دو روی یک سکه ؛ سکه سیاه سنگ آهن خوب ؛ سنگ آهن بد (2)
در بخش اول به تفصیل در خصوص اوضاع و احوال سنگ آهن بافق و مدیریت چغارت تا زمان روی کار آمدن حاج جواد عسکری نکاتی؛ از منظری دیگر بیان شد و اینک :
درخواست کمی تأمل و تعمق با چاشنی صبر و فهم در نکات لازمست که بدانیم ؛ اگر امروز توانسته ایم یک نفر بافقی متدین را بر صندلی مجلس شورای اسلامی ببینیم بلاشک تنها و تنها در سایه وفاق و همدلی و همرایی بوده است که در حوادث 93 و پس از آن به وجوب آن آگاه شدیم و بر عزم خویش استوار گشتیم که میشود و میتوان بازهم با وجود داشتن اختلاف نظرهای جزئی در مسائل کلان شهر و دیارمان با هم باشیم و بر روی اصول و مبانی پیشرفت خود و شهرمان وحدت نمائیم تا اینکه نماینده شهرمان در مجلس شورای اسلامی پس از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی بافقی باشد و همسایه دیوار به دیوار خانه هایمان. اگر توانستیم در سال 93 درد و رنج ناداشته های خویش را فریاد بزنیم و از آن کرسی نشینان اداری طبقات فوقانی ؛ برای انجام خواسته هایمان تأییدیه و امضاء بگیریم ؛ همه و همه بر پایه درک و شناخت درد مشترک بافقیها و تلاش همگانی و همه جانبه برای رفع تنگناها و مشکلات و مسائل شهرمان است. و از طرفی دیگر امام جمعه محترم و معزز شهرمان بارها گفته اند که ؛ سنگ آهن و چغارت برای بافق حکم پدری را دارد که همه افراد خانواده از او انتظار دارند و چشم امید همه فرزندان در شرایط سخت و آسان به جیب او دوخته است.
و اینک چرا و به راستی چرا میبایست به پدر خانواده سخت گرفت و امکانات و توانایی هم اکنون سنگ آهن بافق را درک ننمود و لمسش نکرد. هرچند یادآوری عوامل موثر در خالی شدن جیب سنگ آهن در این مقال نمی گنجد و دستهای دیگری نیز پس از خصولتی شدن چغارت از فولاد و صندوق در این جیب فرو رفته اند. و در این شرایط ؛ مگر غیر از اینست که اعضای شورای شهرمان که با شعار دی نوزده و اصلاح مرزهای جغرافیایی بافق با هدف تامین بخشی از خوراک صنایع جوار معدنی و از بطن سنگ آهن برخاستند به صندلی شورا رسیدند و هنوز که هنوز است اندر خم یک کوچه اند و نه تنها در پیچ وخم استانداری و وزرارت به دنبال یافتن نامه ها و مکاتبات اداری هستند بلکه نتوانسته اند از دیگر معادن بافق برای ساخت و ساز شهر عوارض بگیرند و دی نوزده را برگردانند یا خطوط مرزی بافق را به وعده هایشان ملحق نمایند؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن بافق و چغارت در زمان دارا بودنش بیش از یک میلیارد به بخش درمان و بهداشت بافق کمک کرده است؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن بافق و چغارت به تنهایی در اکثر پروژه های عمرانی و ساخت و ساز و مبلمان شهری و جاده اییکه از آن ممر فروش بخشی از سرمایه اش را دارد رد پایی گذاشته است که هیچکس را توان پاک کردن و از بین بردنش را نیست.
