“اندر حکایت نامه جمعی از جوانان هندبالیست بافقی به معاون سیاسی و امنیتی استان یزد “
عارفی ۳۰ سال مرتب ذکر استغفرالله می گفت
مریدی به او گفت چرا این همه استغفار می کنی ما که از تو گناهی ندیدیم .
عارف جواب داد ۳۰ سال استغفار من به خاطر بک الحمدالله نابجاست
بعد تعریف کرد روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته ، پرسیدم حجره من چه؟ گفتند مال شما نسوخته ، گفتم الحمدالله ، معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک.
این حکایت اندر حکایت نامه جمعی از جوانان هندبالیست بافقی بود که برای تیمداری هندبال در لیگ برتر کشور به معاون سیاسی و امنیتی استان نامه نوشتند.
منتقدی در گروه ورزشی های بدون سانسور یزد این متن را به این عنوان منتشر می کند ‘ پایان تراژدی هندبال استان در لیگ برتر کشور بعد از ۱۴سال”
این منتقد ورزشی اما در مطالبش به نکات ظریفی اشاره می کند ۱۰ سال از این ۱۴ سال را سنگ آهن بافق هزینه پرداخت نموده و با یک اشاره می گوید فقط در سال ۹۶ سنگ آهن مبلغ یک میلیارد تومان پول خرج هندبال کرده
حال اگر بر اساس افزایش تورم در کشور این ۱۰ سال را محاسبه سرانگشتی کنیم می توان ظریبی معادل ۱۰ میلیارد تومان ناقابل را به دست آوریم که با این رقم می شود تنها یک مجموعه ورزشی چندصد هزار نفره در بافق ساخت.
این نویسنده به نکته ای ظریف تر اشاره میکند و جمعیت ۶۵۶ هزار نفری مرکز استان را با بافق ۵۰ هزار نفری مقایسه می کند یحتمل خواسته به بافقی ها بفهماند که در مرکز یزد ۶۵۶ هزار نفری یک نفر هم حاضر نیست این ارقام را برای دلخوشی فقط چند نفر پرداخت کند.
و یا شاید میخواسته سرانه ورزشی هر نفر را با احتساب هزینه ۱۰ سال در هندبال به بافقی ها حالی کند.
حال هزینه های دیگری همچون پرداخت هزینه میلیاردی فوتبال یزد و سنگ آهن بافق و هزینه تیم صبای قم و هزینه فدراسیون های دیگر بماند برای بعد و اما یک چیزی که در این میان متوجه نشدیم جمعی از جوانان هندبالیست بافق بود .
هر چه این ده سال را گشتیم به تعداد نصف انگشتان یک دست بازیکن بافقی حاضر در لیگ برتر هندبال سنگ آهن و کشور ندیدیم و باز هر چه گشتیم به همین تعداد مربی و سرپرست و کادر فنی بافقی در لیگ برتر هندبال کشور نیافتیم بغیر از معینی ، تفکری ، منصوریان و شیرازی
حال جای سوال است آیا حکایت این افراد حکایت همان عارفی است که ۳۰ سال استغفار می کرد به خاطر اینکه گفت” مال من نسوزد مال همه بافق به درک ” یا حکایت دیگری است و عده ای در بیرون از بافق که جیره و آذوقه شان قطع شده بنام جمعی از جوانان بافقی نامه ای در فضای مجازی منتشر کرده اند.
انشالله که حکایت دوم درست باشد چرا که ما در بافق نداریم هیچ فردی را که به خاطر منافع خود منافع عده ای جوان و نوجوان را به مخاطره بیندازد.