این یک نفر

دسته: عمومی , مقالات
۱۷ دیدگاه
سه‌شنبه - 10 اسفند 1395

اولین باری که نطق صباغیان با آن لهجه غلیظ بافقی از تریبون های بهارستان پخش شد دلمان کلی غنج رفت و کیف کردیم .

البته بیشتردل طرفدارانی که با برگه های رای ,اورا راهی بهارستان کرده بودند و مخالفان در ساز ناکوک دمیدند که حالا مگر چی شده؟

تازه کلی در نحوه سخنرانی او اشکالات فنی و ادبی وارد کردند .

این قدر نماینده های دوره های پیشین عزلت نشین و گوشه گیر بودند که هرگز های و هویی از آن ها نشنیدیم نه در موافقت و نه در مخالفت .

شایدسکوت مرگبار آن ها در ادوار گذشته باعث شده تا نطق های صباغیان برایمان جالب باشد و تازگی داشته باشد.

صباغیان تا به حال در مورد هر مساله ریز و درشت اظهار نظر کرده است از محیط زیست , مشکلات کارگران, فرهنگیان حق التدریس, حقوق های نجومی و….. به همه هم تذکر داده است به رییس جمهور, رییس مجلس, نمایندگان و…. ودر هرنطق حداقل سه وزیر را تذکر باران کرده است..

در جایی خواندم که سهم لیست سی نفره امید از تریبون مجلس در این نه ماه تنها چند دقیقه بوده است آن وقت یک نماینده شهرستان روزی نیست که صدای او از مجلس پخش نشود و پیشنهاد و انتقادی را مطرح نکند.

هرچقدر بیشتر صباغیان حرف می زندو از مصائب و مشکلات می نالد و به این وزیر و آن وزیر تذکر می دهد به این نتیجه می رسیم که بازی کثیف سیاست در کشور ما بیماری لاعلاج است و متاسفانه یک عده انسان منفعت طلب که فقط منافع جناح خود را تامین می کنند در راس بزرگترین مرجع تصمیم گیری کشور قرار گرفتند و در خانه ملت مشغول تسویه حساب های سیاسی خود هستند.

افرادی که وامدار و مدیون این باند و جناح هستند و مانند عروسک های خیمه شب بازی اراده و اختیاری از خود ندارند و تنها در صورتی دهان می گشایند که حزب و جناح ,نخ اراده آن ها را تکان داده باشد.
پس پر بیراه نگفتند که عده ای از نمایندگان فقط حالت دکور دارند و گاهی اوقات دستی در موافقت یا مخالفت بالا و پایین می آورند.

عده ای از آن ها هم دلالندو مشغول زد و بندهای سیاسی و تجاری تا بالابی گری , بار منفعت طلبی خود را ببندند و عده ای هم در حال چرت زدن و خوابیدن و خندیدن به ریش ملت. عده ای هم محافظه کار و ترسو که فقط وقتی از بالا دستوری به آن ها برسد کفن می پوشند و شعار مرده باد و زنده باد سر می دهند.

در هردوره فقط نام چند نماینده مطرح می شود که در همه موارد اظهار نظر می کنند و بی ترس و واهمه حرف می زنند که تعداد آن ها همواره کمتر از انگشتان دست است و بقیه اصحاب کهفی هستند که در غار محافظه کاری و سیاست بازی خزیده اند.

مثلا همین نمایندگان استان چرا تا به حال از این ظرفیت استفاده نکردند .چرا بردهان خود مهر خاموشی زدند و صم وبکم سر در جیب تفکر فرو بردند و هیچ نمی گویند؟.

آیا مشکلات جامعه را نمی بینند و از دردهای مردم بی خبرند ؟آیا درد دل های کارگران و فرهنگیان و باز نشستگان را نمی شنوند؟آیا دل هایشان سنگ شده یا گوش هایشان کر؟یا جرات و جسارت ندارند تا حق مردم مظلوم را فریاد بزنند یا می ترسند این جیفه گندیده را از آن ها بگیرند؟

ای کاش سایت ها و رسانه های یزد که همواره به شهرستان ها با دیده حقارت نگریستند و دربازی های سیاسی خود غوطه روند لحظه ای هم به خود بیایند و به مقایسه عملکرد نماینده بافق با دیگر نمایندگان استان بپردازند و از باند بازی و جناح بندی های سیاسی دست بردارند و عملکرد نماینده بافق را نصب العین خود قرار دهند و بیش از این مردم را بازی ندهند.

