شهررمضان(۲) در ولایت دهه(۴۰_۵۰)
امکانات در روستاها بشدت ضعیف و از لحاظ اقتصادی، فرهنگی (اولین معلم بنام آقای پویان در سال ۱۳۳۴قدم به مدرسه گرگین آباد ملک اهدائی مرحوم علی انغوزه ای گذاشت)..،بهداشت (اواخر دهه ۴۰ خانه بهداشت بساب در حد تزریقات و قرص ودارو توسط آقای
سیف الدینی)راه اندازی شد،آب آشامیدنی در حوض انبارهای منطقه از سیلاب های بهاری پر میشد، تردد به شهر را ۲ بار در هفته مرحوم سالک انجام میداد، و اوایل شب در قهوه خانه شیطور می ماند و صبح عازم جلگه میشد،و حوالی ساعت ۱۰ صبح به ده علی میرسید.
جاده بسیار ناهموار و ابتدایی بود،وضع کار خوب نبود و مزد کارگر ۲۵ تا ۳۰ ریال را در سال۴۵ بخاطر دارم، و عدهای هم برای برداشت کتیرا تابستان عازم غرب ومشهد می شدند….
از امکانات امروزی خبری نبود. در چنین اوضاع و احوالی مردم با همان داشته های اندک با عزمی راسخ به استقبال ماه رمضان میرفتند،وبچه های به تکلیف رسیده روزه میگرفتند، حتی در ایام تابستان.
با افزایش قیمت نفت بعد از ۵۰ و تلاش انجمنها و شوراها امکانات فعلی رقم خورد.
اوایل برق نبود، تلویزیون، بلندگو و رسانه ای هم در کارنبود، سحر با بانگ خروس و مناجات شبخوانی توسط مرحومین حاج حسن،،حاج باقر، حاج علی رضا( دربساب) بدون بلندگو انجام می شد.
بعداً هم که بلندگو آمد و بچه ها شب خوانی و مناجات مرحوم ذبیحی را از رادیو میگذاشتند روستاه های اطراف را نیز پوشش میداد،اما مرحوم حاج علی رضا به مناجات خود تا آخر ادامه داد.
شب های قدر با حال و هوای خاص خودش برگزار می شد،و جمعیت بیشتر ی در مسجد گرد می آمدند مخصوصاً از روستاهای کوچک اطراف، مرحوم آخوند ملاحسین ( رحمت الله علیه) این عالم متقی،پرهیزگار و مورد احترام مردم در کل منطقه به طرز باشکوهی، شبهای قدر را برگزار می کردند، ایشان اولین کسی بود که بعداز افطار وارد مسجد و سحر خارج می شدند،ایشان دعای سرشب وجوشن کبیر را ازحفظ میخواندند، و مراسم را بگونهای به یاد ماندنی و باشور و هیجان (باکهولت سن)برگزار می کردند.
البته مرحوم حضرت حجت الاسلام آشیخ مصطفی(رحمت الله علیه) هم با آن صوت دلنشین قبل و بعد انقلاب این مراسم را به یادماندنی
برگزار می کردند.
اما ایشان دراین ایام ۳_۴ مجلس داشتند. که وقتشان کم بود. من کمتر نظیر آن ایام ومجالس سنتی آبا و اجدادی را شاهد بودم.
آن ایام مجالس تا آخرین شب ماه مبارک بی وقفه ادامه داشت،و رمضان در آن ایام حال و هوای خاص خودش را داشت.
ارادتمند علیرضا ابراهیمی