اگه آتش نشان بودید یه روزتون شاید اینطوری بود
فکر کردم هرچه درباره خطرناک بودن حرفه آتش نشانی و به استقبال خطر رفتن این عزیزان بنویسم، حق مطلب رو ادا نکردم و حتی تذکر این موضوع که در هر کشیک وسایل و آب خودروها کنترل و تحویل شیفت بعد می شود فایده ای نداره و باز یه عده ای تا به یه گروه آتش نشان می رسن سوال کلیشه ای و با اهمیت ماشینتون آب دارد رو می پرسند و هری می زنن زیر خنده پس تصمیم گرفتم براتون بگم اگه آتش نشان بودید ممکن بود یه روزتون چطوریا باشه
تلخندی که هم لبخندی بزنین و هم اندیشه کنید.
زنگ تلفن به صدا در میاد و اگه از اون مزاحمت های برخی وقت ها نباشه یکباره از پشت تلفن یه فرد با دلهره زیاد و بریده بریده درباره یه حادثه یا آتش سوزی اطلاع می دهد و شما با زحمت می تونین یه آدرس نه چندان سرراست ازش بگیرین.
لباس، چکمه، دستکش، ماسک و وسایل ضروری فردی رو با عجله برمی دارید و سوار خودرو شده و به سوی حادثه ای که نمی دونید آبستن چه مشکلات و مسایلی است می روید
ماشین ها و موتورسیکلت ها مسیر عبور رو با کندی برای خودروی شما باز می کنند، البته اونهایی که کنار نمی کشن و به ندرت اتفاق افتاده رو که بطور کلی الان کنار می گذارم!
تازه وقتی رسیدید جمع مردم و عابرین کنجکاو مسیرها رو مسدود کردند و با کلی زحمت باید از لا به لاشون عبور کنین.
قبل از اینکه که فرصت کنید نگاهی به آتش بی اندازید و براندازی نمایید چند تا از مشتاق ترهاشون برخی وسایل از جمله شیلنگ و سرلوله را برداشته و به طرف محل حرکت تون می دهند یخورده بار معنایی حرکتتون میدن رو غلیظ تر تلفظ کنید
چندتاشون که به نظر کارشناس حریق میان ازتون به شدت درخواست آب زدن به آتش رو دارند و براشون قطع بودن برق و یا امکان مشکلات بیشتر در اثر پاشیدن آب و مرطوب شدن هم خیالی نیست
جسورترهاشون با دمپایی و تیشرت بدون چکمه و کلاه تا مرز خطر و نزدیکی آتش جلو میان و گاهی جلوتر از شما داخل میشن
خواهش و عصبانیت شما هم تاثیر چندانی روی این عزیزان پترس گونه ندارد و هرچه درباره خطرهای جانبی حوادث تذکر بدهید، نیز “نرود میخ آهنی در سنگ”.
اگه فرصت پیدا کنید و شانس بیاورید بعد از استشمام کمی دود می توانید برگردید تا جاتون رو به همکارتون بدید تا هم نفسی در هوای تازه بکشید و هم ارزیابی دوباره ای داشته باشید با حجم دوربین به دست ها که به برکت تکنولوژی موبایل هاشون مجهز به انواع دوربین هست روبرو می شوید این گروه گرچه ملایم تر از گروه قبل هستند ولی استقبال از خطرشان برای ثبت لحظه های ناب کمی بیشتر است و این کار شما رو دشوارتر می کند
ذهنتان را جهت تصمیم های مناسب برای یکسره کردن کار شعله های آتش بکار بیشتر وا می دارید و همزمان موتورسیکلت ها رها شده توسط صاحبان کنجکاوشان را نیز از جابجا می کنید تا خودرو بعدی کمکی جای برای پارک پیدا کند.
زمان به شدت می گذرد و شما باید بر اساس دانسته و آموزش ها و کمی خلاقیت بدلیل تفاوت هر حادثه و حتی هر آتش سوزی تصمیم های سرنوشت سازی بگیرید
یادتان هست که روحیه افراد عادی در محل نیز به رفتار و کردار شما وابسته است.
پس از تلاش و کوشش بسیار و با استرس های بالایی که داشته اید بالاخره آتش را خاموش کرده اید و گاه گاه برخی تماشاچیان نیز با جملاتی خستگی از تنتان می زدایند مانند…. خودتان جای خالی را با اندیشه تان پر کنید.
شاید هر روزتان اینگونه نباشد ولی اگر فقط سالی یکبار در مجاورت آتش، مرگ و خطر قرار بگیرید چه احساسی پیدا می کنید.
