3 آبان 1396
بدون دیدگاه
بیا و دست نوازش بکش به سر بابا
هنوز داغ تو مانده ست بر جگر بابا بیا و دست نوازش بکش به سر بابا شروع کن غم خود را که قصه طولانی ست مرا ببر به زمان های دورتر بابا چه شد که پهلوی مادر کبود و زخمی شد چه شد که قامت او ماند لای در بابا تو شاهدی که سحرگاه آن…..