مگر غیر از اینست که بازار و بازاریان بافق در زمان مدیر عامل عسکری بر سنگ آهن جان تازه ای گرفت و خون تازه ای در رگ های اصنافش جاری شد تا جاییکه اکثر خریدهای این شرکت در همین بافق انجام میشد و بارها خواسته شد که بازاریان و اصناف بافق با اتخاذ روشهای صحیح و اصلاح زیرساخت های خود به کمک خرید های سنگ آهن بیایند؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن در زمان دارا بودنش می توانست حقوق و مزایای کارکنانش را در حد و اندازه فعالیت آنها و به اذعان خودشان حتی کمی بیشتر از آن پرداخت نماید و رفاهیات آنها را به گونه ای فراهم نماید که دغدغه ای جز کار در سنگ آهن نداشته باشند؟ مگر غیر از اینست که با تشویق و ترغیب دانش آموزان و دانشجویان مرتبط با سنگ آهن و مساعدت در بهسازی امکانات تحصیلی آموزش و پرورش زمینه رشد و آسایش بخشی از محصلین بافقی را فراهم نموده است ؟ مگر غیر از اینست که که سنگ آهن در زمان دارا بودنش برای گسترش ورزش و انجام امور فرهنگی در اکثر موارد به کمک و مساعدت مجریان و عاملین فرهنگی بافق آمده است ؟ و چندین مورد دیگر از این دست که در نگاه نویسنده نه تنها از حقوق حقه بافق و بافقی ها بر سنگ آهن و چغارت بوده است و حتی می بایست بهتر و بیشتر از این نیز برای انجام آن برنامه ریزی داشت ولی در این لحظه و در حال حاضر چطور و چگونه؟؟؟
اعتقاد نویسنده بر اینست که سنگ آهن و چغارت با همه نیک اندیشی هایش از جهاتی نیز بلای جان جوانان بافقی و کار آفرین جویای کار شده است که درس و مشق و تلاش و انگیزه مضاعف را از آنان گرفته است و آنرا در مواردی بیهوده می انگارند و تنها در صدد یافتن راهی هستند که فقط به سنگ آهن و انتظامات آن ختم می شود.
براستی ما را چه شده است که طاقت و توان تحمل و درک یکدیگر را از دست داده ایم فقط به این دلیل که حقوق سنگ آهن یک ماه بیشتر یا کمتر ؛ دیرتر یا زودتر از موعد معمول پرداخت شده است با این نمود و نشانه که سری به بانک ها بزنید و آه و ناله چک های برگشت خورده ببینید !!! و آنوقت
درخواست کمی تأمل و تعمق با چاشنی صبر و فهم در نکات لازمست که بدانیم ؛ اگر امروز توانسته ایم یک نفر بافقی متدین را بر صندلی مجلس شورای اسلامی ببینیم بلاشک تنها و تنها در سایه وفاق و همدلی و همرایی بوده است که در حوادث 93 و پس از آن به وجوب آن آگاه شدیم و بر عزم خویش استوار گشتیم که میشود و میتوان بازهم با وجود داشتن اختلاف نظرهای جزئی در مسائل کلان شهر و دیارمان با هم باشیم و بر روی اصول و مبانی پیشرفت خود و شهرمان وحدت نمائیم تا اینکه نماینده شهرمان در مجلس شورای اسلامی پس از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی بافقی باشد و همسایه دیوار به دیوار خانه هایمان. اگر توانستیم در سال 93 درد و رنج ناداشته های خویش را فریاد بزنیم و از آن کرسی نشینان اداری طبقات فوقانی ؛ برای انجام خواسته هایمان تأییدیه و امضاء بگیریم ؛ همه و همه بر پایه درک و شناخت درد مشترک بافقیها و تلاش همگانی و همه جانبه برای رفع تنگناها و مشکلات و مسائل شهرمان است. و از طرفی دیگر امام جمعه محترم و معزز شهرمان بارها گفته اند که ؛ سنگ آهن و چغارت برای بافق حکم پدری را دارد که همه افراد خانواده از او انتظار دارند و چشم امید همه فرزندان در شرایط سخت و آسان به جیب او دوخته است.
