لطفاً پلو را با مرغ بخورید
به چشمهای زیبا و معصومش نگاه میکنم اشکهای بیصدایی گونههایش را خیس کرده ،با همان چشمان بارانی نگاهم میکند و میگوید آرزو داشتم پدرم به جای اینکه به من کارت پول بدهد یا برایم مانتو بخرد دو دقیقه در هفته برای من وقت میگذاشت و با من حرف میزد.قصه پرغصهای داشت بهار ،دختر ۱۵ سالهای که به هوای عشق از خانه فرار کرده بود.
بهار سرنوشت یکی از دخترهای این شهر است. دخترانی که پدران و مادرانشان درگیر بیماری به نام تکاثر شدند،بله درست شنیدید تکاثر !
مادرانی که اصرار دارند همسرشان کار کند و پول بیشتری به خانه بیاورد که مبادا از قافله عقب بمانند و از فلان فرد فامیل کمتر باشند. پدرانی که دائم در تلاشند با شغلهای دوم و سوم از ۲۴ ساعت شبانه روز فقط جهت خواب به خانه برمیگردند. پدرها و مادرها ادعا دارند که همه این کارها برای آینده بچههایشان است بنابراین بیوقفه در حال خرید زمین ،خانه، سرمایهگذاری این طرف و آن طرف ،تعویض وسایل منزل و … هستند.
البته گاهی به خاطر بیتوجهیها با اعتراض فرزندان مواجه میشوند که به عنوان جواب قانع کننده صدا خفه کنی بینظیر تقدیمشان خواهد شد و آن چیزی نیست جز گوشی و این گوشیها میشوند همه چیز بچهها؛ پدر ،مادر،سنگ صبور،همدم، غمخوار،دوست، دوست پسر، رابطه، عشقهای پوشالی و فرار از خانه …..
روی سخنم با شما پدر مادرهاست بچههای ما به محبت واقعی نیاز دارند. نیاز دارند که در کنار شما خاطره های خوبشان را بسازند ،پول شاید مایه آسایش باشد اما مایه آرامش نیست.
حکایت برخی از ما حکایت کسی است که به مهمانی دعوت شد و جلویش پلو و مرغ گذاشتند، شروع کرد به خوردن پلوها گفتند :«چرا از مرغش نمیخوری ؟»گفت گذاشتم آخر سر بخورم تا مزهاش بهتر زیر دندانم برود، اما آخر سر با خوردن همان پلوها سیر شده بود و نتوانست مرغ بخورد.
اندکی تأمل !
به بهانه آینده الان بچههایتان را تباه نکنید، هیچ وقت با خودتان فکر کردهاید این همه دویدنها، جمع کردنها برای چیست؟
برای اینکه آخر سر به لذتی برسید و چند سال بعد سود کرده باشید از پسانداز و سرمایهگذاری که کردید در حالی که بزرگترین سرمایه خودتان را که بچههایتان هستند از دست دادید!
باقیات الصالحاتی که به واسطه اعمالشان حتی بعد از کوچ دنیایی هم برایتان حسنه یا سیئه میفرستند، اما آنقدر درگیر اشرافیگری و تجمل گرایی و مصرف گرایی بیش از حد شدید که به تعبیر قرآن کریم (أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ)( آنقدر جمع کردن ها شما را سرگرم کرد تا زمانی که قبرهایتان را ملاقات کردید).
مادرهای مهربان دختران ما به عاطفه و محبت پدر نیاز ویژه دارند ،کمی از توقعات و خواستهها کم کنید و از همسرانتان بخواهید به فرزندان خصوصاً دخترانشان عشق و محبت تقدیم کنند.
شاید بتوانیم سرنوشت غم انگیز بهارهایی را که در اثر این بیتوجهیها پاییزی میشوند تغییر دهیم.
آذر مرادی پور