30 مهر 1393
۵ دیدگاه
مسئولین بافق، ما می خوابیم به خیال اینکه شما بیدارید!
روزی مردی رو به دربار خان زند میآورد و با ناله و فریاد میخواهد که کریم خان را فورا ملاقات کند. سربازان مانع ورودش میشوند. خان زند فریاد مرد را میشنود و میپرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، خان بزرگوار زند دستور میدهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور…..