دسته: تلخند و لبخندRSS
من و موتورام
25 شهریور 1396
۷ دیدگاه

من و موتورام

امرو هَوسام کِرد با موتور برم سرکار. راستش هوا خیلی خش بود. موتورا اَتو پارکینگ در آوردم ُو در پارکینگا بسم .با کلی انرژی نشستم رو زینش و چند تا هندل زدم ،لامصب روشن نشد .دیدم حیفه از این هوای خش استفاده نکنم حوصلش خو هَسِه صبح اول وقت ایقدوو ورزش کانم .آغا شروع کردم…..

گندله هم ….
11 بهمن 1393
۲ دیدگاه

گندله هم ….

کاریکاتوریست:محمد باقر قائمی بافقی

مشکل اصلی نمایندگان استان در مجلس از نگاه طنز
4 آذر 1393
یک دیدگاه

مشکل اصلی نمایندگان استان در مجلس از نگاه طنز

به گزارش یزدی نیوز به نقل از روزنامه بشارت نو؛ در این مطلب طنز آمده است: در خواب دیدم مناظره‌ای بین نمایندگان استان  جابلقا برسر منابع شهرستان خود برقرار شده و مردم گرداگرد آنها را گرفته و باشور آن را دنبال می‌کنند مجری خطاب به نمایندگان بودجه را چطور باید تقسیم کرد؟ تابنده: براساس عدالت…..

هشدار!!!
26 مهر 1393
۴ دیدگاه

هشدار!!!

  کاریکاتوریست:محمدباقر قائمی بافقی

بدون شرح!!!
16 مهر 1393
۳ دیدگاه

بدون شرح!!!

کاریکاتوریست:محمد باقر قائمی بافقی

بعضی هامون سعی کنیم داشته باشیم
25 مرداد 1393
۴ دیدگاه

بعضی هامون سعی کنیم داشته باشیم

بعضی هامون سعی کنیم داشته باشیم جهت اطلاع:این نوشته فقط جنبه طنز دارد و قصد توهین به هیچ شخص یا شخصیتی را هم ندارد. انواع و اقسام شعور: شعور مالی:وقتی تقی به توقی خورده و یه کم پولدار شدیم و ماشین مدل بالا خریدیم ،به چشم حقارت به سرنشینان ماشینهای دیگه نگاه نکنیم.یادمون باشه تا…..

شعر های مرده شوری
24 مرداد 1393
بدون دیدگاه

شعر های مرده شوری

شعرهای مُرده شوری (1)   * گفتند : « همه چیز ، عادی است » اما من ، این طور فکر نمی کنم . این وسط ، حتماً یک چیز ، غیرِ عادی است . و آن ، این که : « همه چیز ، عادی است »   * چه کسی گفت : «…..

نامه سرگشاده کپسولین گاز به مسئولین شهر
19 مرداد 1393
۱۳ دیدگاه

نامه سرگشاده کپسولین گاز به مسئولین شهر

نامه سرگشاده کپسولین گاز به مسئولین شهر ما بعنوان یک کپسول گاز به نمایندگی از تمامی کپسولهای گاز شهری(اعم از بوتان-اتان و پیک نیک ) از شما مسئولین محترم و دوست داشتنی شهرستان عاجزانه تقاضامندیم که اندکی وقت گذاشته و به درد دل ما کپسولهای فلک زده گوش کنید: آقایان مسئولین شهرستان:شما بهتر میدانید که…..

شیخ و مریدانش
12 مرداد 1393
۱۳ دیدگاه

شیخ و مریدانش

اندر احوالات شیخ و مریدان(قسمت سوم) آورده اند که روزی شیخ و مریدان قصد سفر مشهد نمودندی.شیخ به یکی از مریدان فرمودتا فی الفور به بلیط فروشی رفته و بلیطی تهیه نماید.بعد از مدتی مرید دست از پا درازتر برگشت و گفت:یا شیخ بلیط گیرم نیامد.شیخ نعره زد که :تو بیجا میکنی.این چه سخن گزاف…..

You cannot copy content of this page