کارخانه کاشی بافق تعطیل شد زیرا…..
موضوع کارخانه کاشی زمرد به عنوان یکی از امیدهای سرمایه گذاری مردم بافق موضوعی نیست که با اطلاعاتی اندک بتوان برایش تحلیل نوشت که: چه بود و چه شد و چرا شد؟
کارخانه کاشی بافق آنقدر حرف و حدیث و اما و اگر دارد که نوشتنش جز بر دردها نمی افزاید و دانستنش برای آنها که عمر و سرمایه و جوانی گذاشته اند تکرار مکرراتی است دردآور. اما درد و دلهای برخی از کارگران بیکار شده این کارخانه موجب شد بررسی اجمالی در چرائی تعطیل شدنش داشته و عواملی همسان و گاه متفاوت را برشمریم که کارخانه کاشی بافق چرا تعطیل شد شاید…
در چرایی تعطیل شدن این کارخانه مواردی از قبیل مستعمل بودن دستگاههای تولید،وارداتی بودن تمام مواد اولیه،کیفیت پایین برخی از تولیدات،هدفمندی یارانه ها و بالارفتن هزینه ها،نحوه مدیریت در بخشهای مختلف،عدم بازاریابی مناسب،نادیده گرفتن آموزش نیروی انسانی ،نبود گاز شهری و مسایلی از این قبیل را می توان برشمرد که هر کدام در جای خود موثر بوده واثرات منفی اش را می توان آن چیزی دانست که امروز با عنوان تعطیلی این کارخانه از آن یاد می شود.
اما آنچه به نظر نگارنده علاوه برآنچه برشمردم در این تعطیلی اثر غیر مستقیم ولی بسیار موثر داشت روحیه خود ما مردم بافق به عنوان سهامداران این مجموعه تولیدی است.
بگذارید راحت تر بگویم خرید سهام کاشی در سالهایی که آواز اثرات مثبت اقتصادی اش بلند بود در شرایطی انجام می شد که همه ارگانهای دولتی که نیروی کارگری حقوق بگیر در اختیار داشتند همتی کردند و با تسهیلاتی از قبیل پرداخت یکجای پول سهام و برداشت به صورت اقساط از حقوق آنها ،راه را برای سرمایه گذاری هموار کردند هرچند کم نبودند کسانی که حتی زمین و طلا و حیوان و حشم خود را فروختند تا سهامدار شوند و در آینده از سود آن ارتزاق کنند.
هیچ وقت فراموش نمی کنم در جلساتی که به عنوان مجمع این کارخانه گرفته می شد بلیط های جایزه برای حاضران اصلی ترین عامل و مشوق برای کشاندن سهامداران به این گردهمایی ها بود تا اینکه ایشان نفسِ حضور و پرسیدن و دانستن را حق خود بدانند.
به رفتار سهامداران کارخانه های مختلف در شهرهای متفاوت نگاهی بیاندازید،آیا آنها هم به راحتی از اینکه در یک سال سودی دریافت نکنند می گذرند و جویای چرایی و چگونگی عملکرد مدیران و کارخانه ای که سهامدارش هستند نمی شوند؟
سهامداران کارخانه کاشی بافق هیچ وقت برای سرمایه گذاریی ای که کرده بودند -اضافه بر حقوق کارگری در ارگانهای دیگر – حسابی نگشودند و لذت کمک خرجی که بتوانند روی آن حساب کنند را نچشیدند که اگر یک ماه نبود صدایشان بلند شود که چرا نیست؟(رفتاری که امروز در مورد یارانه ها داریم)
کارخانه کاشی بافق تعطیل شد زیرا خودمان به عنوان سهامدار برایمان مهم نبود کارخانه ای باشد یا نباشد؟اگر می گویید اینگونه نیست به این پرسشم پاسخ دهید که چند بار در تجمعات کارگرانی که سالها و بارها در ازای نگرفتن حقشان به عنوان کارکرد اعتراض کردند حاضر شدیم و تا کجا همراهی شان کردیم؟مگر غیر از این است که نپرداختن حقوق نشانه عدم تولید یا پیشرفت مناسب و احتمال بحران و تعطیلی بود؟
کارخانه کاشی شهرمان تعطیل شد زیرا به اندک سود برای یک سهم که قانع شدیم و هیچ گاه نگفتیم چرا سود یک سهم در یک سال فقط همین؟!
کارخانه کاشی شهرمان تعطیل شد زیرا ما به عنوان سهامداران کارخانه در خرید سهام فقط تیری در تاریکی انداختیم بدان امید که اگر صید مناسبی حاصل شد چه بهتر و اگر نشد،نشد.
کارخانه کاشی شهرمان تعطیل شد زیرا نه تنها حاضر نشدیم پشتیبان و همگام با فرزندان خود باشیم که بارها نزد مسؤلین مختلف تظلم خواهی کردند که ماههاست حقوق نگرفته اند ، بلکه دلمان برای سهام خودمان هم نسوخت. چرا که اصلا دلی به این سرمایه گذاری نبسته بودیم و نبسته ایم؟ و چه زیبا فرموده امام متقین که« آفت کار دلبستگی نداشتن به آن است».
محمد علی قاسم زاده
اخباربافق در وبلاگ آفتاب بافق
aftabebafgh.blogfa.com