دسته: تلخند و لبخندRSS
بطور جدی باید از این همه تلاش برای حفظ میراث تاریخی تجلیل کرد
27 اسفند 1392
۵ دیدگاه

بطور جدی باید از این همه تلاش برای حفظ میراث تاریخی تجلیل کرد

بطور جدی باید از زحمات همه دست اندرکاران بویژه میراث فرهنگی شهرستان بخاطر حفظ و نگهداری اینگونه آثار تاریخی ارزشمند تقدیر و تجلیل کرد. تصاویر زیر یک حمام عمومی در روستای صادق آباد است که  در مسیر عبور به سمت ریگ های روان این روستا که سالانه پذیرای گردشگران زیادی است قرار دارد.

بازنشر/ثبت بلاتکلیفی های بافق در کتاب گینس!!!/قابل توجه دایه های مهربان تر از مادر
23 اسفند 1392
۵ دیدگاه

بازنشر/ثبت بلاتکلیفی های بافق در کتاب گینس!!!/قابل توجه دایه های مهربان تر از مادر

باعنایت به اینکه اخیرا برخی  سایت های بیرون شهرستان  وجدان خفته شان بیدار و پیگیرمسایل و مشکلات این شهر شده اند،  بد ندیدیم این متن  تلخند به قلم محمودملاحیدری را که چندی پیش در این سایت خبری درج گردید و بیان کننده گوشه ای از  مسایل و مشکلات حال و گذشته شهرستان بافق  است را…..

داستانی داره این عکسها….
18 اسفند 1392
۶ دیدگاه

داستانی داره این عکسها….

  نویسنده هاش برای این 3 تا عکس یه داستان کوتاه بنویسن: …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

وای از دست ما مردها!!
3 اسفند 1392
۴ دیدگاه

وای از دست ما مردها!!

ای وای از دست ما مردها. اون هم از نوع ایرانیش. آدم می مونه چی بگه. آخه اینقدر به فکر خودمون نیستیم و نبودیم و اگر همینطور پیش بره نخواهیم بود که دولت و حکومتمون مجبور می شن به پیشنهاد یکی از شبکه های تلویزیونی در سال 85  پنجشنبه اول اسفند هر سال رو به…..

اندر احوالات آژانس 5000 بافق
3 اسفند 1392
۲۵ دیدگاه

اندر احوالات آژانس 5000 بافق

-الو سلام.ببخشید آژانس 5000؟ =سلام.آجانس5000بپرمد؟(بفرمائید به لهجه غلیظ بافقی) -ببخشین یه ماشین میخواستم.به آدرس:خیابان امام-کوی ولیعصر-ته کوچه.بیزحمت عجله دارم اگه امکانش هست؟ =گفُتِد خیابون امام؟ایروو اسمی نداریم که؟مطمعنِد؟؟ -آره اسمش همینه.ما درسته غریب هستیم اینجا ولی پنج ساله تو این خیابون خونه داریم. =امام؟؟ خواهر شما مطمعنِد آژانس شهر دیگه ای نگرفتد؟آخه اینجا بافته!ایروو اسمایی…..

26 بهمن 1392
یک دیدگاه

زورگيري را تعريف كرده شكل آنها را بكشيد

  واضح و مبرهن است كه زورگيري كاربدي است ولي در آينده مي‌خواهيم زورگير شويم البته نه «خرده پا» بلكه «بزرگ پا » زورگيري به شكل‌هاي زير است: خرده پايان: اين طبقه از موجودات معمولاً ‌با تيغ و شيء تيزي و كمي گردن كلفتي و زور بازو، كيفي، ‌موبايلي يا نهايتاً‌ وجه يارانه را از…..

2 بهمن 1392
۳۵ دیدگاه

قصه ده شلمغرود

بنام خدا قصه ده شلمغرود یکی بود یکی نبود.غیراز خدای مهربون هشکی نبود. روزی روزگاری توی دنیای خدا دهکده ای بود بنام بافق(البته قبلن شهر بود ولی چون بجای اینکه روزبه روز پیشرفت کنه همش پس رفت میکرد اسمش رو گذاشتن دهکده).مردمونش مهربون و قانع.توی این دهکده همه چی بود:امکانات فراوان،گاز.ببخشید گاز رو اشتباهی گفتم…..

2 بهمن 1392
۵ دیدگاه

پَرت و پَلا

*از صدای سخن پول ندیدم خوش تر . . . . . . . . یادگاری که در این گنبد دَوّار نماند *میازار موری که دانه کش است . . . . . . . . . که یارانه دارد به آن دل خوش است *بنی آدم اعضای یک پیکرند . . . . ……

24 دی 1392
۲۵ دیدگاه

چطوو شد که ایطوو شد ؟؟؟؟

آیا میدانستیدچطوو شد که ایطوو شد ؟؟؟؟ آیا میدانستید که کپسول گاز کجا و چگونه اختراع شد؟ :به گفته دیرینه شناسان سالها پیش قرار شده بود که شهر بافق گاز کشی شود ولی روزی برخی از مسئولین شهر جلسه گرقتند و به این نتیجه رسیدند که: خوب این چه کاریه که بخواهیم این همه راه…..