تلخندی که هم لبخندی بزنین و هم اندیشه کنید.
زنگ تلفن به صدا در میاد و اگه از اون مزاحمت های برخی وقت ها نباشه یکباره از پشت تلفن یه فرد با دلهره زیاد و بریده بریده درباره یه حادثه یا آتش سوزی اطلاع می دهد و شما با زحمت می تونین یه آدرس نه چندان سرراست ازش بگیرین.
لباس، چکمه، دستکش، ماسک و وسایل ضروری فردی رو با عجله برمی دارید و سوار خودرو شده و به سوی حادثه ای که نمی دونید آبستن چه مشکلات و مسایلی است می روید
ماشین ها و موتورسیکلت ها مسیر عبور رو با کندی برای خودروی شما باز می کنند، البته اونهایی که کنار نمی کشن و به ندرت اتفاق افتاده رو که بطور کلی الان کنار می گذارم!
تازه وقتی رسیدید جمع مردم و عابرین کنجکاو مسیرها رو مسدود کردند و با کلی زحمت باید از لا به لاشون عبور کنین.
قبل از اینکه که فرصت کنید نگاهی به آتش بی اندازید و براندازی نمایید چند تا از مشتاق ترهاشون برخی وسایل از جمله شیلنگ و سرلوله را برداشته و به طرف محل حرکت تون می دهند یخورده بار معنایی حرکتتون میدن رو غلیظ تر تلفظ کنید
چندتاشون که به نظر کارشناس حریق میان ازتون به شدت درخواست آب زدن به آتش رو دارند و براشون قطع بودن برق و یا امکان مشکلات بیشتر در اثر پاشیدن آب و مرطوب شدن هم خیالی نیست
جسورترهاشون با دمپایی و تیشرت بدون چکمه و کلاه تا مرز خطر و نزدیکی آتش جلو میان و گاهی جلوتر از شما داخل میشن
خواهش و عصبانیت شما هم تاثیر چندانی روی این عزیزان پترس گونه ندارد و هرچه درباره خطرهای جانبی حوادث تذکر بدهید، نیز “نرود میخ آهنی در سنگ”.
اگه فرصت پیدا کنید و شانس بیاورید بعد از استشمام کمی دود می توانید برگردید تا جاتون رو به همکارتون بدید تا هم نفسی در هوای تازه بکشید و هم ارزیابی دوباره ای داشته باشید با حجم دوربین به دست ها که به برکت تکنولوژی موبایل هاشون مجهز به انواع دوربین هست روبرو می شوید این گروه گرچه ملایم تر از گروه قبل هستند ولی استقبال از خطرشان برای ثبت لحظه های ناب کمی بیشتر است و این کار شما رو دشوارتر می کند
ذهنتان را جهت تصمیم های مناسب برای یکسره کردن کار شعله های آتش بکار بیشتر وا می دارید و همزمان موتورسیکلت ها رها شده توسط صاحبان کنجکاوشان را نیز از جابجا می کنید تا خودرو بعدی کمکی جای برای پارک پیدا کند.
زمان به شدت می گذرد و شما باید بر اساس دانسته و آموزش ها و کمی خلاقیت بدلیل تفاوت هر حادثه و حتی هر آتش سوزی تصمیم های سرنوشت سازی بگیرید
یادتان هست که روحیه افراد عادی در محل نیز به رفتار و کردار شما وابسته است.
پس از تلاش و کوشش بسیار و با استرس های بالایی که داشته اید بالاخره آتش را خاموش کرده اید و گاه گاه برخی تماشاچیان نیز با جملاتی خستگی از تنتان می زدایند مانند…. خودتان جای خالی را با اندیشه تان پر کنید.
شاید هر روزتان اینگونه نباشد ولی اگر فقط سالی یکبار در مجاورت آتش، مرگ و خطر قرار بگیرید چه احساسی پیدا می کنید.
زیاده نویسی نکردم چون با زیاده گویی موافق نیستم و امیدوارم مفهوم کلامم رو برسونم بدون اونکه کسی رو رنجونده باشم
چون ما آتش نشان ها هر جایی دنیا باشیم از دل و جون مردم رو دوست داریم و امیدواریم براشون اتفاقی بدی رخ نده.
سید علیرضا ناظری بافقی
بازدید: ۸۱
برچسب ها:
سلام. هزاران درود وسلام نثار آتش نشانهای عزیز. خدا همیشه دستانتان رابگیرد .