و اینک چرا و به راستی چرا میبایست به پدر خانواده سخت گرفت و امکانات و توانایی هم اکنون سنگ آهن بافق را درک ننمود و لمسش نکرد. هرچند یادآوری عوامل موثر در خالی شدن جیب سنگ آهن در این مقال نمی گنجد و دستهای دیگری نیز پس از خصولتی شدن چغارت از فولاد و صندوق در این جیب فرو رفته اند. و در این شرایط ؛ مگر غیر از اینست که اعضای شورای شهرمان که با شعار دی نوزده و اصلاح مرزهای جغرافیایی بافق با هدف تامین بخشی از خوراک صنایع جوار معدنی و از بطن سنگ آهن برخاستند به صندلی شورا رسیدند و هنوز که هنوز است اندر خم یک کوچه اند و نه تنها در پیچ وخم استانداری و وزرارت به دنبال یافتن نامه ها و مکاتبات اداری هستند بلکه نتوانسته اند از دیگر معادن بافق برای ساخت و ساز شهر عوارض بگیرند و دی نوزده را برگردانند یا خطوط مرزی بافق را به وعده هایشان ملحق نمایند؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن بافق و چغارت در زمان دارا بودنش بیش از یک میلیارد به بخش درمان و بهداشت بافق کمک کرده است؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن بافق و چغارت به تنهایی در اکثر پروژه های عمرانی و ساخت و ساز و مبلمان شهری و جاده اییکه از آن ممر فروش بخشی از سرمایه اش را دارد رد پایی گذاشته است که هیچکس را توان پاک کردن و از بین بردنش را نیست.
مگر غیر از اینست که بازار و بازاریان بافق در زمان مدیر عامل عسکری بر سنگ آهن جان تازه ای گرفت و خون تازه ای در رگ های اصنافش جاری شد تا جاییکه اکثر خریدهای این شرکت در همین بافق انجام میشد و بارها خواسته شد که بازاریان و اصناف بافق با اتخاذ روشهای صحیح و اصلاح زیرساخت های خود به کمک خرید های سنگ آهن بیایند؟
مگر غیر از اینست که سنگ آهن در زمان دارا بودنش می توانست حقوق و مزایای کارکنانش را در حد و اندازه فعالیت آنها و به اذعان خودشان حتی کمی بیشتر از آن پرداخت نماید و رفاهیات آنها را به گونه ای فراهم نماید که دغدغه ای جز کار در سنگ آهن نداشته باشند؟ مگر غیر از اینست که با تشویق و ترغیب دانش آموزان و دانشجویان مرتبط با سنگ آهن و مساعدت در بهسازی امکانات تحصیلی آموزش و پرورش زمینه رشد و آسایش بخشی از محصلین بافقی را فراهم نموده است ؟ مگر غیر از اینست که که سنگ آهن در زمان دارا بودنش برای گسترش ورزش و انجام امور فرهنگی در اکثر موارد به کمک و مساعدت مجریان و عاملین فرهنگی بافق آمده است ؟ و چندین مورد دیگر از این دست که در نگاه نویسنده نه تنها از حقوق حقه بافق و بافقی ها بر سنگ آهن و چغارت بوده است و حتی می بایست بهتر و بیشتر از این نیز برای انجام آن برنامه ریزی داشت ولی در این لحظه و در حال حاضر چطور و چگونه؟؟؟
اعتقاد نویسنده بر اینست که سنگ آهن و چغارت با همه نیک اندیشی هایش از جهاتی نیز بلای جان جوانان بافقی و کار آفرین جویای کار شده است که درس و مشق و تلاش و انگیزه مضاعف را از آنان گرفته است و آنرا در مواردی بیهوده می انگارند و تنها در صدد یافتن راهی هستند که فقط به سنگ آهن و انتظامات آن ختم می شود.
براستی ما را چه شده است که طاقت و توان تحمل و درک یکدیگر را از دست داده ایم فقط به این دلیل که حقوق سنگ آهن یک ماه بیشتر یا کمتر ؛ دیرتر یا زودتر از موعد معمول پرداخت شده است با این نمود و نشانه که سری به بانک ها بزنید و آه و ناله چک های برگشت خورده ببینید !!! و آنوقت
استکه طاقت از کف داده و دست به افشاگری های زده میشود که قطعا و مسلما میشود که در همان حوزه اداری و سیستم کارمندی سنگ آهن رفع و رجوعش نمود.