دکتر حسین ارجمند


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۱۹
برچسب ها:
دیدگاه ها
ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 10 اسفند 1395 - 10:26 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

منم تاحدی قبول دارم. واین وقت وزمان دادن تومجلس به صباغیان فکرکنم خیلی به نفعش نباشد. دکترتابش رو ببینیدخیلی محافظه کارانه عمل می کنه وبه حوزه انتخابیه اش هم تاحالارسیده. بازی سیاست بد چیزی است. بد نگفتندکه سیاست پدر مادرنمی شناسد. درهرصورت موفقیت صباغیان را خواستارم

گوسفند تحلیلگر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 12:04 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب صباغیان معلم تاریخ بنده بودند و قصد دارم چند کلمه ای برای ایشان بنویسم و درس پس دهم:
مجلس یا شورا که به زبان فارسی انجمن نامیده می شود در ایران سابقه ی طولانی دارد . حتی ضحاک هم برای عوام فریبی مجلس تشکیل داد تا به حکومت ویرانگرش رنگ مردمی بزند اما این مجلس به کار او نیامد و از همین مجلس بود که کاوه آهنگر علیه ضحاک شورید . ضحاک مجلسی تشکیل داد و از حاضران مجلس خواست تا به درستکاری او شهادت دهند و گواه نامه ای که درست کرده بود را امضا کنند:
یکی محضر اکنون بباید نوشت
که جز تخم نیکی سپهبد نکشت
نگوید سخن جز همه راستی
نخواهد به داد اندرون کاستی
همه بزرگان امضا کردند و تنها این کاوه ی آهنگر بود که در مجلس شاه زبان به شکایت گشود و دادخواهی طلب کرد :
زبیم سپهبد همه راستان
برآن کار گشتند همداستان
بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند برنا و پیر
هم آنگه یکایک ز درگاه شاه
برآمد خروشیدن دادخواه
ستم دیده را پیش او خواندند
بر نامدارانش بنشاندند
خروشید و زد دست بر سر ز شاه
که شاها منم کاوهٔ دادخواه
یکی بی‌زیان مرد آهنگرم
ز شاه آتش آید همی بر سرم
که مارانت را مغز فرزند من
همی داد باید ز هر انجمن
ضحاک پس از شنیدن سخنان کاوه تعجب کرد و از او خواست که محضر را امضا کند . کاوه محضر را خواند و بسیار عصبانی شد و اعضای مجلس ضحاک را سرزنش کرد که چرا در این چنین شورایی شرکت کردید و سر در آخور ضحاک دارید . سپس محضر را پاره کرد و زیر پا له نمود :
سپهبد به گفتار او بنگرید
شگفت آمدش کان سخن‌ها شنید
بفرمود پس کاوه را پادشا
که باشد بران محضر اندر گوا
چو بر خواند کاوه همه محضرش
سبک سوی پیران آن کشورش
خروشید کای پای مردان دیو
بریده دل از ترس گیهان خدیو
همه سوی دوزخ نهادید روی
سپر دید دلها به گفتار اوی
نباشم بدین محضر اندر گوا
نه هرگز براندیشم از پادشا
خروشید و برجست لرزان ز جای
بدرید و بسپرد محضر به پای
بعد کاوه از مجلس ضحاک بیرون آمد و به میان مردم رفت و مجلس واقعی را تشکیل داد . مجلسی حقیقتا مردمی و در راس امور :
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
ازان چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد
خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند
امیدوارم معلم بزرگوار و د ل سوز ما جناب آقای صباغیان عزیز همان کاوه ی آهنگر باشد . اما کاوه آهنگر شدن سه مرحله دارد :
1-دادخواهی در مجلس فرمایشی
2-پاره کردن محضر
3-خروج از مجلس فرمایشی و تشکیل مجلس مردمی
جناب صباغیان در کدام مرحله است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    علیزاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 2:39 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    درود برشما فک گمم مرحله 1

محمد رضافتوحی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 6:58 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

یادداشت قابل تاملی بود.

تقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 8:12 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای دکتر همیشه دادزدن خوب نیست گاهی وقتها باید با پنبه سربرید مثل تابش که با روابط عمومی بالا همه کار برای اردکان میکند….

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 8:13 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای دکتر عصاره ی ملت ، منتخبین مردم هستند! مگه میشه ، مگه داریم ؟
چرت زدن ، خوابیدن ، لابی کردن ، عروسک خیمه شب بازی ! مگه میشه؟ مگه داریم؟

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 9:51 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام خدمت نویسنده محترم.نوشته خوبی بود من هم با شما موافق هستم.البته اظهار نظر و موافقت و مخالفت اگر با مطالعه و ارائه راهکار و پیشنهاد باشد بسیار سازنده خواهد بود.البته در کشور ما که متاسفانه فساد اداری همپایه با فساد اقتصادی و سیاسی رشد نموده است امید چندانی را برای اصلاح باقی نمی گذارد.متاسفانه بعضی از نمایندگان محترم مجلس تقوا و خداترسی و قیامت و روز جزا را فراموش کرده و با لابی های سیاسی خود کارها را در پشت پرده پیش میبرند و داد مظلومان در این وانفسای بی عدالتی به جایی نمی رسد.
یک ایراد هم داشتم اونم اینکه اصحاب کهف جزء مردان و مومنین خاصی هستند که نام آنها در قرآن به نیکی یاد شده است.مقایسه خوابیدن و بی نظر بودن نماینده مجلس به اصحاب کهف به نظرم جسارت به اصحاب کهف است.

