شیخ بافقی و شرم ما

دسته: مقالات
یک دیدگاه
جمعه - 27 تیر 1399

جمعی بیست نفره از مدیران استانی؛ میزبان یک مقام ارشد سازمانی از تهران بودیم. آن مسئول فرهنگی که مطالعات عمیقی هم از شخصیتهای علمی و ادبی و فرهنگی ایران داشت؛ در حین سخنان خویش؛ به شیخ بافقی اشاره کرد و چند دقیقه در محاسن و سجایای اخلاقی او سخن گفت و او را انسانی چنان وارسته دانست که می تواند در حال حاضر الگوی تربیتی هم باشد.

از آن جمع بیست نفره هم استانی، اکثریت؛ شیخ بافقی را نمی شناختند. حتی نام او را نشنیده بودند و البته که طبیعی بود. چون هم نوع زندگانی شیخ ایجاب می کرده که در گمنامی باشد و هم اینکه الان زمان خودنمایی های سطحی است که امثال شیخ بافقی و دیگر عارفان در آن قدری و جایگاهی ندارند. و هم اینکه اصولا ما ایرانی ها؛ حوصله مطالعه و شناخت مواریث علمی و فرهنگی و ادبی خود را نداریم و آنقدر مشکلات معیشت و اقتصاد هست؛ که الان هم و غم همه مصروف رشد بی سابقه قیمت اجناس و کالاها و چگونگی تمشیت امور مادی و اقتصادی ست. و جالب است که در قاموس امثال شیخ بافقی؛ چنین لغات و سرفصلهایی یافت نمی شود و توجه ای به مادیات در آنها نیست. پس طبیعی است که برای هم نسلان ما و در نظام بشدت سرمایه سالار و مادی شده و پولدوست فعلی؛نوع زیست و زندگی او جذابیتی نداشته باشد. به همین دلیل از نشناختن او و ندانستن نام شیخ بافقی؛ ناراحت نشدم.

در فرصتی دیگر، با آن مقام ارشد فرهنگی گفتگویی آغاز کردم و در حد دانسته ها با او درباره شیخ بافقی گپی زدم و وقتی پرسید که غیر از آن چند کتاب مختصر؛ آیا مطالعه عمیق تر وجامع تری در مورد شیخ، انجام و منتشر شده است و اینکه برای شناساندن شیخ بافقی به نسل جوان چه کارها شده است؟ آنجا شرمنده و شرمگین شدم.

شیخ محمد تقی بافقی را بیشتر بخاطر رفتار او در زمان حضور همسر و دختران رضاشاه در حرم حضرت معصومه می شناسیم. اما بنظر می رسد خلوص روحی و سلوک عرفانی و تزکیه نفسانی او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سخن اصلی من این است که چرا با وجودی که جوانان نشان داده اندهنوز زندگی های عارفانه می تواند هوش از سرشان برباید و برایشان هوس انگیز باشد _ نمونه آن رشد عجیب گرایش به عرفان های نوظهور و انتشار کتابهای بسیار زیاد در این موضوع است_ چرا نتوانسته ایم، شیخ بافقی را به عنوان عارف معرفی کنیم؟ بنظر من در کنار سایر نشانه های مهم مادی و غیرمادی شهر بافق،  شیخ بافقی هم می تواند در سلوک معنوی و زیست عرفانی، به عنوان یک نشان، تبلیغ و ترویج شود. هم اینجا لازم است انذار دهم که باید از هرگونه افراط در این زمینه پرهیز کنیم. چون چندین سال است که عده ای پیدا شده اند که در این مسیر راه، به تندی می پیمایند و می کوشند با نفی دیگران و اندیشه هایشان؛ خویش را اثبات کنند.

اگر این اظهار نظر جالب (ر.ک. به: آثار الحجه، شیخ محمد راضى، ص ۳۲) در مورد شیخ بافقی را پذیریم که :« آقاى حاج شیخ محمدتقى بافقى فقط یک عیب دارد و آن این است که در زیر آسمان یکى است و دومى ندارد» این عیب می تواند درحال حاضر برای بافق بسیار نیکو و ارزشمند و ارزش ساز و هویت آفرین باشد.

محمد علی پورفلاح بافقی

 


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۶۹
برچسب ها:
دیدگاه ها
یلال این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 27 تیر 1399 - 9:05 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

شما از مراتب او بگو. ما که چیزی ندیدیم‌و‌ نیافتیم

You cannot copy content of this page