سهام ترجیحی ؛ شرکت تعاونی مسکن ؛ شرکت تعاونی مصرف و هر مورد دیگری از این دست در ردیف حقوق و مزایای کار و فیش حقوقی کارکنان هیچ اداره و سازمانی نیست که شرکت سنگ آهن موظف به انجام و پرداخت برج تا برج آن باشد هر چند دوستانی که از این پله ها بالا رفته اند می بایست لااقل جوانمرد باشند و واقع بین که نه تنها پیشرفت شخصی و اداری آنها از همین باب بوده است و اگر نبود سنگ آهن و چغارت دیگر نه آرمانی بود و نه بابلسری و چابکسری. هرچند نباید از حق گذشت که بافق و جوان بافقی لیاقت و شایستگی بیشتر از این موارد نیز داشته و دارد و باید هم که برای رسیدن به اوج تلاش نمود و مسیر را برای رشد همگانی هموار نمود.
مخلص کلام اینکه
حاج جواد عسکری نیز مانند همه ی مدیران و مسئولان انسانست و ممکن الخطا و بدون شک نیز می تواند و می باید که بهتر از این نیز باشد و مدیریت نماید.
لیکن در این شرایط با این اوضاع و احوال خواسته و ناخواسته و هجمه ی گفتاری و شنیداری آیا سزاوار است کسی را تنها بگذاریم که به گفته زاده رحمانی سرپرست فرمانداری بافق ؛ مدیری یکه و تنهاست.
حاج جواد عسکری فقط در یک مورد می بایست حقوق و مزایای 5600 کارمند و کارگر و مهندس و کارشناسی را پرداخت کند که در آخر هر ماه فقط از چشم او می بینند و دست در جیب سنگ آهن می کنند.
بیائید کمی انصاف داشته باشیم و نگذاریم که همسایه هایمان از بحث های داخل خانواده ما خبر دار شوند. همان هاییکه با سرمایه سنگ چغارت و با اسم نزدیکی به چغارت بافق کارخانجاتی را ساخته و پرداخته اند که در اصل و اساس تامین خوراک و تهیه ماده اولیه اش از چغارت و سنگ آهن من و شماست. و در پایان فقط به رئوس چند نکته از باب سوختن دل و دلسوزی یک نیمه آگاه به مسائل شهر و چغارت اشاره میشود امید آنکه مقبول افتد و در نظر بزرگان آید.
سهام ترجیحی ؛ شرکت تعاونی مسکن ؛ شرکت تعاونی مصرف و هر مورد دیگری از این دست در ردیف حقوق و مزایای کار و فیش حقوقی کارکنان هیچ اداره و سازمانی نیست که شرکت سنگ آهن موظف به انجام و پرداخت برج تا برج آن باشد هر چند دوستانی که از این پله ها بالا رفته اند می بایست لااقل جوانمرد باشند و واقع بین که نه تنها پیشرفت شخصی و اداری آنها از همین باب بوده است و اگر نبود سنگ آهن و چغارت دیگر نه آرمانی بود و نه بابلسری و چابکسری. هرچند نباید از حق گذشت که بافق و جوان بافقی لیاقت و شایستگی بیشتر از این موارد نیز داشته و دارد و باید هم که برای رسیدن به اوج تلاش نمود و مسیر را برای رشد همگانی هموار نمود.
مخلص کلام اینکه
حاج جواد عسکری نیز مانند همه ی مدیران و مسئولان انسانست و ممکن الخطا و بدون شک نیز می تواند و می باید که بهتر از این نیز باشد و مدیریت نماید.
لیکن در این شرایط با این اوضاع و احوال خواسته و ناخواسته و هجمه ی گفتاری و شنیداری آیا سزاوار است کسی را تنها بگذاریم که به گفته زاده رحمانی سرپرست فرمانداری بافق ؛ مدیری یکه و تنهاست.
حاج جواد عسکری فقط در یک مورد می بایست حقوق و مزایای 5600 کارمند و کارگر و مهندس و کارشناسی را پرداخت کند که در آخر هر ماه فقط از چشم او می بینند و دست در جیب سنگ آهن می کنند.
بیائید کمی انصاف داشته باشیم و نگذاریم که همسایه هایمان از بحث های داخل خانواده ما خبر دار شوند. همان هاییکه با سرمایه سنگ چغارت و با اسم نزدیکی به چغارت بافق کارخانجاتی را ساخته و پرداخته اند که در اصل و اساس تامین خوراک و تهیه ماده اولیه اش از چغارت و سنگ آهن من و شماست. و در پایان فقط به رئوس چند نکته از باب سوختن دل و دلسوزی یک نیمه آگاه به مسائل شهر و چغارت اشاره میشود امید آنکه مقبول افتد و در نظر بزرگان آید.
