فرهنگ کنشی بانوان بافق در گذشته(1)

دسته: مقالات
یک دیدگاه
سه‌شنبه - 1 مهر 1393

Untitled-3145

فرهنگ کنشی بانوان بافق در گذشته 1

     بانوان ، زنان پاکدامن و مهربانی هستند که خداوند برترین نعمت هایش را به آن ها ارزانی داشته است . نعمت مهر و محبت و دوستی ، عشق و صفا و بالاتر از همه ، موجودی زنده را در خویش پروراندن و به دنیا آوردن . اینها همه خصایصی است که پروردگار بزرگ به بانوان هدیه داده تا زن باشند و اعتدال جهان حفظ نمایند . شوربختانه بسیاری از مردمان نااهل به زن نه به عنوان موجودی سودمند بلکه چون ابزار دست نگریسته و پنداشته اند می توانند بنا بر خواست و اراده خویش این موجود پاک و ظریف را متحول نمایند . ولی کور باد چشم بدبین برخی مردان به ظاهر مترقی که لیاقت درک زن را ندارند . زنان اسطوره های نجابت و پاکی و تأثیر گذار بر بسیاری از امور هستند .

   بانوان بافقی از گذشته های دور نقش اساسی و چشمگیری در شهر خویش ایفا نموده اند . ما زنان نامدار و بلند آوازه ای داشته ایم که هر کدام در اموری سرآمد بوده اند . گاه حکم طبابت بر نامشان خورده و زمانی کلید دار مکتب خانه های شهر شده اند و فرزندان بافق را تحت تعالیم خویش قرآن و حکمت آموخته اند . مهربانو ، گوهر کاتب ، مروارید طبیب، بانو شیرین زنی که نزدیک به صد سال پیش می زیست ، مالدار بود و بی فرزند . او همه ثروت خویش در راه حمایت از یتیمان و فقیران صرف کرد ، حلیمه خاتون و….. . اینان و صدها بانوی دیگر که سالها پیش در بین همین مردم زیستند و اندیشه ای جز یاری و مدد به همنوع در سر نپروراندند از شیرزنان بافقیند .

   نکته مهمی که باید بدان اشاره کرد آن است که نیازی نیست بانوان نامدار شوند تا بزرگی و اهمیت کارشان به چشم آید . حکم آنان حکم آفریده هایی است که نبودشان برای مرد خاکی دردسر می آفریند . زن که کنار مرد باشد او را کامل می کند و توانا و وقتی از او فاصله گرفت تا حد یک کودک نیازمندش می سازد مردی که در کنار زن زیستن آموخت ، تاب دوری از این فرشته نیک منش را ندارد اگر فرشته رفت وجود رفیق راهی دیگر در کنار مرد ضروری است . می گویند زن بهتر از یک مرد می تواند تنهایی را قسمت کند و هر قسمتی را به فرمان در آورد و بدون نیازروزگار بگذراند ولی مرد نیاز دارد تنهاییش را در کنار زن پر نماید .

   در گذشته که نیاکان ما بیشتر کشاورز بودند و گله دار، برای کار و معیشت خانواده زن و مرد معنی نداشت . هر دو پا به پای یکدیگر تلاش می کردند و عرق می ریختند . زنان همپای مردان می دروئیدند (درو می کردند ) ، می کاشتند ،            می هشتند و محصول به ثمر می رساندند . آنگونه که پیران کهنسال می گویند در زمان های دور آن زمان که بافق به روستایی می مانست ، نه برق بود و نه آب نه امکانات بود و تشکیلات، زنان بافقی پیش از طلوع آفتاب با صدای خروس از جا برمی خواستند ، جلو در خانه شان را آب و جارو می کردند و اسپند دود می دادند . ناشتایی (صبحانه) آماده می کردند و برای آوردن آب با سبو (کوزه) به سمت جوی آب یا آب انبار می رفتند . بقچه بندیل ناشتایی (دستمالی که درود آن صبحانه            می گذاشتند) را دست همسر و پسرشان می دادند و آنها را راهی کار می کردند . زمان برداشت محصول خود نیز پای کار بودند و در مزرعه همپای همسر و فرزند خود کار می کردند .

   در غیر اینصورت اگر در مزرعه کاری نبود پشت دار (دستگاه قالی) می رفتند و قالی می بافتند دخترکانشان نیز در این راه همراهیشان می کردند . در کنار هر پو (رج) بافتن به چاشت ظهر( که روی چهار پایه آهنی با سوختی از مغ (شاخه) خشک درخت خرما می پخت ) سر می زدند . یا به فرزند تگ تغاری( آخرین فرزند) خود سر کشی می کردند و باز پشت دار بر می گشتند .

  پس از چند ساعت کار نزدیکی های ظهر لباسهایشان را جمع می کردند ، سر جوی برده می شستند . پیش از بازگشت همسرشان در خانه بودند و آماده سفره انداختن . بیشتر زنان با خانواده شوهر خود زندگی می کردند و علاوه بر وظیفه همسرداری و بچه داری با نهایت احترام حوائج مادر و پدر شوهر را بر آورده می ساختند و در برابر اعتراض و ایرادهای احتمالی آنها دم بر نمی آوردند  .

  خانه ها آن روزها دوری و بزرگ بود با حوضی در وسط و اتاقهای سه دری و چهار دری در اطراف . گاهی هر اتاقی به عروسی از خانواده اختصاص داشت . آن روزها خیلی کم اتفاق می افتاد که خانواده ای مستقل زندگی کند . به طور طبیعی مادر و خواهر شوهرها در روش  زندگی دستورالعمل هایی می دادند ولی بدون هیچ حساسیتی از عروس همه چیز روال طبیعی را می گذراند.

زن بافقی مراقب مردش بود وقتی از کار به خانه بر می گشت آفتابه لگن می آورد و آب روی دست و پای همسر می ریخت . زن چاشت را برای همه اعضاء ظرف می کرد و گاهی با دستان خود غذا دهان مادر شوهر و پدر شوهر زمین گیر و معلولش می گذاشت و این را وظیفه می دانست . زنان بافقی آن روزگار معمولاً کمتر از 5 فرزند نداشتند ولی با مهربانی و عطوفت تمام به همه رسیدگی می کردند گاه مهر بود و گاه عتاب ولی هر چه بود صفا و صمیمیت حکمرانی داشت . ……..

(ادامه دارد)

  عالیه نقیب الذاکرین بافقی(مهرگان)


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۹۱
برچسب ها:
دیدگاه ها
علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 8 مهر 1393 - 10:05 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

باسلام به خانم نقیب الذاکرین خیلی متن خوبی بود تشکر درخواستی از شما داشتم یک موضوعی در رابطه با حجاب و فرهنگ حجاب در زمان قدیم بافق بنویسید که من دیدم دربهای خانهای قدیم دو تا دستگیره داشت یکی مال زنان بود یکی مال مردها من خودم یادم است که اگر یک مرد نا مرحمی به خانه ای میامد اگر لباس زنی روی بند رخصت بود که شوسته بودن آن لباسها را جمع میکردن که لباس زن آن خانه را مرد نا مرحم نبیند اگر چیزی متنی دارید بگذارید تا بچه های حالا بدانند که زنان آن زمان چقدر مواظب حجاب خود بودن تشکر !

You cannot copy content of this page