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 11:30 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای دکتر از اینکه حقایق را مکتوب میکنید متشکریم چه خوب و شایسته است که از کسانی که از منافع مردم دفاع میکنند و رضایت خدا را به رضایت مسئولین ترجیح میدهن ارج نهیم

گوسفند تحلیلگر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 12:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

صباغیان و اسکار !!!
اصغر فرهادی که خود نوکر مافیای جهانی است در فیلم فروشنده ریل گذاری آینده ایران از دید این مافیا را علنا نشان داده است . بنابراین اگر صباغیان بخواهد در مرحله ی یکی که در بالا گفتم باقی بماند جزئی از همین مافیا خواهد شد و حق و حقیقت لق لقه ی زبان خواهد بود و ایشان محضر نامه را نه تنها امضا بلکه انگشت هم نموده است . و اما نقد فیلم فروشنده :
این فیلم حول سه ساختمان می چرخید :
1)ساختمان فرسوده ای که هر آن امکان ریزش آن وجود داشت و فیلم نیز با ریزش آن شروع شد.این ساختمان نماد یک ساختار سیاسی در حال فروپاشی است .
2)ساختمان اجاره ای که عماد و رعنا به طور موقت به آنجا اسباب کشی کردند . این ساختمان می تواند نماد دولت موقت یا دولت در حال گذار و یا جنبش در حال گذار باشد.
3)ساختمان ایده آلی که قرار است رعنا و عماد به طور دائم در آنجا ساکن شوند. (این ساختمان یا ساختمان جدیدی است و یا اینکه همان ساختمان فرسوده است که بازسازی شده است . در فیلم این موضوع مشخص نمی شود)
در فیلم جدایی نادر از سیمین بد ذاتی و پلیدی مردم ایران از دید سازندگان فیلم کاملا به نمایش گذاشته شده بود و در این فیلم به این موضوع زیاد پرداخته نشده بود. اما در کل مردم در این فیلم گاو فرض شده بودند که هیچ هویتی ندارند و می توان آنها را به هر سویی کشاند زیرا مقلد به ذات هستند. معلم سعی در آموزش و تربیت نسل جوان این جامعه دارد و سعی دارد به آنها بفهماند که گاو بودن چیز خوبی نیست اما گاو بودن به نسل جوان نیز سرایت کرده است و آموزش را بلااثر می کند.(مثلا در صحنه ای از فیلم معلم در هنگام پخش فیلم گاو خوابش می برد و یکی از دانش آموزان از او فیلم می گیرد . این فضا سازی به مخاطب جمعیت دوربین به دست در خیابان را القا می کند که به هنگام هر حادثه ای به جای کنش درست به فکر فیلم گرفتن و لایک گرفتن هستند.).در این فیلم جامعه ایرانی به گونه ای نشان داده می شود که همه در حال تجاوز به هم هستند . حتی در تاکسی نیز این تجاوزات وجود دارد و امری طبیعی است . هیچکس به هم اعتماد ندارد. آن فاحشه ای که فیلم نشان داده شد نماد جامعه ی ایرانی است .
رعنا و عماد نماد روشنفکران غربگرای جامعه هشتند که سناریوهای غرب را اجرا می کنند.همانطور که گفتیم ساختمان شماره ی یک نماد ساختار سیاسی کهنه و فرسوده است که در حال فروپاشی می باشد . روشنفکران که عضوی از این ساختار هستند به این موضوع پی می برند و بنابراین تصمیم می گیرند که یک جنبش کنترل شده به راه بیندازند تا بتوانند مافیای قدرت را حفظ کنند.مطمنا در این ساختار سیاسی فرسوده به روال همه ی دموکراسی ها در مقابل هر تز جعلی یک آنتی تز جعلی هم وجود دارد . یعنی در مقابل روشنفکران یک طیف افراطی هم وجود دارد که وظیفه اش کنترل فیزیکی مردم است.یعنی وظیفه دارد که سرکوب کند.تجاوز کند و … .همانطور که گفتیم ان زن فاحشه نماد مردم عادی است.تجاوزگر که نماد نیروهای سرکوب است به صورت پیرمرد بیمار نشان داده شده است . زیرا روشنفکران قصد دارند به نیروهای سرکوب اخطار دهند که توان شما کم شده است و باید برای حفظ قدرت طرح گذار ما را بپذیرید. روشنفکران برای اینکه خود را مردمی نشان دهند مجبور می شوند عده ای از مردم را نیز همراه جنبش کنترل شده ی خود بکنند و جا ماندن اسباب زن فاحشه در خانه ی اجاره ای نماد همین موضوع است و همانطور که در فیلم می بینیم رعنا و عماد-نماد روشنفکری-راضی به این موضوع نیستند ولی ناچارند تا تحمل کنند. همین موضوع-جاماندن اسباب زن فاحشه- باعث می شود در طی یک اتفاق توام با اشتباه و هوس پیرمرد تجاوز گر به رعنا در حمام خانه ی موقت تجاوز می کند . یعنی در حین جنبش کنترل شده نیروهای افراطی به نیروهای وابسته به روشنفکری صدمه می زنند .
عماد می گردد و متجاوز را پیدا می کند . او را به ساختمان فرسوده(شماره یک)می آورد . در اینجا روشنفکری به رقبای خود اخطار می کنند که یا باید به اشتباه خود اعتراف کنید و یا اینکه وقتی شما را بازداشت کردیم طبق قوانین خودتان مجازات می کنیم . همان قوانینی که آن مردم را مجازات می کردید. متجاوز که نماد نیروهای افراطی است التماس می کند و به اشتباه خود اعتراف می کند و طلب گذشت می کند . عماد و رعنا-نماد روشنفکری-پوزش او را می پذیرند و مجازات او را به یک سیلی کاهش می دهند . این سیلی نماد تضمین امنیتی برای نیروهای افراطی بود. یا به عبارتی نماد آشتی ملی است که این روزها بر سر زبانهاست.
در این فیلم تجاوز به مردم عادی نشان داده می شود و این موضوع لایق مجازات نیست چون که مردم عادی ارزشی ندارند . آنها گاو هستند و روشنفکری این گاوهها و را به فروش گذاشته است.
جایزه اسکار دادن به این فیلم نشان داد که مافیای جهانی با این طرح کاملا موافق است و آمده تا این گاوهها را بخرد . آیا با این تفاسیر اسکار دادن به فروشنده افتخاری برای ایران است؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همهشهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 1:42 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

