یادداشت های سردستی (۲۸)

دسته: محمد علی پورفلاح , یادداشتهای سردستی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 17 مرداد 1397

دو کلمه حرف تلخ با خبرنگاران.

۱۷ مرداد ماه، روز خبرنگار است. از آنجا که خبرنگاران خودشان دست به قلم و رسانه دارند، همه این روز را به آنان تبریک می گویند و کلی دردانه می شوند. مخصوصاً مسئولان که خیلی تعارفشان می کنند. تا مبادا به پر و پایشان بپیچند. و من حسابی از این کار درتعجبم که چرا مسئولان برای تشکر از خبرنگاران پیام می دهند. در حالیکه این مردم هستند که باید از خبرنگار قدردانی کنند. آنهم به این صورت که با خریدن و خواندن خبر خبرنگار، او را به ادامه کارش امیدوار و از مسئولان بی نیاز کنند. به دوستان خبرنگارم توصیه می کنم به تعارف مسئولان مشکوک باشند. آبی اگر می دهند، شاید میخواهند سری ببرند. خبرنگار، صدای مردم است نه بلندگوی مسئول. اگر این دو موضوع جابجا شود، آنوقت آن می شود که الان شده است. مگر نمی بینیم اختلاس گران پررو که بعضاً کسوت مسئول هم دارند، بی ترس از خبرنگار و رسانه، به حقوق ملت تعدی و دست اندازی می کنند.

حتما می گوئید در روز مبارک خبرنگار این چه نقل و نباتی است که در دهان اصحاب خبر و رسانه می گذارم. من چون خودم هم بنوعی در رسته پوستین دوزان خبرم و اهل بخیه، شاید عیبی نداشته باشد که بجای شیرینی، کمی تلخی در کام خبرنگاران بریزم. هر چه نباشد درشتی و نرمی و شیرینی و تلخی بهم در، به است.

اول این را بگویم که کار خبرنگاری سخت است. الخصوص که مجبور باشی حرفهای مسئولان را بازگو کنی و بنویسی. چون آنها همه چیز می گویند و هیچ چیز نمی گویند. به معنای واقعی کلمه. گاهی دو ساعت حرف می زنند ولی دو کلمه حرف حساب از آن درنمی آید. اول فکر می کردم آنها نمی خواهند حرفی بزنند اما امروز فکر می کنم آنها اصلاً امکانی ندارند که بتوانند سخنی بگویند. اکثر اداره ها با بی پولی مواجه هستند. حالا اگر از آنها برای اشتغال یا فرهنگ یا محیط زیست یا آموزش یا تبلیغات اسلامی یا مالیات یا بیمه یا آسفالت نشدن معابر یا مبارزه با اعتیاد و یا بحران آب یا نابودی کشاورزی یا وضعیت میراث فرهنگی یا تعدی شهرستان همسایه به مرزهای جغرافیایی یا … هم سوال کنی. آنها چه پاسخی به خبرنگار دارند که بدهند.

اگر جایی و شرکتی هم پول داشته باشد که اصلاً گوشش به حرف خبرنگار بدهکار نیست. کار خودشان را می کنند و پاسخگو هم نیستند. مگر غیر است که الان داد مردم از همین کسان غیرپاسخگو مثلاً در نظام بانکی درآمده است.

خبرنگار و نویسنده و رسانه دار باید قبل از هر چیز آزاده باشد. اگر به امید آب و دانه ای بدین در آمده، خبرش و نوشته اش، برنده نخواهد بود.

خبرنگار باید شجاع و جسور باشد. الان در بافق با پدیده ژن خوب و آقازادگی داریم روبرو می شویم. هنوز هیچکدام از قلم بدستان بافق جرات نکرده ایم به این قضیه ورود کنیم. همه ما نویسندگان بافقی می دانیم خرید و فروش های میلیاردی و واگذاری حرف و حدیث دار، انجام شده است. اما راجع به آن ننوشته ایم. چون شجاعتمان کم است.

خبرنگار باید پشتوانه قانونی و قضایی داشته باشد. اگر نوشت و خوابی را آشفته کرد و سنگی به حیاط خلوت عده ای انداخت، بداند که عزت خواهد دید و بر صدر خواهد نشست. چون قضا و قانون با اوست. البته اگر هم خطایی کرد، مزه تنبیه را بچشد. با این تفاوت که دستگاه قضایی برای او که قصد اصلاح دارد نه آشوب و بلوا، سعه صدر داشته باشد.

خبرنگار باید جذاب نویس باشد. الان زمان بی حوصله گی هاست. کمتر کسی می خواند. باید خبرها و نوشته ها جذب کنندگی داشته باشند. مردم از پرگویی و پرنویسی ملول می شوند. مردم حوصله وعده های عملی نشده و قول های بی پشتوانه را ندارند.

خبرنگار باید جان سخت باشد. به عتابی و خطابی از میدان در نرود. و بر همین مبنا امیدوارم دوستان خبرنگارم، از سخن من، نرنجیده باشند.

محمد علی پورفلاح بافقی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۲۲
برچسب ها:

You cannot copy content of this page