20 دی 1392
۱۰ دیدگاه

دیدنی های کوچه ما پس از برف

یکی از اهالی کوچه شهید سکینه عسکری در فرعی 14 خیابان شهید تفکری با ارسال چند تصویر از آبگرفتگی این کوچه بر اثربارش برف و باران  چند روز اخیر از شهردار محترم بافق درخواست نموده تا برای رفع این مشکل که تقریبا پس از هر بارشی گریبان گیر اهالی این کوچه می شود تدبیری اتخاذ…..

16 دی 1392
۲۵ دیدگاه

اندر حکایت رانندگی برخی آقایان در بافق

پرسش : اگر يک مرد مشغول رانندگي باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بريده و نمي گيرد چکار مي کند ؟! 1 ) خودش رابه دست تقدیر میسپاره. یا زنده میمونه یا فوقش میمیره! 2 ) در یک لحظه یاد سریال کبرا11 میفته و سعی میکنه عین راننده اون سریال ترمز دستی…..

15 دی 1392
۶۱ دیدگاه

اندر حکایت رانندگی برخی خانمها در بافق

تذکر ضروری:این متن فقط درباره برخی از خانمها نوشته شده ، شما خانم محترم که این متن را می خوانید مد نظر نیستید. پرسش : اگر يک خانم مشغول رانندگي باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بريده و نمي گيرد چکار مي کند ؟! 1 ) قبل از هیچ اتفاقی او پشت…..

7 دی 1392
۲ دیدگاه

صبا نامه ( طنز ) پرسش های چند گزینه ای ؟؟؟؟

صبا نامه ( طنز ) پرسش های چند گزینه ای ؟؟؟؟ 1-به نظر شما چرا با گذشت ماه ها از شروع به کارِ دولتِ جدید ، هنوز بسیاری از درها بسته مانده اند . الف : زمان زیادی از بسته بودنِ درها گذشته و قفل ها حسابی زنگ زده اند . ب : نه کلید…..

30 آذر 1392
۱۷ دیدگاه

اندر احوالات شیخ و مریدانش2

روزی شیخ اندرون خانه در حال دیدن سریال جومونگ بود که عیال شیخ به او فرمود:یاشیخ چه نشسته ای که کپسول گازمان تمام گردیده است.شیخ طبق عادت دیرینه با خیل مریدان عازم کپسول فروشی گردیدند.در راه شیخ به مریدان فرمود قدری تخمه،چیپس و پفک برای توشه راه بگیرند.مریدان پرسیدند:یاشیخ مگر سفر قندهار میخاهیم برویم؟شیخ نهیبی…..

23 آذر 1392
۴ دیدگاه

گزارش تصاویری”طنز / آغاز عملیات جستجو برای یافتن قبر وحشسی بافقی آغاز شد!

قابل توجه مسؤلین محترم بافق یزدفردا :مشت حسین:پس از برگزاری کنگره معظم وحشی بافقی در بافق و انتشار خبر وجود بنای یادبود معظمی در انتهای پارک وحشی بافقی در یزد که به همت انجمن مفاخر ایران در سال 58 احداث شده است و البته اظهار نظر های مدیرکل قبلی ارشاد اسلامی استان یزد مبنی بر…..

10 آذر 1392
۱۶ دیدگاه

موضوع انشاع:شهر ما،شهر اونا

شهر ما جایی است که همه آدم ها در آن سر کار هستند(البته فکر نکنید طعنه میزنم : یعنی که کار میکنند) ! ولی سایر شهرها جایی است که همه در آن بیکارند ! ما در شهرمان خیلی همه چیز داریم ! گاز ، زمین ارزان ،امکانات تفریحی، جاده های خوب و اینا….. ! اما…..

10 آذر 1392
۴ دیدگاه

انشای من ( طنز )

انشای من ( طنز ) *معلم ریاضی معلم ریاضی ، همه چیزش روی حساب و کتاب است و فکر کنم زندگیِ روزمره اش هم همین طور باشد یعنی همه چیز را به شکلِ اعداد و ارقام و حساب های ریاضی می بیند . آدم ها را به شکلِ عددِ یک ، خورشید را به شکلِ…..

9 آذر 1392
۱۱ دیدگاه

اندر احوالات شیخ و مریدانش!

آورده اند که روزی به شیخ گفتند :یا شیخ! هدفمندی یارانه ها چه تاثیری بر وضع زندگی شما داشته است؟گفت:نه چندان زیاد.پرسیدند:نه چندان زیاد چقدر است؟شیخ فرمود چهل پنجاه میلیون ! و مریدان گریستند و یقه را پاره کردند. = = = = = = = = = = = = = = = =…..

2 آذر 1392
بدون دیدگاه

کاریکلماتورهای صبایی

*از بس گرسنگی خورد سیر شد . *خورشید ، شب ها خوابِ طلوع می بیند . *آدمِ گرسنه ، از سیر تا پیازِ کتابِ آشپزی را خواند . *آن قدر زیرِ سَرَش بلند شد تا عاقبت گردنش شکست . *سقفِ آرزوهایش سوراخ شد . *به کارِ خیر جوابِ بله داد . *انسانِ مُرده با زبانِ…..

You cannot copy content of this page