یوز، حلوایی که کامی را شیرین نکرده است
فرصتی دست داد تا به اتفاق دوستان به منطقه سبزدشت برویم و از نزدیک جاده پرهیاهوی گزوئیه را ببینیم. همان جاده ای که مدتهاست در میان مردم این دیار و دوستداران محیط زیست، منشاء اختلاف و سر و صدا شده است. دعوا هم بر سر موجود چهارپایی است به نام یوزپلنگ ایرانی که می گویند گونه ای درحال انقراض است و در دنیا جز چند ده قلاده از آن باقی نمانده و یکی از مناطق زیست او هم، همین منطقه کوه بافق است.
اهالی، هم از این یوز و هم از مسئولان محیط زیست گله فراوان داشتند. مردم منطقه سبزدشت برای اینکه به خانه و زندگیشان برسند از جاده ای عبور می کنند که از بافق به کوشک و از آنجا به گزستان و بعد به دولت آباد و شیطور می رسد و بگیر تا کوهبنان و زرند و کرمان. این جاده مدتهاست آسفالت شده و در آن تردد می شود. عیبش این است که 80 کیلومتری طول دارد و همین اعتراض اهالی را درآورده که در این موسم گرانی سوخت، چرا باید هزینه اضافی بدهیم. درحالیکه اگر از جاده ای دیگر _ که به نام گزوئیه هست و درست از میان کوه بافق و دشت شیطور می گذرد _ عبور کنیم سی کیلومتری راه نزدیک تر است و همین، هزینه ما را کم و در وقت ما صرفه جویی می کند. حالا این جاده گزو یا گزوئیه درست از جایی می گذرد که سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است چند قلاده یوز در آن زیست می کنند و به همین خاطر اجازه ایجاد جاده را نداده و نمی دهد. از قدیم الایام یک جاده خاکی و ناامن در این همین منطقه احداث شده و هرازچندی هم مقداری تسطیح شده _که بار آخر، کارش به مطبوعات کشید _ و الان می توان در صورت اضطرار از آن عبور کرد. به شرط آنکه حسابی احتیاط کنید و از خرابی خودروتان ابایی نداشته باشید.
این نکته را حتماً بگویم که اگر این جاده گزوئیه احداث شود، یک جاده فوق العاده زیبا با چشم انداز دیدنی در منطقه کویری بافق خواهد بود _ البته هزینه احداث آن بسیار است که فکر نمی کنم در این دوره ریاضت اقتصادی به سرانجامی برسد _ تصور کنید از سطح کم ارتفاع شهر بافق در کمتر از نیم ساعت به ارتفاع چند صدمتر بالاتر در قله کوهی برسید. جاده با پیچ و خم از کوه بالا می رود و شما را به چند صدمتر بالا می کشد. علاوه بر آنکه این منطقه به دلیل بکر بودن و دست نخوردگی، مناظر بسیار زیبایی برای دیدن و تفریح دارد و هوای آن نیز دلپذیرتر از بافق است.
اما چرا این جدال بین اهالی سبزدشت و سازمان محیط زیست به وجود آمده است؟
آنچه دیدم این بود که اهالی کم کم دارند عصبانی می شوند و اعتمادشان را به سازمان حفاظت محیط زیست از دست می دهند. و از آنجا که اعتماد مردم بومی هر منطقه به حرف ها و شعارهای حافظان محیط زیست، بزرگترین سرمایه و پشتیبان دوستداران محیط زیست برای نجات گونه های درحال انقراض است، اگر این اعتماد از بین بروند، بزرگترین خسارت هم به سازمان محیط زیست و هم گونه جانوری مورد نظر وارد خواهد آمد. اگر به صورت عاجل برای این مشکل راه حلی یافت نشود، هر آیینه بیم آن دارم که رشته الفت بین مسئولان محیط زیست و اهالی منطقه گسیخته شود و فاجعه ای رخ دهد.
اما سوال این است که چرا وضع اینگونه شده است؟
برداشتی که من کردم این بود که از حلوا حلوا گفتن برای حضور یوزپلنگ در منطقه ، کام اهالی شیرین نگشته است. به این صورت که مسئولان تبلیغات وسیعی برای حفظ این گونه نادر انجام داده و توجه جهانی را به این جانور جلب نمودند اما از این رهگذر هیچ فایده ای جز ممنوعیت به مردم نرسیده است. همین نفی کردن ، موجب جبهه گیری شده است.
اگر مسئولان چند نکته را انجام دهند احتمالاً راهی گشوده خواهد شد.
اول آنکه با سرمایه گذاری و هدایت علاقمندان به منطقه، یوز، موجب ایجاد رونقی در کسب و کار مردم شود. درحال حاضر یوز هیچ گونه تغییری در معیشت مردم ایجاد نکرده است. نه هتلی نه استراحتگاهی، نه گروهی و نه هیچ شغل مرتبط با یوز در آنجا به وجود نیامده است. به عبارتی این یوز عزیز دردانه ما، کام مردم را شیرین نکرده است. به همین خاطر ارتباط دوستانه ای هم بین او و مردم بوجود نیامده است. او میهمان ناخوانده است که کوچه همسایه ها را روشن و خانه خودی را تاریک کرده است. اگر یوز در زندگی اقتصادی مردم وارد شود و اثر مثبت بگذارد، تبدیل به مهمان عزیزی خواهد شد که علاوه بر خرج خود، کمک خرج صاحب خانه هم خواهد بود. ولی در حال حاضر یوز و حفظ او، دهلی است که آوازش برای آنها که نزدیک اویند، خوشایند نیست.
دیگر آنکه امکانات رفاهی در اینجا کم و ناچیز است و نیاز اهالی به سفر به بافق یا یزد یا زرند، فراوان است. می شود با تامین امکانات اولیه در زمینه بهداشت و درمان و آموزش این نیاز اهالی را به حداقل رساند.
می توان با اختصاص سهمیه ای از سوخت ارزان، تا زمانیکه مردم از حضور یوز در منطقه زندگیشان رونقی بگیرد، از نگرانی آنها بابت هزینه سوخت کاست.
اما نکته ای که خود من را نیز نگران کرد این بود که سازمان حفاظت محیط زیست و همه دوستداران طبیعت چه بخواهند چه نخواهند تا چند دهه دیگر پای بشر دوپا به این منطقه هم باز خواهد شد و همان بلایی که در جای جای زمین مظلوم، بر سر طبیعت آورده ایم، بر سر این دشت دست نخورده هم خواهیم آورد و بعد حسرت خواهیم خورد.
محمد علی پورفلاح
این قدر که به فکر انقراض یوز هستیم آیا به فکر انقراض نسل ادم های خوب وپاک هستیم
این همه هیاهو برای یوز امان ازیک فریاد برای ازدست رفتن جوانان ایرانی
این همه تبلیغات برای نجات یوز امان ازیک کارخالص خدایی برای نجات اسلام ودین جوانان