1- مدیر عامل و مجموعه کادر مدیریت سنگ آهن با شناخت کامل و درک بی پولی کارکنان همچون ابتدای دوران مدیرعاملی بیشتر و بهتر به جمع کارکنان و نشست های کارگری وارد شوند و هرازگاهی صبحانه کاریشان با نان و پنیر خشکیده کارگران صرف نمایند.
2- ارتباط عمومی و چهره به چهره و راه بیان آن را باز نمایند و کاغذی را به همان اسم نشریه داخلی آهن در اختیار کارکنان سنگ آهن بگذارند تا هم خود را آیینه ببینند و هم همکاران و دوستانشان را در کاغذهایی ببینند که به اسم آنهاست و برای آنها
3- اینک که قریب به چهار سال از آمدن مدیرعامل میگذرد به انتظارات عمومی کارگران و کارکنان پاسخ دهند هرچند اگر این انتظارات در راستای پالایش و تصفیه تیم مدیریتی سنگ آهن و چغارت باشد و همکاران سطوح بالا را نیز ملزم به شفافیت در ارائه مطالبات عمومی نمایید.
4- باوجود تلاش مستمر مدیرعامل و تیم همراه ایشان بنظر میرسد سعه صدر برای پذیرش انتقادات دلسوزانه با پشتوانه تجربه و دانش همکاران غیرهمنظر و نه غیرهمراه شایسته و بایسته است تا زمینه فعالیت بخشی از مشاوران محدودتر و در سایر بخشها متمرکز گردد.
5- در جهت ساماندهی به نظرات کارگران و مشارکت آنها در سرنوشت خویش و سنگ آهن و شهر و دیارشان با هم آهنگی و همراهی عملی و آینده نگری خاص خویش با قانونگذار و نماینده بومی مجلس شورای اسلامی در شهرمان به ایجاد بستر لازم جهت وفای به عهد ایشان بعنوان نماینده کارگران سنگ آهن چغارت در حوادث سال 93 و صورتجلسه معروف همت لازم و کافی را بعمل آورید تا زمینه برخورداری کارگران زحمتکش را از یکی از حقوق خویش تحت عنوان تشکل های کارگری فراهم نمایید.
و اینک در پایان عمر سنگی چغارت و نه سنگ آهن مرکزی ایران – بافق ما مانده ایم با یک گودال خالی آبدار به اسم چغارت و آنهاییکه بومی اند می خواهند برایمان کارخانه های جایگزین و جوار معدنی بسازند و ما با گفته ها و و نقل قول کردن های بی حد و حصرمان از کاهی کوهی میسازیم و بر پشتوانه تلاش وهمدلی و وحدت خویش همچون حلاجان چوب دوسر طلایی میزنیم سهوا یا عمدا و خدا کند تا پس از گذاشتن و گذشتن از مسئولیت فرزندان بومی و بافقی خویش از آنان فقط در گفتار و زبان ؛ سردار سازندگی و مرد عمل نسازیم .
و اینک در پایان عمر سنگی چغارت و نه سنگ آهن مرکزی ایران – بافق ما مانده ایم با یک گودال خالی آبدار به اسم چغارت و آنهاییکه بومی اند می خواهند برایمان کارخانه های جایگزین و جوار معدنی بسازند و ما با گفته ها و و نقل قول کردن های بی حد و حصرمان از کاهی کوهی میسازیم و بر پشتوانه تلاش وهمدلی و وحدت خویش همچون حلاجان چوب دوسر طلایی میزنیم سهوا یا عمدا و خدا کند تا پس از گذاشتن و گذشتن از مسئولیت فرزندان بومی و بافقی خویش از آنان فقط در گفتار و زبان ؛ سردار سازندگی و مرد عمل نسازیم .
احمد برزگری بافقی
بازدید: ۱۴۰
برچسب ها:
من هم شخصا بانویسنده موافقم باید همشهریمان را تنهانگذاریم ودرکنارشان باشیم ومنصفانه فکرکنیم