داستان نفت و نوبت قسمت اول
روزگاری نفت بعد از رسیدن به بافق در جایگاهی بین مردم تقسیم میشد البته چیزی که من به یاد دارم صفهای طولانی و دبه و بشکه و …نکند بی نوبتی شود
اکنون بعد از گذشت چندین سال دلمان خوش است که نفت جای خود را به گاز داد و دیگر راحت شدیم مشکلی نیست که گاز دیر آمده.؛ مشکلی نیست که همه مردم هنوز گازدار نشده اند،مشکل این جاست که مردمی برای امرار معاش از صبح تا غروب به دنبال کسب و کار هستن و عده ای مواظب که نکند معدن تمام شده خام فرشی شود .دلخوش از اینکه کوپن گرفته اند .حال که به جایگاهی در بافق مراجعه میکنی اگر حالشان خوب باشد میلشان بکشد کوپن شما را تحویل میگیرن .آنهم به شرط اینکه کلیه کوپنها را تحویل دهی .تازه به ته صف کوپن می پیوندی .حال سوال این جاس چرا چرا وچرا باهاس همه کوپن هاتو تحویل بدی .آیا فروش نفت غیر قانونی به روستاهای اطراف ،سهمیه کوپن های اضافیه . حق کدوم ملتو بهشون نمیدی مومن بعد میری آزاد فروشی میکنی. تا کی حرص و طمع و حق مردم ….حق کدوم بیچاره ای را میبری آزاد و با قیمت گزاف میفروشی .بعد میگی ملت باید تو نوبت باشن .به هرکی که دلت خواست نفت میدی
پایان قسمت اول
حمید
با تشکر از آقای حمید نویسنده واقعیت تلخ نفت متاسفانه بنده نیز با این مشکل برخورد داشته ام برای من جای تعجب است که ما صادرکننده نفت هستیم البته صادرات به روستاهای استانهای هم جوار با قیمت بسیار عالی جا دارد برخی از جایگاه های شهرما استعداد خاصی در صادرات نفت دارند و جای ایشان در وزارتخانه خالی است تا با رکود فعلی اقتصادی ،نفت را با بهترین قیمت صادر نمایند .منتظر ادامه داستان ، نه ببخشید واقعیت تلخ نفت در بافق هستیم ….