرو شدیم ، حق نداریم آن را به تمام مردم تعمیم دهیم . وقتی می گوئیم بافقی یا بافق یعنی تمام مردم شهر و آنچه به آنها مربوط می شود . شایسته نیست کسی در مورد یک شهر چنین سخنی بر زبان براند و حتی بخواهد عقیده خود را به دیگران بقبولاند . حالا دردناکتر زمانی است که مرد شهر به این باور برسند و این عقیده را همه جا جار بزنند .
من بافقی هستم اگر کسی از جایی دیگر نسبت بی فرهنگی ، بی مسئولیتی یا نسبت های ناشایست دیگر به شهرم و همشریانم بدهد باید واکنش نشان دهم نه با خشونت ، با منطق و آرامش. به نحوی غیرت داشته باشم حالا اگر خودم بیایم همه جا بین دوست و آشنا و غریب چنین عقایدی را بیان کنم چه از شهرم می ماند. من به جای سازندگی و پیشرفت عاملی شده ام جهت واپس گرایی ، عقب افتادگی و دلمردگی مردمم . چگونه با چنین اعتقادی توقع پیشرفت شهرم را داشته باشم .
ما مردم بافق در شهری زندگی می کنیم با پیشینه کهن . به طور حتم این قدمت فرهنگ بالایی دارد . فرهنگی که خود دانسته و ندانسته تیشه بر ریشه اش می زنیم . اگر فرهنگ را از جامعه ای بگیریم یعنی راه نفس کشیدنش را بسته ایم . چیزی که انسانیت را شامل می شود از مردمش جدا کرده ایم . بسیاری از افراد در این شهر کار می کنند ، وضعیت مالی و اقتصادی خود را بهبود می بخشند بعد تصمیم به کوچ می گیرند و وقتی می پرسیم چرا ؟ می گویند بافق فرهنگ ندارد ! چیزی برای پیشرفت ندارد! بهتر است برای آینده فرزندانمان ترکش کنیم ! می خواهم به این بزرگواران بگویم شما بافقی هستید، آیا نمی دانید با این سخنان تنها شخصیت خود را زیر سوال می برید؟ چرا احترام خود را نگه نمی دارید؟ وقتی در جمعی می نشینید و به تمسخر شهر و همشهریانتان می پردازید ، نخستین چیزی که در ذهن شنونده نقش می بندد این است که شما هم از این شهرید و همین خصوصیات را دارید . با این رفتار به شخصیت و فرهنگ خودتان شکل می دهید . مردم یک شهر سازندگان فرهنگ و تمدن آن هستند . اینجا بمانید یا بروید فرهنگتان از همین مردم است .
اگر بافق با مشکلات بسیار گریبانگیر است ، اگر خیابانهایش در حد استاندارد نیست، بی برنامگی بافت شهر را نازیبا ساخته، اگر تنها بیمارستانمان جوابگوی نیارهای مردم نیست، اگر شاهد ایستایی خودمان و پیشرفت و شکوفایی شهرهای همسایه هستیم، همه یک دلیل دارد آن هم اینکه ما مردمانی ناسپاسیم، سالها کنار گنجینه خدادادی نشستیم، ایستادگی و کوه پیکریش را دیدیم تا به گودی نشست، بدون آنکه حرکتی به خود و اندیشه مان بدهیم. حرکت و تکاپویی ما تنها به زبان است نه عمل. هر آنچه بر سرمان می رود از کردار خودمان است . من و شما سالها کنار هم در این شهر زیستیم بدون آنکه چشم بگشاییم و افق های آینده را ببینیم. ما هیچ وقت دو قدم جلوتر از خودمان را ندیدیم . آنها را که می بینید هر روز بر شکوفایی شهرشان افزود می شود، کارخانه ها و کارگاهای صنعتی سر از خاکشان برمی دارد اگر مثل ما کناری می نشستند و چشم به دست مسئولین می دوختند، به جایی نمی رسیدند . آنها خود می خواستند رشد کنند به جایی برسند . هیچگاه علت کمبودها را بر سر این و آن خرد نکردند .
تجربه نشان داده وقتی مردم به حرکت در آیند و پرشور تلاش کنند، مسئولین را هم به حرکت وامی دارند . آنچه بر ماست از خود ماست.
عالیه نقیب الذاکرین بافقی(مهرگان)
اتفاقا مشکل ما بافقي ها اينه که زيادي از فرهنگ دم ميزنيم . والا ما شهر هاي ديگر را هم ديديم مردم با خيال راحت دارند زندگيشان را ميکنند نه دم از فرهنگ غني و اصالت آنچناني ميزنند نه براي اين حرفها گريبان چاک ميدهند ولي متاسفانه ما بافقي ها فقط دنبال اين حرفهاي سطحي هستيم . اين بحث ها بيشتر دل خوشکنک است تا راه چاره . برويد و تحقيق کنيد مردم هر شهري که بيشتر ميخواهند خود را با فرهنگ نشان بدهند بيشتر مشکل فرهنگي دارند . ولي شهر هايي که واقعا مردمش با فرهنگ هستند اصلا راجع به فرهنگ بالاي خود سخن راني نميکنن . بر عکس ما بافقي ها .