دست انداختن دست انداز
خوشحالم که می توانم شاهد و ناظر عصری تازه در جهان و نظاره گر چگونگی تعامل و ارتباط دوسویه مردم و مسئولان باشم. دوره ای از تاریخ که به مدد تکنولوژی های نو و وسایل تازه، سخنان مردم و درخواست های آنان در کسری از ثانیه به گوش مسئولانشان می رسد و اگر مردمی از پذیرش امری، ناخشنود شدند می توانند؛ با انواع روشها ناخوشی خویش را از تصمیم های دست اندرکاران، اعلام کنند.
حالا این نمونه برای بافق رخ داده است و در نوع خود جالب توجه است.
مسئولان ترافیکی بافق، مصمم می شوند تا با ساخت سرعت گیر و ایجاد دست انداز در برخی از معابر بافق، گره ای از مشکل رفت و آمد مردم بگشایند. غافل از اینکه این تصمیم می تواند سرآغاز یک حرکت اعتراضی آرام و ناخشنودی اجتماعی باشد.
نویسندگان بافقی شروع به نوشتن کردند. خبرنگاران پرسش کردند. طراحان، طرح زدند و از همه جالب تر طنازان شهر بودند که به طنزپردازی راجع به این موضوع پرداختند. و از آنجا که ما ایرانی ها یک عادت اجتماعی عجیب داریم که در شرایط خطیر، وقتی قادر به گفتن حرف جدی نیستیم در قاب شوخی و در قالب خنده، موضوعی را با نشتر طنز تا اعماق وجود طرفمان، فرو می بریم، شوخی با دست اندازهای شهر بافق، بسرعت در شبکه های اجتماعی گسترش یافت و حتی در زبان و گفتار مردم راه یافت.
در این ده روز گذشته که از ساخت سرعت گیرها گذشته، ندیدم کسی از موضوع دفاع کرده باشد. این ناخشنودی اجتماعی؛ افزون و افزون شد تا امروز که دیدم فرماندار بافق هم از این تصمیم اعلام برائت کرده و گفته با نصب فله ای دست انداز موافق نیستم.
آنچه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد و از این پس مسئولان در تصمیم گیری هایشان به آن توجه ویژه داشته باشند، قدرت وسایل ارتباط جمعی و امکانی هست، که این وسایل برای ابراز مخالفت مردم در اختیارشان نهاده است.
ساخت سرعت گیر و ایجاد دست انداز در بافق و نارضایتی عمومی که از مسئله درست شد، موجب ساخت شدن دست اندازی جلو مسئولان گشت. حالا دیگر همه به یادمان می ماند که هر کجا خواستیم دست اندازی درست کنیم، به این بیندیشیم که آیا مردم، با تصمیم و کار ما همراهی خواهند کرد یا برایمان دست خواهند گرفت و دست انداز ما را دست خواهند انداخت.
محمد علی پورفلاح
ساختن دست انداز یک حرکت انقلابی بود . بدین وسیله از مسئولین امر تشکر می کنم .