7 آبان 1396
بدون دیدگاه
چرا عاقل کند کاری که باز آید پشیمانی
تو از حال خراب من خبر داری و میدانی چه می آید به احوالم در این غوغای تنهایی به عمری یک نفس تنها اگر با ما تو بنشینی نهال شوق در خاطر مدام العمر بنشانی سرشک گوشه گیران را چو دریابی تو در یابی که بعد از مرگ من دیگر چه سود از لعل رمانی…..