افرادی مثل تابش هستند که پلیدی را وارد سیاست کردند.
و خون ملت را در شیشه کردند علی الخصوص خیانت هایی که در حق بافق کرد.
باید از نماینده مان ان قدر حمایت کنیم تا امثال تابش دمشان را روی کولشن بگذارن و بروند.

علیزاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 2:41 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ولی بیفایده است فساد و رانت زیاده

ف. این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 6:20 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای گوسفند تحلیلگر جامعه ارمانی شما در اسمان ها هم پیدا نخواهدشد.
کاوه و ضحاک اساطیری هستند که برای خنک شدن دل ما سروده شده.
تا بوده چنین بوده و چنین خواهد ماند.

روح الله این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 10:12 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

درود بر آقای دکتر
و آرزوی موفقیت و سربلندی برای آقای صباغیان

معلم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 11 اسفند 1395 - 10:14 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام…احسنت به نماینده عزیزشهرمون اقای صباغیان دردفاع ازمعلمان حق التدریسی وحمایتی و…من که خیلی ذوق کردم وقتی به سخنان ایشان دردفاع ازحق معلم گوش کردم..افتخارمیکنم به اینکه اینجورنماینده شجاعی داریم وخوشحالم که بهشون رای دادم…خداقوت اقای صباغیان…

بی نام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 - 5:45 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

قطعا اقای صباغیان داره به وظیفه اصلی نمایندگی که حفظ حقوق ملت هست دفاع میکنه… برای یک مومن اقدام و عمل به وظیفه مهمه نه نتیجه و امثال اقای تابش هم اگه لاوی گری کنند و حق شهر دیگه ای را به یغما ببرند هم برای انها حق الناس هست و هم برای تک تک افراد اون شهر حق الناس هست
میدانم به شنیدن کلمه حق الناس خندتون میگیره
ولی متاسفانه یا خوشبختانه واقعیت داره

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 - 5:41 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ایکاش در دوره های قبل هم صباغیان هایی بودند تا شهر ما رو نجات میدادند ممنون که از معمان بخصوص حق التدریسی و حمایتی ها دفاع کردین . شیرمرد بافق احسنت و هزار افرین بر تو

جوان بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 14 اسفند 1395 - 6:57 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

درود بی پایان بر جناب آقای صباغیان

You cannot copy content of this page