مَحرَم ُمحرّم
عشق به حسين(ع) در خون و رگ ما ايرانيان است و درخت اعتقادات و باورهای ما در خاک کرببلا رشدکرده و ریشه های ﺁن قلب و روح ما رابه تسخیر خود درﺁورده است؛ حتي كودك نوپا هنگام محرم، زنجير كوچكي به دست ميگيرد و به دنبال سينهزنان عاشورايي حركت ميكندوبرای سالار و سرور شهیدان عزاداری می کند.
همان گونه که هر درختی برای بارور شدن و ثمردهی نیازمند مراقبت است و نباید لحظه ای از ﺁن غفلت کرد، درخت تنومند محرم هم که در طول سالیان متمادی در فرهنگ وتاریخ و باورهای ما روییده است؛ نیازمند مراقبت و محافظت است تا میوه های شعور و ﺁگاهی را از شاخسار جاودانﺁن بچینیم وغذای سعادتمندی روحمان را با ﺁن تامین کنیم.
بدانیم که حسین بن علی (ع) با هیچ یک از قهرمانان دینی و حماسی دنیا قابل قیاس نیست. سید و سالار شهیدان آنچه که خوبان دارند همه را به تمامی در وجود اقیانوس گونه اش گرد آورده و به تنهایی بار عظیم شهادت را بر دوش کشیده است اما پیام قیام در سروصدای طبل ها و شیپورها وبلندگوهاو زنگ شتران گم شده است به گونه ای که قیام سرخ حسینی، رنگ سیاه به خود گرفته است و خاکستر نشین شده است و خروش برخاسته از ایمان دینی به زنجمورههایی از سر ضعف و ناتوانی تبدیل شده است که فقط گریستن برحسینی را ترویج می دهد که خود ﺁزادانه زیست و مردانه به قربانگاه رفت وﺁزادی را با ﺁگاهی درهم ﺁمیخت و خیمه های عشق و معرفت را برپاکرد.
امروز اشعار و مراثی، وجه حماسی خود را از دست دادند و به اشعار پیش پا افتاده و سخیف بدل گشته اند. از این رو کسانی که در مجالس عزاداری سالار شهیدان شرکت میکنند، هنگام خروج از آن مجالس، غالباً به زیور آگاهی و ایمان و تدبیر، آراسته نمی شوند.
اگر بخواهیم به تابلوهای تبلیغاتی هیئت هاومراسمات عزاداری که در کوچه هاو خیابان های شهرمان نصب شده است نگاهی بیندازیم به این موضوع پی می بریم که از این همه هزینه هنگفتی که برای نصب و طراحی این بنرها شده است کدامین حاوی پیام های عاشورایی می باشد ؟ﺁیا در شهرکوچکی مانند بافق نیاز به این همه تبلیغات و اطلاع رسانی هست درحالی که مردم خود واقفند که در کدام مکان ها مراسم سوگواری برپا می شود .
سخافت و ابتذال اشعاری که توسط بعضی مداحان خوانده می شود، به کارگیری موسیقی های مبتذل برای بیان این اشعار، تمثالها و علامت های وهن آلود، درگیری مردم بر سر دریافت غذاهای نذری و سرو صدای قابلمه و دیگ و دشنام، ریختن ظروف یکبار مصرف در سطح شهر ، بزرگتر شدن علم ها و کتلها وکاروان شتران وماشین ها که فقط هیئت هارا طویل تر از سال قبل می کند بی ﺁن که اندیشه برخی از بانیان ﺁن ها را عمیق تر کند و… باعث شده است تا عزاداری اباعبدالله (ع) را به رغم ظاهری پر طمطراق و پر آب و رنگ، از محتوا تهی ساخته و بیشتر به شکل و فرمﺁن توجه شود تا این که بطن ومعنارا عمیق سازد.
هرچه بیشتر به ظواهر پرداخته شود بی شک مارا از اصل قیام دور نگه می دارد چون مهم ترین درس حسین(ع) ویارانش در تاریخ همان درس آزادگی و زیر بار زور نرفتن است در حالی که مردم فقط بر مصائب حسین می گریند بی آن که در برابر جور وتعدی قیام کنندوآگاهانه و عالمانه به احقاق حق خود بپردازندکه تنها راه احقاق حق ,عقلانیت و بصیرت است و باید با سلاح آگاهی و بصیرت مجهز شد تا بتوان حقوق تضییع شده را احیانمودو خواب خوش را از چشم مسئولان گرفت هرچند که عده ای هم باید در این راه هزینه شوند و قربانی گردند که بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
عاشورا فقط مرهمی برای دردهای خفته و غرور له شده مان گردیده است که فقط خود را خالی می کنیم بی آن که وجودمان را از می معرفت سیراب سازیم واین فرموده را فراموش کردیم که «هرروز عاشوراست و هر سرزمینی کربلاست»یعنی باید روش ومنش حسین که همان آزادی خواهی است را در همه جا و همه زمان ها استمرار دهیم و این بزرگان را الگوی رفتاری و عقیدتی خود قرار دهیم تادر این ظلمت کده,راه را گم نکنیم.
ازطرف دیگر نتیجه زیاده روی در ظواهر باعث می شود تا نسل درمانده و بینوا در قرنی که بیش از هر زمان دیگری به شهدای کربلا و پیام کربلا نیاز دارد، تنها و سرگردان باقی بماندو لایق محرم اسرار محرم نگرددتا رازهای نهفته در تاریخ تشیع برای او واگویه شودو شور حسینی و شعور علوی درجان اودمیده شود به گونه ای که هیچ تندبادی نتواند شاخه های هویت وی را درهم شکند.
به امیدﺁن که همگی در مکتب خانه اهل بیت ،حسینی وار بیاندیشیم و روش ومنش خود را در خمخانه معرفت ،صبغه عاشورایی زنیم تا محرم اسرار محرم شویم.
هرکه شدمحرم دل در حرم یاربماند/وﺁن که این کارندانست درانکاربماند
دکترحسین ارجمند
آنچه که گفتید، برآمده از دلهای جوانان امروز و روشنفکران ماست، اما چه توان کرد که دستهایی که شاید، همه می دانید، هستند تا عاشورا را به یک گریستن، مبتذل کنند. بیشتر باید دنبال دستهایی گشت، که از بیدارشدن مردم، می هراسند، انها که بر مدار یزیدند و هراس دارند که نکند…. باید دانست که بهترین چیزی که می توان دراینمورد گفت را شریعتی گفته است: آنانکه رفته اند کاری حسینی کردند، و آنها که مانده اند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی اند. باید در نظر داشت که سکوت کردن، در برابر ظلم، همراهی با یزیدیان است. این درس عاشورا، را در هیچ جایی نخواهید یافت. به جوانان توصیه می کنم، بجای پرداختن به حسین و یزید، دو شخصیت کربلا را بیش از دیگران مطالعه کنند: زینب و حر…. این دو را همواره گم کرده ایم. این دو شخصیت، نیاز امروز زمانه ی ماست